۱. آموزه اعتقادی امامت و استلزامات سیاسی آن. مهدویت به دلیل ارتباط تنگاتنگ آن با مسأله امامت، آموزهای اعتقادی است. امامت همواره به عنوان رکن اعتقادی شیعه مطرح بوده است و شیعه را با آن میشناختهاند. در شرایط امروز نیز شناخت امام و تبعیت از وی، اصلی اعتقادی است. مؤمن شیعی هنگامی درست آیین خواهد بود که بتواند امام معصوم و امام زمان خویش را بشناسد و از وی تبعیت کند.
حضرت مهدی(عج) هم یکی از دوازده جانشین منصوص پیامبر گرامی اسلام است و مصداق تام امامت در عصر حاضر میباشد. آموزه امامت از همان ابتدا بُعد سیاسی مهمی در جامعه اسلامی داشته است و به تعبیر شهرستانی در کتاب ملل و نحل برای هیچ موضوعی به اندازه امامت و جانشینی پیامبر(ص) شمشیرها برهنه نشده و خون ریخته نشده است.
از این رو، شناخت امام معصوم و پیروی از وی بیانگر راه حق و تمایز آن از باطل است. یعنی در عصر حاضر، اصل تولّی و تبرّی اقتضا میکند امام معصوم را بشناسیم و با اظهار وفاداری و تولّی به وی و دوستدارانش از دشمنانش بیزاری بجوییم. بدین جهت با شناخت حق لازم است از آن پیروی شود و از باطل تبرّی و برائت شود.
۲. نقش مهدویت در هویت بخشی به زندگی سیاسی- اجتماعی ما. علاوه بر ضرورت اعتقاد به چیستی امامت و مصداق آن، مهدویت سازنده هویت ماست. کانون بحث هویت این است که ما چه کسی هستیم؟ و چگونه تعریف میشویم؟ و وجوه تمایز ما از دیگران چیست؟ یکی از رویکردها به تعریف هویت، تعیین واژگان نهایی ماست. طبق تعریف رورتی، مراد از واژگان نهایی آن است که اگر از کسانی بخواهیم آرمانهای خودشان را تعریف کنند از یکسری ایدهها و مفاهیمی سخن میگویند که فراتر از آنها، تکرار مکررات است. وقتی ما میخواهیم از هویت خودمان یا آنچه آرمان ماست صحبت کنیم، ناخواسته باید به امام زمان(عج) تمسّک بجوییم. یعنی اگر ما به عنوان شیعه واقعی خودمان را بخواهیم تعریف کنیم، باید به آرمانیترین واژگانمان خود را تعریف کنیم. این همان واژگان نهایی ماست. نام شیعه خود روشنی بخش است.
شیعه یعنی پیرو، یعنی پیرو اهل بیت(ع). بدین سبب ما در نام و تعریف خویش، همواره با اهل بیت عصمت و طهارت و در این زمان با حضرت ولیعصر(عج) تعریف میشویم. چنین تعریفی در دعای شریف زیر نیز به خوبی منعکس شده است:
اللهم عرفنی نفسک، فانک ان لم تعرفنی نفسک لم أعرف رسولک، اللهم عرفنی رسولک، فانک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی.
در روایات فریقین نیز نقل شده است که آن حضرت میفرمایند:
“من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه”.
“آن کس که بدون شناخت امام معصوم زمانش بمیرد، مانند دوران جاهلیت پیش از اسلام با کفر و شرک از دنیا رفته است”.
یعنی اصلا هویت و زندگی اسلامی، دائر مدار شناخت امام زمان است. یعنی عملاً ما چه کسی هستیم؟ و با چه کسی تعریف میشویم؟ با امام زمان خودمان(عج). پس از این جهت، خودشناسی ما مستلزم شناخت مهدویت است. نیز بدین جهت است که ما در عرصه سیاسی هم هویت سیاسی خود را با امام زمان خویش تعریف میکنیم. وجوه تفاوت و تمایز ما از جریانات سیاسی دیگر و حکومتهای غاصب زمان ما، تعلّق خاطر ما به دولت مهدوی و حکومت جانشینان برحق آن حضرت میباشد.
