نویسنده: یوسف فتحی
چکیده:
نویسنده این مقاله میکوشد تا نسبتهای سهگانه اخلاق و سیاست؛ یعنی جدایی بین اخلاق و سیاست؛ اصالت اخلاق و تبعیت سیاست و اصالت سیاست و تبعیت اخلاق را رد نموده، به طرح و بررسی نسبت دیگری با عنوان «یگانگی اخلاق و سیاست» بپردازد. وی پیشفرض هر سه دیدگاه فوق را تفکیک حوزه اخلاق و سیاست میداند. بر اساس دیدگاه چهارم یک حقیقت بیشتر وجود ندارد که از چشماندازهای مختلف به آن نظر میشود. این دیدگاه به جامعیت دین و فطرت انسان و همپوشانی آنها بازگشت مینماید.
این مقاله، مسأله اقبال و ادبار در عقل و جهل را به دو جریان تاریخی حق و باطل در زندگی انسان مربوط دانسته، امر توسعه یا بهعبارت بهتر، تعالی و انحطاط انسان و جامعه را به ظهور هر یک از آنها وابسته میداند. در پایان نیز با طرح اجمالی ویژگیهای جامعه توحیدی اسلامی، این جامعه را مرحله بهفعلیترسیدن قوای عقلانی– رحمانی انسان میداند. فهم اینکه اخلاق و سیاست در واقع یکی است، به فهم ما از دین و انسان باز میگردد.
این مقاله، مسأله اقبال و ادبار در عقل و جهل را به دو جریان تاریخی حق و باطل در زندگی انسان مربوط دانسته، امر توسعه یا بهعبارت بهتر، تعالی و انحطاط انسان و جامعه را به ظهور هر یک از آنها وابسته میداند. در پایان نیز با طرح اجمالی ویژگیهای جامعه توحیدی اسلامی، این جامعه را مرحله بهفعلیترسیدن قوای عقلانی– رحمانی انسان میداند. فهم اینکه اخلاق و سیاست در واقع یکی است، به فهم ما از دین و انسان باز میگردد.
کلیدواژه: اخلاق، سیاست، دین، انسان، اعتدال، جامعه توحیدی
رابطه اخلاق و سیاست با تاکید بر اندیشه امام خمینی (ره)