به گزارش ادیان نیوز، روزنامه شرق به نقل از کریستین ساینس مانیتور نوشت:«باراک
اوباما»، رئیسجمهوری آمریکا، بهخوبی از این لحظه بهره برد؛ اما اکنون
پس از چند سال، مبارزه هنوز پایان نیافته است. او نتوانست در این شکار،
سربازان پیاده و تمامی فرماندهان القاعده را مانند رهبر فراری آن از پای
درآورد. رئیسجمهوری نتوانست همانطور که برخی از مشاورانش آرزو داشتند،
بهجای حمله هوایی، در حملهای مستقیم بنلادن را از بین ببرد؛ این مسئله
آخرین خوششانسی رهبر القاعده بود تا با شایستگی و اعتبار، راهش را حفظ
کند. اوباما میداند که خطر اسلامگرایان تندرو همچنان باقی است و القاعده
بدون اسامه مانند سالهای پس از مرگ بنلادن همچنان مصمم به راه خود
ادامه میدهد. تحتتعقیبترین مرد جهان در حالی کشته شد که اسلامگرایان
تندرو هنوز معتقدند که تغییرات در خاورمیانه و شمال آفریقا تنها با جنگ به
مسیر اصلی خود بازمیگردد و در آنسوی مرزها کسانیکه آرزو داشتند با
انزوای بنلادن جهان امنتر شود، اکنون میدانند دیگر حتی با منسوخشدن
تفکرات او، نمیتوان برای همیشه با خطر تروریسم خداحافظی کرد؛ چراکه با
مرگ بنلادن، گروههایی به پا خاستهاند که ایدئولوژیهای افراطیتری را
در سر میپرورانند.
بنلادن با تفکراتش باعث شد یک دادخواهی محلی به یک
انتقامجویی جهانی تبدیل شود. دیدگاه او مبنیبر پاکسازی اسلام و
برقراری اسلام خلافتی که یارانش آن را پایهگذاری کرده بودند، توسط بسیاری
از مسلمانان منسوخ شده بود، اما با شکلگرفتن جنگ علیه تمدنها، رهبر
القاعده، غرب را وارد جنگ جهانی علیه تروریسم کرد و حملات ۱۱ سپتامبر سال
۲۰۰۱ میلادی، آمریکا و غرب را به جنگی کشاند که پرخون و پرهزینه بود.
آمریکاییها در داخل، منابع بسیاری را برای برقراری امنیت هزینه کردند و
در خارج، چالش تاریخی آمریکا برای حفظ قدرت در آسیا، تغییر مسیر داد.
در این جنگ، آمریکا برخی ارزشهایش را مصالحه کرد. جنگ همیشه با خشونت و
هرجومرج همراه است، اما شکنجه بازداشتشدگان و وجود زندان گوانتانامو
تصویری نامناسب از واشنگتن برجا گذاشت. هرچند هنوز مشخص نیست که دستگیری
بنلادن بهدنبال همین شکنجهها صورت گرفته باشد، اما مسئلهای که بهخوبی
روشن است، آن است که رهبر القاعده توانست ژست آمریکا مبنیبر برقراری
آزادی و رعایت حقوقبشر را با ادعای تجاوز به مسلمانان از بین ببرد؛
مسئلهای که برای سران کاخسفید در صحنه بینالملل بسیار گران تمام شد و
این پیام بینالمللی بهتنهایی کافی بود که یاد بنلادن برای همیشه در
ذهنها بماند؛ تفکرات القاعده در تمام سرزمین اعراب گسترش یافته و همین
مسئله در نهایت به ظهور گروههایی مانند «داعش» و «النصره» منجر شد.
