چهارمین نشست کرسی علمی ترویجی زمستان ۱۴۰۲ با موضوع «تأثیر مکتب دیوبندیه بر سلفیت» با ارائه دکتر غلامحسین جهانتیغ در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد. گزارش کامل این نشست در ادامه تقدیم حضورتان می گردد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، به همت معاونت پژوهشی چهارمین نشست کرسی علمی ترویجی زمستان ۱۴۰۲ با موضوع «تأثیر مکتب دیوبندیه بر سلفیت» با ارائه دکتر غلامحسین جهانتیغ، استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده روابط ملل اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب و با نقد دکتر محمد اللهنیا سماکوش، استادیار رشته مذاهب کلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده شهید محلاتی برگزار شد.
در این نشست دکتر جهانتیغ بیان داشت: در مطالعه جریانهای اسلامی فکری جدید در شبه قاره هند به مکتبی برمیخوریم که یکی از مهمترین جریانهای فکری مذهبی در جهان اسلام شناخته میشود، به طوریکه نفوذ و گسترش قابل توجهی در میان مسلمانان آسیای جنوبی پیدا کرده، تا آنجا که امروزه از اهمیت سیاسیِ جهانی برخوردار است.
رقابت بین تَعَیُّنِی ها (مقلدین حنفی مذهب) و اهل حدیث (غیرمقلدین) شبه قاره]
پیروان ابوحنیفه، یعنی تعیّنی ها (کسانی که هویت خود را با مکاتب فقهی معین کردند) مصر بودند که باید از احکام مذاهب چهارگانه پیروی کرد و مکتب فقهی ابوحنیفه را مرجح می دانستند. اما برای اهل حدیث این موضوع بسیار پذیرفتنی بود. این گروه که رهبرانشان صدیق حسن (خان بهوپالی) (ف. ۱۸۹۰م.) و سید نظیر حسن (دهلوی) (ف. ۱۹۰۲م.) بودند که از دهه ۱۸۶۰م. به بعد بر سر پیروی و هماهنگی کامل با سنت نبوی مبارزه کردند و هرگاه لازم می آمد احکام مذاهب چهارگانه را هم منکر می شدند.
از میان مذاهب فقهى چهارگانه اهل سنت از دو مذهب حنفى و حنبلى دو مکتب و اندیشه فکرى مهم به نام هاى «دیوبندى» و «سلفى» بیرون آمده است. در این تحقیق اثبات می کنیم که مکتب دیوبند فراتر از سلفیت هست و تأثیرات زیادی از نظر «فقه» و «افتاء» بر آن گذاشته است.
سلفیّت؛ اهل حدیث یا غیرمقلد
افرادى مانند سیّد جمال الدین افغانى (۱۸۹۷ ـ ۱۸۳۹م) و محمّد عبده (۱۸۴۹ ـ ۱۹۰۵م)، نوسازى و نوگرایى را با توجه به محورهاى ذیل که مبانى اصلاحى اندیشه دینى بشمار مىآیند، شروع کردند که توسط محمّد رشید رضا (۱۸۶۵ ـ ۱۹۳۵م) پیرو اصلى محمّد عبده ایستار محافظه کارانهاى به خود گرفت که مهر سنت گرایى بر جنبش نوسازى و احیاى اسلام زد و احیاى اسلام را به عنوان بازگشت به بزرگان اسلام ـ سلفیه ـ مطرح کرد:
- خرد گرایى؛
- نفى تقلید؛
- خرافه زدایى؛
- غبار روبى، پیرایشگرى و تصفیه؛
- پرهیز از تک نگرى در دین؛
- اجتهاد مستمر.
مکتب دیوبند
مکتب و دارالعلوم دیوبند مرکز معنوى و عرفانى است و آمار علاقمندان و پیروان آن از میلیونها نفر تجاوز نموده است. دیوبند و دیوبندی: «مدرسه فکریه توجیهیه»، «حرکه جهادیه دعویه»، «مؤسسه تعلیمیه تربویه» هست.
تأثیرات مکتب دیوبند بر سلفیت
- تأسیس مراکز دینى در مکه مکرمه و مدینه منوره؛
«مدرسه صولیته»، «مدرسه دارالفائزین» و «مدرسه فخریه عثمانى»، «مدرسه علوم شرعى» و «دارالایتام و صنایع وطنى» در حرمین ساخته دیوبندی هاست.
- طریقههاى عرفانى شبه قاره؛
طریقههاى عرفانى و مؤسسه «وقف المبروکات» طریقه عرفانى صوفى قادریه در مدینه منوره مىباشد.
- جماعت تبلیغ در مکه؛
- مناظره با علماى سعودى؛
تخریب اماکن مقدسه مانند گنبد سبز مسجدالنبی (ص) بود که دیوبندی ها و بیشتر مسلمانان آن را امری مقدس جدای از مسجد می دانستند. این گنبد جزو مسجد نبوده و مکان آن جزو منزل عایشه هست و خود علمای سعودی فتوی بر منع تخریب آن صادر نمودند.
کنگره مکه مکرمه
تصمیم مفتیان سعودی نسبت به تخریب قبههاى قبور جنت المعلى و جنت البقیع که مسلمانان عالم ناراحت شدند، سلطان نجد در ایام حج سال ۱۳۴۴ ه.ق مؤتمرى منعقد ساخت و از علماى هندوستان مفتى کفایت اللّه، شبیراحمد عثمانى، سیّد سلیمان ندوى و برادران جوهر حضور داشتند. سلطان ابن سعود به ایراد سخن پرداخت:
ما در فروغ اختلافى ائمه اربعه سختگیرى نمىکنیم، لکن از اصل توحید و تمسک بالکتاب والسنه هیچ قدرتى نمىتواند ما را جدا سازد چه مردم دنیا راضى شوند یا ناراضى.