۳. بحران ایدئولوژیهای بشری در جهان امروز. سومین دلیل ضرورت طرح مباحث سیاسی مهدویت در عصر حاضر، نیاز انسان امروز به شناخت بهترین الگوهای نظام سیاسی و حکومتداری است. انسان امروز حکومتها و دولتهای بسیاری را دیده و از بسیاری از این حکومتها سرخورده شده است. ایدئولوژیهایی که در صدد ارائه مدلهای مختلفی از زندگی سیاسی بودهاند، امروزه با بحران مواجه شدهاند. روایتی داریم که میفرماید:
“پیش از قیام قائم، همه اقوام و گروهها به حکومت خواهند رسید. این بدان جهت است که نگویند اگر ما فرصت حکومت پیدا میکردیم، عدالت را به پا میداشتیم و شیوه دیگری داشتیم و انسانها را به سعادت میرساندیم.”
تأویل این روایت و نگرش نمادین آن این است که هر ایده و تفکّر و مرامی به حکومت میرسد، امّا همگی ناکام میمانند. در شرایط کنونی هم، ما شاهد هستیم مکتبها و جریانات فکری مختلفی آمدهاند و رفتهاند. ما به کدام یک باید دل ببندیم. در زمان ما که عصر پایان مکتبها و در واقع دوران افول مکتبها و قرائتهای کلان است، این دغدغه بیشتر احساس میشود.
دنیای مدرن سعی کرد در این چند سده اخیر بهترین راه حل را نشان دهد. اما خود مدرنیته غربی نیز با بحران مواجه شده است و نقدهایی که پسامدرنها از درون بر آن مطرح کردهاند، حاکی از بحران درونی تفکّر مدرنیسم غربی است. حال این پرسش پیشروی انسان امروز مطرح است که جایگزین مناسب چیست؟ عدهای دل خوش کردهاند که لیبرالیسم جواب بدهد.
امّا لیبرالیسم و در کل مدرنیته غربی جواب نمیدهد. به هر حال در شرایطی که این ایدئولوژیها و مکاتب افول میکنند انسانها به دنبال ایدههای با ثباتتری هستند. پس از این جهت ما میتوانیم آموزه حکومت اسلامی و در رأس آن مدینه فاضله مهدوی را ارائه کنیم.
۴. احیای اسلامگرایی و توجه جهان امروز به سیاست و مدینه فاضله اسلامی. در واقع اسلامگرایی که در شرایط امروز جهان رو به گسترش است، یک جامعه آرمانی و مطلوب دارد. صحبت از آرمان اسلامگرایی، صحبت از مدینه فاضله مهدوی است. پس اگر آرمان نهایی اسلام گرایی را بخواهیم هر چه شفافتر توضیح بدهیم، راهی جز توضیح مدینه فاضله مهدوی نخواهیم داشت.
۵. تبیین و توضیح وضعیت سیاسی جامعه امروز با الگوی مدینه فاضله مهدوی. یکی از دلایل ضرورت شناسایی و پرداختن به مباحث سیاسی مهدویت، ضرورتهای زندگی سیاسی امروز ماست. اگر ما امروزه در جهان اسلام بخواهیم وضعیت سیاسی خویش را سامان دهیم، میبایست بر اساس الگوی آرمانی خویش به ساختن جامعه امروزی بپردازیم. الگوی آرمانی ما در آینده است.
البته الگویی نیز در گذشته و در صدر اسلام داریم، یعنی در سنّت نبوی و سنّت علوی. امّا این الگوها به دلیل شرایط تاریخی خاص خویش نتوانستند آرمان نهایی نظام اسلامی را محقّق کنند و همواره چالشها و مشکلاتی در برابر آنها وجود داشته است. اما مدینه فاضله مهدوی کاملترین نظام سیاسی اسلام است. در واقع میبایست هم با نگاه به گذشته محقّق و هم آینده آرمانی، زندگی سیاسی امروز خویش را سامان بخشیم. البته امروزه کسانی پیدا شدهاند که در سنّت گذشته تردیدهایی کردهاند.
مثل این تردید که آیا اصلاً پیامبر گرامی اسلام مأمور به تشکیل حکومت دینی بوده است یا نه؟ آیا حضرت علی(ع) صرفاً به جهت انتخاب مردم و بیعت آنان حکومت را پذیرفت یا مأموریتی الهی داشت؟ هر چند یک راه رویارویی با چنین مباحث و شبهاتی، ارائه استدلالهای تاریخی و کلامی برای توضیح گذشته است، راه دیگر نیز ارجاع به آینده است. بسیاری از این افراد که در گذشته تردید میکنند در آینده تردیدی ندارند. در این تردیدی ندارند که سرانجام منجی موعود از جانب خداوند برانگیخته خواهد شد و حکومت دینی جهانی تشکیل خواهد داد. برای بحث با این افراد
میتوان به آینده شناسی روی آورد و آرمان نهایی را توضیح داد.
