۱. ضعف در تعلیم و تربیت دینی
تعلیم و تربیت دینی در جامعه ما به کلیشه هایی تبدیل شده که در کتب مدارس یا رسانه ها به آن پرداخته می شود و بیشتر بر مباحث کلامی یا دستورات فقهی استوار است و ابعاد تربیتی در آنها به روشنی دیده نشده تا در درونی سازی باورها و ارزش های دینی موفق باشد.
۲. ضعف تبلیغات دینی
ناکارآمدی، روزآمد نبودن و بی توجهی به نیاز مخاطبان در امر تبلیغ از یک سو و سستی و سوء تدبیر در مدیریت نظام تبلیغی دین از سوی دیگر به طورکلی موجب ضعف تبلیغات دینی شده و زمینه را برای تأثیر پذیری بخشی از مردم در برابر تبلیغات فرق فراهم کرده است.
۳. غفلت از ابعاد انگیزشی دین
پرداختن به معارف دینی در ابعاد شناختی و رفتاری محصور شده و بعد هیجانی و عاطفی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. این خلاء زمینه را برای گسترش فرقی که رویکردهای انگیزشی قوی دارند، گشوده و هموار کرده است.
۴. غلبه ارزش های دنیوی در زندگی
رفاه طلبی افرادی، مادی گرایی، مصرف گرایی، تجمل گرایی و… افراد را از توجه به معنویت ناب بازداشته و به معنویت هایی که رویکردی دنیوی و این جهانی دارند سوق می دهد.
۵. مشغله های فزاینده
مشغله های فزاینده در زندگی به طوری افراد را سرگرم و گرفتار کرده است، که فرصت پرداختن و تعلق خاطر به مسائل دینی را کمتر دارند و معنویت های دردسترس و تفننی را برمی گزینند.
۶. ضعف در کردکرد نهادهای دینی
کم کارکردی و یا بی کارکردی نهادهای دینی نظیر مساجد و… زمینه مناسبی را برای فعالیت و عضوگیری جریان های فرقه ای ایجاد کرده است.
۷. سرخوردگی های سیاسی
در یک حکومت دینی هر مشکلی که مردم را به احساس نارضایتی از سازمان ها و مدیران نظام سیاسی برساند، نسبت به دین هم نوعی حالت سرخوردگی ایجاد می کند. در این شرایط زمینه مناسبی برای گرایش به ادیان غیر رسمی و فرقه های ناهمسو با حکومت پدید می آید.
۸. کمرنگ شدن اجتهاد پویا
در حوزههای علمیه به ویژه در بعد علوم اخلاقی اجتهاد پویا وجود ندارد و ذخیرۀ موجود در منابع دینی در دسترس جامعه نیست، به طوری که از جهت حجیت و کارآمدی آموزه های اخلاقی و معنوی مشکل داریم و معمولاً افراد احساس می کنند که دین خشک تر و نحیف تر از آن است که نیازهای معنوی آنها را پاسخ دهد به همین جهت زمینه برای رفتن به سوی فرقه های انحرافی و ادیان ساختگی فراهم می شود.
۹. تضاد هنجاری بعد از انقلاب
انقلاب اسلامی با تکیه بر نیروی مستضعفین و طرح آرمان های درخشان اسلامی و ملی شکل گرفت، اما پس از سال های دفاع مقدس به تدریج آن آرمان ها کمرنگ شد و گاهی بر خلاف آن عمل شد به این ترتیب نوعی تضاد هنجاری (آنومی) پدید آمد که موجب شکل گیری زمینه های گرایش به فرقه ها و ادیان غیر رسمی شد.
۱۰. تساهل و تسامح
بی توجهی و بی خبری مسئولان نظام و حوزه های علمیه نسبت به توسعۀ فرقه های انحرافی و ادیان ساختگی زمینه مناسب برای گسترش آنها را در دهه های اخیر فراهم کرده است.