چرا یهود و نصارى را کافر مى گوئیم؟ زیرا آنها غیر اللّه را پرستش مىکنند و با این همه چنین مىگویند که «مَانَعبُدُ هُم الا لیقر بُونا الى اللّه زُلفى» یعنى: ما آنها را به این منظور پرستش مىکنیم که ما را به خدا نزدیک و مقرب سازند. پس کسانى که قبور بزرگان را مىپرستند به سوى آنها سجده مىکنند همانند بت پرستان کافر و مشرک اند.
– چون خلیفه دوم اطلاع پیدا کرد که عدهاى مردم در وادى حدیبیه رفته در کنار شجره الرضوان نماز مىخوانند، عمر دستور داد آن درخت را بریدند تا بعدها مردم عبادت و پرستش آن درخت را آغاز نکنند. منظور سلطان این بود که منهدم کردن قبرها همانند بریدن درخت رضوان است. شبیراحمد عثمانى به نمایندگى از دیوبندیان در جواب سلطان چنین گفت:
– رسولاللّه (ص) زینب بنت جحش را به نکاح خود در آورد و این که مردم از آن چه برداشتى خواهند کرد، التفات نفرمود. اما از اینکه کعبه مشرفه را منهدم نموده مطابق نقشه ابراهیمى از نو بناء فرماید، برداشتهاى مردم جدید الاسلام را مورد توجه قرار داده، امتناع ورزید تا مغرضان نگویند که محمّد (ص) کعبه را منهدم نمود. ملاحظه تفاوت این دو قضیه بر اجتهاد آن حضرت (ص) موقوف است.
– خداوند متعال فرمود: با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سختگیر باش. از یکسو مقتضاى این فرمان الهى آن است که بر کفار و منافقان سختى معمول داشته شود ولى رسول خدا (ص) بر جنازه رئیس المنافقین عبداللّه بن ابى نماز خواند. و هنگامیکه صحابه کرام پیشنهاد نمودند که باید منافقین کشته شوند، پیامبر خدا (ص) قبول نفرمود «خشیه ان یقول الناس ان محمّداً یقتل اصحابه» از بیم آنکه مبادا مردم بگویند محمّد (ص) یارانش را مىکشد. در حالى که این دو موضوع به ظاهر با مفهوم «و اغلظ علیهم» مطابقت ندارد.
– فرق میان سجده عبادت و سجده تعظیمى:
اگر شخصى قبر یا هر چیزى غیراللّه را سجده عبادت کند قطعاً کافر مىشود اما ضرورى نیست که هر سجدهاى حتماً سجده عبادت باشد که شرک حقیقى و شرک جلى است زیرا این امکان هم وجود دارد که آن سجده، سجده تحیت باشد که مقصود از آن رعایت تعظیم فرد دیگرى است و این نوع سجده تعظیمى در حکم شرک جلى نیست، البته در شریعت ما قطعاً ناروا است و مىتوان مرتکبش را مجازات نمود، اما نمىتوان چنین شخصى را مشرک قطعى و مباح الدم و المال قرار داد.
– ما هدم قباب را کارى صحیح نمىدانیم. ولید بن عبدالملک عبشمى (اموى) به حاکم مدینه، عمر بن عبدالعزیز دستور داد که حجرههاى امهات المؤمنین را منهدم کنند. چون حجره عایشه را منهدم ساخت براثر آن قبرهاى مقدس رسول خدا (ص)، خلیفه اول و دوم ظاهر شدند. عمر بن عبدالعزیز چنان به گریه در آمد که هرگز با چنین وضعى گریه نکرده بود با اینکه دستور هدم حجرهها را نیز خودش داده بود پس از آن دستور داد تا حجره عایشه ساخته شود و دوباره ساخته شد.
– خلیفه دوم براى قطع آن درخت بعلت احساس این خطر دستور داد که مبادا در ازمنه بعد جاهلان پرستش آن را شروع کنند. اما اداى نماز در آنجا در حدیث معراج آمده است که جبریل (ع) در چهار موضع به حضرت (ع) پیشنهاد کرد از براق پیاده و نماز بخواند؛ «مدینه» و گفت: این محل هجرت توست. «جبل طور» گفت: این موضعى است که خداوند با حضرت موسى کلام فرموده است. «مسکن حضرت شعیب» (ع)، «بیت اللحم» جای تولد عیسى (ع).
– چون در مسکن شعیب (ع) حضرت موسى (ع) پناهگزین شده بود، از پیامبر (ص) تقاضا شد، آنجا دو رکعت نماز نفل بخواند، پس اگر ما در غار ثور، جائیکه رسول خدا (ص) بمدت سه روز آنجا پناه برده بود، دو رکعت نماز نفل بخوانیم، آیا قیامت بپا مىشود؟
سلطان ابن سعود گفت که: «من بیش از حد ممنون شما هستم و در سخنان و نظرات جنابعالى رفعت زیاد و بلندى علمى وجود دارد. لذا من قدرت جواب این سخنان را ندارم. جواب این تفاصیل را علماى ما مىتوانند بدهند و با آنها مىتوان این مسائل را حل کرد».