البته شناسایی آینده از جهت دیگری نیز ضرورت دارد. همواره آینده راهنمای امروز است. اگر ما آیندهشناسی قویای داشته باشیم، حال شناسی ما هم قوی شکل خواهد گرفت. کسانی که نگاه روشنی به آینده ندارند، حال خویش را نیز نمیتوانند خوب بشناسند. از این جهت آینده شناسی ارتباط وثیقی با زندگی امروز دارد و برای ساختن و تنظیم زندگی سیاسی امروز خویش باید به آینده موعود روی آورد.
۶. بحران عدالت و توجه به منجیگرایی در جهان امروز. یکی دیگر از دلایل لزوم پرداختن به مباحث سیاسی مهدویت، بحران عدالت در عصر حاضر است. امروزه بحران عدالت به تدریج به بحرانی فراگیر تبدیل میشود. ما در روایات داریم که منجی موعود هنگامی ظهور خواهد کرد که زمین از ظلم و جور پر گردد. تلقّی من این است که ظلم و جور در روزگاران گذشته، این طور نبود که کل جهان را بتواند یکجا در بر بگیرد.
در واقع وضع جهان از این حیث چند هوایی بوده است. مناطق جهان به دلیل فاصله مکانی ـ زمانی نسبتاً مستقل بودند. یکجا عدالت بود، یکجا ظلم. امّا این تعبیر که میگوید جهان را ظلم و جور فرا خواهد گرفت، با شرایطی که ما در حال حاضر زندگی میکنیم، به سمت و سویی میرویم که دیگر ظلم، متعلق به منطقه خاصی نیست.
ظلم چیزی میشود که کلّ جهان را در بر میگیرد. از این جهت من فکر میکنم که بحث ظلم و بحرانِ عدالت دارد یک بحث جهانی میشود. یعنی این طور نیست که یک عده راحت باشند و یک عده ناراحت. عامل اصلی گسترش بحران عدالت و جهان شمول شدن آن نیز خود پدیده جهانی شدن است. حتی آن کسی که در غرب زندگی میکند، مسأله عدالت برایش مطرح است.
چرا راهپیماییهای گسترده که علیه جهانی شدن اقتصاد صورت میگیرد، در غرب بیشتر است؟ این بدان جهت است که حتّی مردمان عادی در غرب نیز تحت تأثیر بیعدالتی در جهان امروز هستند. البته این بدان معنا نیست که آن شرایط فراگیر شدن ظلم و جور الان محقّق شده است و ظهور محقّق خواهد شد. بلکه مراد آن است که رفته رفته جهان به سمت بیعدالتی و ظلم فراگیر در حال حرکت است و لازمه رفع و مبارزه با این بیعدالتیها نیز، معرفی آرمان عدالت مهدوی است.
۷. جهانی شدن و چشم انداز فرج. بحث جهانی شدن هم خود دلیل دیگری برای ضرورت طرح مباحث سیاسی مهدویت است. جهانی شدن ایجاب میکند انسانها الان در شرایطی زندگی کنند که صحبت از یک جامعه آرمانی و فراگیر جهانی است. آیا ماهیت این زندگی جهانی چگونه خواهد بود؟ آیا با جامعه موعود جهانی ادیان چه نسبتی دارد؟ این بحث هم اقتضا میکند که به مباحث سیاسی مهدویت بیشتر بپردازیم.
البته بحثهای مربوط به جهانی شدن و ارتباط آن با بحث مهدویت اسلامی بسیار گسترده است که نمونههایی از آن در این اثر مطرح شده است و برخی از مسائل آن نیز در این نوشتار توضیح داده خواهد شد.
۸. فعالیت گروههای انحرافی مهدویت نیز ضرورت تبیین صحیح ابعاد سیاسی مهدویت را ایجاب میکند.
