قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ادیان را به شناخته شده و غیر شناخته شده تقسیم کرده، که اشتباه بوده و حتما باید اصلاح شود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در مورد ظرفیت رواداری در قانون اساسی باید بگویم آن میزانی که ظرفیت رواداری در قانون اساسی وجود دارد، هنوز عمل نشده است. من هر آگهی استخدامی را که مشاهده می کنم، می بینم نوشته التزام به یکی از ادیان شناخته شده در قانون اساسی. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ادیان را به شناخته شده و غیر شناخته شده تقسیم کرده، که اشتباه بوده و حتما باید اصلاح شود، با این همه نگفته است پیروان ادیان شناخته نشده، حق تحصیل و حق استخدام ندارند.
این قوانینی که در باره دانشگاه ها، گزینش، استخدام، و قانون مدیریت خدمات کشوری وضع شد، آیا قانون اساسی گفته چنین بکنید؟ خیر. قانون اساسی نقص دارد، خیلی هم نقص دارد، اما همین قانون اساسی ناقص هم عمل نمی شود. و حتی برخلاف منطوق، و مدلول و روح و مفهوم اش گاهی عمل می شود. از این رو نیازمند آن هستیم که حقوق شهروندی را آموزش بدهیم. ما نیاز داریم که ساعت گفت وگو در مدارسمان داشته باشیم. برخی ساعت های درسی زیانباری که در حوزه تحصیلی وجود دارد، باید به ساعات گفت و گو تبدیل شود. زنگ های فلسفه به زبان کودکان باید ایجاد شود تا بتوانند به آنان انعطاف و رواداری را آموزش بدهند.
در ظرفیت های قانون اساسی فعلی نباید اغراق کرد. در سال ۱۳۵۸ قانون اساسی ای را نوشتیم، و در سال ۱۳۶۸ همان را تضعیف کردیم، و نتایج خودش را به تدریج به همراه آورد.
برخی نتایج در بلندمدت آشکار می شود، زمانی که شما یک زاویه ۵ درجه ای بین دو پاره خط ایجاد می کنید، آن زاویه ۵ درجه هرچه جلوتر می رود، از دهان یک ماهی قرمز کوچولو، در درازمدت به دهان یک نهنگ غول پیکر تبدیل می شود. و در نهایت فاصله این دو پاره خط از هم به اندازه فاصله دو کهکشان به سال های نوری می شود.
ما یک چیزی نوشتیم. ادیان غیر رسمی را به ادیان شناخته شده و غیرشناخته شده تقسیم کردیم. در سال های ۱۲۸۵ و ۱۲۸۶ در عصر مشروطه چنین کاری را نکرده بودند. آن درخت نازک امروز به یک درخت ستبر تبدیل شده است و دارد میوه می دهد. حال داریم میوه هایش را می خوریم و بعد می گوییم که چرا شیرین نیست. بنابراین شما ۴۰ سال پیش اصلی را مصوب کردید، که حالا از میوه اش راضی نیستید.
البته قبول دارم که گاه از این درخت به خوبی نگاهداری نشده، تفسیر ناصحیح را نیز قبول دارم. من در درسگفتارهای قانون اساسی که ۱۸ ساعت مباحثش را عرض کردم، آن جا گفتم بعضی از تفاسیری که شورای محترم نگهبان از قانون اساسی می دهد واقعا به منطوق قانون اساسی نمی خواند. مانند تفسیری که در باره اصل ۱۷۵ ارائه کرده است. اما آیا همه ماجرا همین است؟ خیر.
برای مثال مقدمه قانون اساسی ما نشان می دهد که قرار است این مسیر به کجا برود. و حالا به آن رسیده ایم. بنابراین مساله این است که ۱- به ظرفیت های قانون اساسی عمل نمی شود و ۲- به ظرفیت های همین قانون اساسی هم اگر عمل بشود فرسنگ ها با دولت بی طرف و شهروند روادار فاصله دارد.
(محمدامیر قدوسی، پژوهشگر حوزه فلسفه حقوق، فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست؛ دانش آموخته حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی، وکیل پایه یک دادگستری و مدرس دانشگاه)