شکست استراتژیک
مسئلهای که دراینمیان از اهمیت بیشتری برخوردار است، آن است که اکثر
ساکنان کشورهای عربی پس از کشتهشدن هزاران نفر از هموطنانشان، دیگر از
دکترین القاعده که در ابتدا از آن پشتیبانی میکردند، حمایت نمیکنند. طبق
نظرسنجی منتشرشده، میزان حمایت از القاعده از ۷۲ درصد در سال ۲۰۰۳ میلادی،
اکنون در برخی از کشورهای عربی به ۲۰ و در برخی دیگر به ۱۳ درصد رسیده
است. همچنین رسوایی بنلادن باعث شد که تأثیر او برای برخی هوادارانش
بهشدت کاهش یابد. این افراد از همان روزهای نخست مرگ بنلادن، بهدنبال
جایگزین مناسبی بودند. پس میتوان گفت که اندیشه نهادینهشده توسط بنلادن
در سرتاسر جهان عرب هنوز بهطورکامل از بین نرفته و حتی با ظهور بازیگران
افراطیتر به مسیر جدیدی وارد شده است.
دراینمیان، کورسوی امیدی با
بهار عربی در خاورمیانه به وجود آمده، اما حکومتهای عربی، با
دستورالعملهای خارجی تشکیل شدند و این مسئله تمام بازی را بر هم زد و این
شکنندگی به تروریسم فرصت دوبارهای برای احیای قدرت داد.
اکنون
سومالی و مالی هنوز بهترین مکان برای فعالیتهای تروریستی بهشمار
میآیند، افغانستان باوجود حضور ناتو همچنان بستر مناسبی محسوب میشود و
پاکستان، حساسترین محل برای رشد همقطاران القاعده است. اکنون دیگر، حتی
صلح میان اسرائیل و فلسطین نیز کمک مناسبی بهشمار نمیآید؛ زمانیکه
بنلادن در ۱۱ سپتامبر به آمریکا حمله کرد، غرب برای دفاع از خود دلایل
اندکی داشت، اما مرگ او زمانی صورت گرفت که اعراب در حال تجربه مسیر
تازهای بودند؛ مسیری که بهدنبال انشقاق در القاعده و ظهور بازیگران جدید و
گروههای بهمراتب افراطیتر از القاعده و اعلام خلافتی بهمراتب خشنتر و
جامعتر از خلافت بنلادن، تمامی معادلات بازی را بر هم زد.
منبع : شفقنا
اوباما»، رئیسجمهوری آمریکا، بهخوبی از این لحظه بهره برد؛ اما اکنون
پس از چند سال، مبارزه هنوز پایان نیافته است. او نتوانست در این شکار،
سربازان پیاده و تمامی فرماندهان القاعده را مانند رهبر فراری آن از پای
درآورد. رئیسجمهوری نتوانست همانطور که برخی از مشاورانش آرزو داشتند،
بهجای حمله هوایی، در حملهای مستقیم بنلادن را از بین ببرد؛ این مسئله
آخرین خوششانسی رهبر القاعده بود تا با شایستگی و اعتبار، راهش را حفظ
کند. اوباما میداند که خطر اسلامگرایان تندرو همچنان باقی است و القاعده
بدون اسامه مانند سالهای پس از مرگ بنلادن همچنان مصمم به راه خود
ادامه میدهد. تحتتعقیبترین مرد جهان در حالی کشته شد که اسلامگرایان
تندرو هنوز معتقدند که تغییرات در خاورمیانه و شمال آفریقا تنها با جنگ به
مسیر اصلی خود بازمیگردد و در آنسوی مرزها کسانیکه آرزو داشتند با
انزوای بنلادن جهان امنتر شود، اکنون میدانند دیگر حتی با منسوخشدن
تفکرات او، نمیتوان برای همیشه با خطر تروریسم خداحافظی کرد؛ چراکه با
مرگ بنلادن، گروههایی به پا خاستهاند که ایدئولوژیهای افراطیتری را
در سر میپرورانند.
بنلادن با تفکراتش باعث شد یک دادخواهی محلی به یک
انتقامجویی جهانی تبدیل شود. دیدگاه او مبنیبر پاکسازی اسلام و
برقراری اسلام خلافتی که یارانش آن را پایهگذاری کرده بودند، توسط بسیاری
از مسلمانان منسوخ شده بود، اما با شکلگرفتن جنگ علیه تمدنها، رهبر
القاعده، غرب را وارد جنگ جهانی علیه تروریسم کرد و حملات ۱۱ سپتامبر سال
۲۰۰۱ میلادی، آمریکا و غرب را به جنگی کشاند که پرخون و پرهزینه بود.