۱۱. اثرپذیری از بحران ارزش ها در فرهنگ جهانی
در چند دهه گذشته ایالات متحده در توسعۀ صنایع فرهنگی در جهت ارائه ابر فرهنگ جهانی رو به رشد رفته است. بنابراین امروزه سایر فرهنگ ها تحت تأثیر فرهنگ و ارزش های آمریکایی است و «بحران ارزش ها یا هنجارها در جوامع صنعتی نوین غرب به ویژه ایالات متحده» کم و بیش سایر کشورها، حتی فرهنگ ایران اسلامی را نیز تحت تأثیر قرار داده و زمینه را برای گسترش فرق و ادیان انحرافی فراهم کرده است.
۱۲. ضعف پرورش هوش معنوی
هوش معنوی (عقلانیت عبودی) استعدادی است در همه انسان ها که با استفاده از آن می توانند، معبود حقیقی را از معبودهای دروغین، اهل معنای حقیقی را از مدعیان معنویت و راه درست سلوک را از راه های انحرافی بازشناسند. متأسفانه ناتوانی نظام های آموزشی و پرورشی و خانواده ها و برنامه های دینی و تبلیغی حوزه ها در شکوفایی هوش معنوی، زمینه گرایش و پذیرش مردم نسبت به فرق و ادیان انحرافی را مساعد کرده است.
۱۳. نیاز فطری به معنویت و دین
گرایش فطری مردم به دین و معنویت فشاری را ایجاد می کند که انسان را به سوی معنویت و دین پیش می برد و در حالی که معنویت حقیقی عرضه مناسبی نداشته باشد، زمینه برای فرقه های انحرافی و معنویت های کاذب فراهم می گردد.
۱. سبک زندگی
سبک زندگی مثل یک جور چین است که بخش های مختلف روی هم تأثیر می گذارند. دین نیز در این میان هماهنگ با سایر بخش ها شکل می گیرد. معنویت ها و دین ها اصیل که هدفشان تزکیه و تربیت انسان بود با سبک زندگی امروزی سازگار در نمی آیند. مشغله ها و فشارهای فراوان توان به دوش کشیدن بار تکالیف را از انسان گرفته و به جای خداوند اقتدار دولت و نظام بروکراتیک را نشانده است. دین در چنین جامعه ای باید ساده، بی تکلیف، تفنن آفرین و ایجاد کننده آرامش روانی و عصبی باشد. به این ترتیب فساد در بخش های مختلف زندگی و غیر انسانی شدن آن موجب انحراف دین از جایگاه و کارکرد اصلی خود می شود.
۲. سودجویی اقتصادی
فرصت طلبان اقتصادی از هر نیاز مردم به عنوان یک فرصت برای سرمایه گزاری و سودجویی استفاده می کنند. در بین احساس نیاز مردم به معنویت نیز فرصتی طلایی برای سودجویان است تا با ایجاد و ترویج فرقه¬ها انحرافی از طرق گوناگون منافعی به دست آورند.
۳. مدرنیته و سرعت تغییرات
شتاب تغییرات در متن مدرنیته تمام ابعاد زندگی را تحت تأثیر قرار داده است. این روند تغییر الگوهای معنوی و باورها و آیین های دینی را نیز با خود همراه کرده و ادیان و فرق انحرافی را پدید آورده است. تمام زندگی مردم در طول چند سال دگرگون می شود، آنها از اشیاء و روش ها و رفتارها و حتی ارتباطات گذشته خسته می شوند و خواهان تغییر آنها هستند.
۴. رسانهها
استفاده فزاینده فرق انحرافی از شبکه های گوناگون ماهواره ای و تلوزیونی و نشریات و کتاب و پیشی گرفتن آنها در بهره برداری از رسانه ها و به طور خاص حضور فعال و گسترده در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی موجب شده است که آموزه ها و ارزش های فرق انحرافی در افکار و قلب ها نفوذ کند و زمینه ساز گرایش به آنها شود.
