به گزارش ادیان نیوز، حضرت آیت الله سید محمد صادق روحانی به شبهه ای درباره میزان اختیارات و تصرفات ائمه معصومین صلوات الله اجمعین پاسخ داده اند که در ادامه ترجمه فارسی جواب معظم له را می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
از آیات و روایات استفاده میشود که دنیا و آنچه در آن است متعلق به حجت خداست و او میتواند در آنها آنگونه که صلاح میداند تصرف کند. به عنوان مثال ابن ریان از اصحاب امام حسن عسگری (علیه السلام) در نامهای از حضرتش اینگونه سوال میکند: به ما روایتی رسیده است که دلالت دارد که خمس اموال دنیا متعلق به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است. {آیا این روایت درست است؟}
حضرت در پاسخ چنین نگاشتند: «إِنَّ الدُّنْیَا وَ مَا عَلَیْهَا لِرَسُولِ الله صلی الله علیه و آله». یعنی زمین و آنچه روی آن است متعلق به رسول الله (صلی الله علیه وآله) میباشد.
یا روایت ابو بصیر از اصحاب امام صادق (علیه السلام) که از امام سوال میکند: آیا بر امام واجب است که زکات اموال خودش را بدهد؟
امام (علیه السلام) پاسخ دادند: «أَحَلْتَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَمَا عَلِمَتْ أَنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهَ لِلْإِمَامِ یَضَعُهَا حَیْثُ یَشَاءُ وَ یَدْفَعُهَا إِلَى مَنْ یَشَاءُ جَائِزٌ لَهُ ذَلِکَ مِنَ اللَّه …». یعنی: سخن بی معنایی گفتی! آیا نمیدانی که دنیا و آخرت از آن امام است و آن را در هر جا که بخواهد استفاده می کند و به هر که بخواهد عطاء می کند و این اجازه را از جانب خدا دارد…
این دسته از آیات و روایات سلطه مردم بر اموال خودشان را نفی نمی کند بلکه برای خدا و حجت خدا سلطه ای فوق سلطه مردم ثابت می کند. سلطه ای که برای خدای تعالی بالذات ثابت است و برای حجت الله با اذن خدا ثابت می شود. روایت اخیر به همین مضمون اشاره دارد: «جَائِزٌ لَهُ ذَلِکَ مِنَ اللَّه».
این نکته لطیف در ماجرای تصرف امام کاظم (علیه السلام) در مزرعه مردی که به ایشان دشنام داده بود روشن می شود. داستان از این قرار بود که از مردمان مدینه شخصی بود تندخو که امام کاظم (علیه السلام) را دشمن می داشت به صورتی که هرگاه با ایشان روبرو می شد زبان به ناسزا می گشود و بی احترامی بسیار می کرد. صبر اصحاب امام از این رفتار مرد سر آمد و تصمیم به قتل او گرفتند و این مطلب را با امام (علیه السلام) در میان گذاشتند اما حضرت آن ها را از تصمیمشان باز داشت. مدتی بعد موسی بن جعفر (علیهما السلام) نشانی مزرعه او را از اصحاب گرفتند و روانه شدند. مرد تندخو ناگهان امام را دید که سوار بر مرکب وارد گندمزار او می شوند. او که از پامال شدن محصولش به شدت خشمگین بود بنای فریاد کردن را گذاشت اما حضرت بی اعتنا به نارضایتی او به سمتش رفتند از مرکب پیاده شدند و به گرمی با او احوالپرسی نموده و سخن گفتند. این برخورد دوستانه خشم مرد را فرونشاند و با امام مشغول صحبت شد. امام کاظم (علیه السلام) در پایان چند برابر آن خسارتی که مرد تخمین زده بود به او پرداختند و از وی جدا شدند و با این ملاطفت و هدیه نظر آن مرد را برای همیشه تغییر دادند به صورتی که بعدها وقتی امام را می دید می گفت الله اعلم حیث یجعل رسالته.
شاهد کلام اینکه اگر نبود که همه دنیا از آن امام است و او می تواند به نحوی که صلاح می داند در آن تصرف کند، ورود امام به مزرعه مرد نادان در حالی که او ناراضی بود حرام بود و حرام و کمتر حرام هیچگاه از معصوم سر نمی زند. صلوات الله علیهم اجمعین
منبع: شیعه آنلاین