آمریکاییها در داخل، منابع بسیاری را برای برقراری امنیت هزینه کردند و
در خارج، چالش تاریخی آمریکا برای حفظ قدرت در آسیا، تغییر مسیر داد.
در این جنگ، آمریکا برخی ارزشهایش را مصالحه کرد. جنگ همیشه با خشونت و
هرجومرج همراه است، اما شکنجه بازداشتشدگان و وجود زندان گوانتانامو
تصویری نامناسب از واشنگتن برجا گذاشت. هرچند هنوز مشخص نیست که دستگیری
بنلادن بهدنبال همین شکنجهها صورت گرفته باشد، اما مسئلهای که بهخوبی
روشن است، آن است که رهبر القاعده توانست ژست آمریکا مبنیبر برقراری
آزادی و رعایت حقوقبشر را با ادعای تجاوز به مسلمانان از بین ببرد؛
مسئلهای که برای سران کاخسفید در صحنه بینالملل بسیار گران تمام شد و
این پیام بینالمللی بهتنهایی کافی بود که یاد بنلادن برای همیشه در
ذهنها بماند؛ تفکرات القاعده در تمام سرزمین اعراب گسترش یافته و همین
مسئله در نهایت به ظهور گروههایی مانند «داعش» و «النصره» منجر شد.
شکست استراتژیک
مسئلهای که دراینمیان از اهمیت بیشتری برخوردار است، آن است که اکثر
ساکنان کشورهای عربی پس از کشتهشدن هزاران نفر از هموطنانشان، دیگر از
دکترین القاعده که در ابتدا از آن پشتیبانی میکردند، حمایت نمیکنند. طبق
نظرسنجی منتشرشده، میزان حمایت از القاعده از ۷۲ درصد در سال ۲۰۰۳ میلادی،
اکنون در برخی از کشورهای عربی به ۲۰ و در برخی دیگر به ۱۳ درصد رسیده
است. همچنین رسوایی بنلادن باعث شد که تأثیر او برای برخی هوادارانش
بهشدت کاهش یابد. این افراد از همان روزهای نخست مرگ بنلادن، بهدنبال
جایگزین مناسبی بودند. پس میتوان گفت که اندیشه نهادینهشده توسط بنلادن
در سرتاسر جهان عرب هنوز بهطورکامل از بین نرفته و حتی با ظهور بازیگران
افراطیتر به مسیر جدیدی وارد شده است.
دراینمیان، کورسوی امیدی با
بهار عربی در خاورمیانه به وجود آمده، اما حکومتهای عربی، با
دستورالعملهای خارجی تشکیل شدند و این مسئله تمام بازی را بر هم زد و این
شکنندگی به تروریسم فرصت دوبارهای برای احیای قدرت داد.
اکنون
سومالی و مالی هنوز بهترین مکان برای فعالیتهای تروریستی بهشمار
میآیند، افغانستان باوجود حضور ناتو همچنان بستر مناسبی محسوب میشود و
پاکستان، حساسترین محل برای رشد همقطاران القاعده است. اکنون دیگر، حتی
صلح میان اسرائیل و فلسطین نیز کمک مناسبی بهشمار نمیآید؛ زمانیکه
بنلادن در ۱۱ سپتامبر به آمریکا حمله کرد، غرب برای دفاع از خود دلایل
اندکی داشت، اما مرگ او زمانی صورت گرفت که اعراب در حال تجربه مسیر
تازهای بودند؛ مسیری که بهدنبال انشقاق در القاعده و ظهور بازیگران جدید و
گروههای بهمراتب افراطیتر از القاعده و اعلام خلافتی بهمراتب خشنتر و
جامعتر از خلافت بنلادن، تمامی معادلات بازی را بر هم زد.
منبع : شفقنا