۵. رویکردها پژوهشی و تحلیلی در جامعه شناسی
برخی از رویکردها و پژوهش ها و نظریاتی که در حوزه ویژه جامعه شناسی دین ارائه می شود به توجیه فرق نوظهور و ادیان انحرافی پرداخته، می کوشند به طور مثبتی آنها را توصیف کنند و پاسخ گوی برخی از نیازهای جامعه قلمداد نمایند. البته غیر از جریان هایی که به عنوان بنیادگرا شناخته می شوند.
۶. معرفی سینه به سینه
دعوتهای دوستانه کسانی که تجارب خوشایندی در این فرقهها دارند و آشنایی افراد با فرقه ها از طریق دوستان و افراد قابل اعتماد برای خودشان یکی دیگر از علل گرایش به فرقه ها و ادیان انحرافی است.
۷. کارآمدی
برخی از تعالیم فرق و ادیان ساختگی در زندگی برای دست یابی به شادی، آرامش، درمانگری و یا دست یابی به احساس خوش معنوی بودن، کارآمد است و افراد برای تجربه این نتایج به جریان های انحرافی گرایش پیدا می کنند.
۸. اعتراض
بر اساس کنش نمادین مردم به دنبال مشکلات و سختیهایی که در زندگی تحمل میکنند و آن را به حساب حکومت میگذارند، سعی میکنند به نوعی از آن سرپیچی کنند و نسبت به ارزشهای مورد قبول حکومت عصیان بروزند، تا از این طریق نارضایتی خود را از وضع موجود سیاسی و اجتماعی اعلام کنند.
۹. جستجوی معنای زندگی
گاهی زندگی برای مردم تکراری خسته کننده می شود که هیچ معنا و انگیزه ای در آن نیست. فرق و ادیان انحرافی با ایجاد عشق و نفرت و امید و… به نوعی هیجانات را در فرد بر می انگیزند و برای زندگی او معنا و انگیزه ای ایجاد می کنند. به خصوص جریان هایی که شخص محور هستند و یا روی اعمال خیرانه تأکید دارند از این جهت در گرایش مردم تأثیر بسزایی دارند.
۱۰. خوش برخوردی مبلغان فرقه ها
معمولاً برخورد مبلغان فرقه ها و برخورد اعضای فرقه با افراد تازه وارد به گونه ای محبت آمیز و محترمانه است که موجب جذب و وابستگی آنها می شود.
۱۱. انجام فعالیت های خیرانه
انجام فعالیت های خیرانه نه تنها برای اعضا بسیار جذاب و معنابخش است، بلکه روی کسانی که این خدمات را دریافت می کنند و نیز کسانی که شاهد اجرای برنامه های خیرانه از سوی فرقه هستند، بسیار تأیید کننده و جذاب است و علت گسترش فرقه ها در جامعه و گرایش مردم به آنها می شود.
۱۲. نهادسازی
فرقه ها با تشکیل سازمان های مردمی، موسسات خیریه و مراکز فرهنگی و حتی گروه های مطالعاتی حضور خود را در جامعه رسمیت می بخشند و برنامه های ترویجی شان را توسعه می دهند و اعتماد مردم را به خود جلب می کنند و در نتیجه گرایش به آنها در بین مردم افزایش میابد.
۱۳. جاذبه های جنسی
در ابعاد تبلیغی و در برنامه های فرقه ای جاذبه های جنسی نقش بسیار مهمی دارد. البته نه به معنای برقراری روابط جنسی بلکه اختلاط و روابط آزاد و صمیمانه ای که شکل می گیرد و گاهی به روابط جنسی نیز منجر می شود یکی از علل گرایش به برخی از فرقه هاست.
۱۴. ترویج نمادها
ترویج نمادها بخصوص در رابطه با گروه های مرتبط با شیطان گرایی مصداق دارد. این نمادها در قالب طرح های گرافیکی، زیورآلات، پوشاک و ترویج آنها در فیلم ها و … در جامعه گسترش پیدا می کند. (مشترک با مسیحیت)
منبع : موسسه بهداشت معنوی