بحث جریانات انحرافی هم که الان بیشتر است و از قبل هم بوده به نوعی بحثهایی مثل انجمن حجتیه، بهائیت، البته بهائیت بعد سیاسیاش کمتر است و بیشتر بعد اعتقادی و دینیاش است. اما همین بعد اعتقادی تاثیرات سیاسی هم دارد. ولی مستقیما جریانات انجمن حجتیه، شاید آن دیدگاههای تعلیق حکومت و … در آنها مستقیما بحث سیاست مطرح است.
در نهایت، آخرین دلیلی که من احساس میکنم بدان جهت طرح مباحث سیاسی مهدویت ضرورت دارد، این است که غرب با آموزههای مهدویت ما به منازعه و چالش برخاسته است. در واقع، غرب برای اینکه خودش را توجیه کند، آموزه ما را بهصورت منفی ارائه میدهد. یعنی امام زمانی که ما داریم، شمشیر و قهر و جنگش برجسته است. یا به صورت کلی، آن تلقیهای نادرستی که آنها نسبت به مهدویت القا میکنند، این هم اقتضا میکند که ما خودمان این آموزه را شفافتر و دقیقتر ارائه دهیم.
طبقه بندی مباحث سیاسی مهدویت
برای طبقه بندی مباحث سیاسی مهدویت میتوان به دو شیوه عمل کرد: شیوه اول این است که به تناسب همهرشتهها و گرایشهای مطالعات سیاسی، مباحث سیاسی مهدویت را شناسایی نماییم. اینجا نیز باید بین شاخههای اصلی مطالعات سیاسی و مطالعات بین رشتهای تمایز قائل شد. طبق این شیوه اگر ما علم سیاست، جامعهشناسی سیاسی، فلسفه سیاسی داریم، یا اگر گرایشهای میان رشتهای همانند جغرافیای سیاسی، اقتصاد سیاسی و روانشناسی سیاسی داریم، در هرکدام مسائلمربوط بهمهدویتراشناسایی و احصا کنیم ودرپژوهشهای سیاسیمهدویت استفاده نماییم.
این شیوه هر چند خیلی ایدهآل و فراگیر است، اما فایده و کاربرد آن در شرایط کنونی خیلی کم است. شاید در میان مدت یا در بلند مدت بتوانیم مسائل جغرافیای سیاسی مهدویت را بررسی کنیم، اما در کوتاه مدت هنوز زمینههای بررسی این مسائل کاملا شفاف و روشن نیست.
این بدین معنا نیست که هیچ مسأله مهم و حایز اهمیت سیاسی در این زمینه وجود ندارد، بلکه مراد این است که در شرایط کنونی به رغم مطالعات انجام شده و زحماتی که علمای بزرگوار ما در وادی معارف مهدوی متحمل شدهاند، هنوز مسائل بسیاری در حوزههای اصلی باقی است که ابتدا باید بدانها پرداخت و به لحاظ نگرش کاربردی و اولویت دادن به مسائل مهمتر، صرفاً به شناسایی و بررسی مسائلی پرداخت که امروزه در وادی مباحث سیاسی مهدویت بیشتر مبتلا به هستند و بررسی آنها ضرورت بیشتری دارد.
شیوه دوم شناسایی مسائل سیاسی مهدویت این است که به جای پرداختن به تمامی حوزهها و گرایشهای مهم سیاسی، صرفاً به مسأله شناسی حوزههای مهم و کاربردی مباحث سیاسی مهدویت بپردازیم. این کار را میتوان با شناسایی حوزههای اصلی اندیشه سیاسی اسلام انجام داد. البته در فرصت مناسب و با توسعه مباحث مهدویت لازم است در رویکردی مجدّد، مباحث مهدویت را بر اساس تمامی حوزهها و گرایشهای سیاسی مهدویت بررسی کنیم.
مزیت شیوه دوم این است که ما را به مباحث مورد نیاز امروز جامعه اسلامی نزدیکتر میکند و طبعا تأمین نیازهای امروز را مد نظر قرار میدهد. چنین نگرشی را میتوان به نوعی نگرشی کاربردی و مبتنی بر ضرورتها دانست. البته چنانکه گذشت، هر چند چنین شیوهای از مزیت کاربردی بودن برخوردار است، شیوه جامعی نیست و مباحثی از قلمرو بررسی خارج میماند که لازم است در فرصت مناسب تکمیل شود.
طبقه بندی مسائل سیاسی مهدویت
پیش از طبقهبندی مباحث سیاسی مهدویت توجّه به این نکته ضروری است که برخی از مسائل سیاسی مهدویت را میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد. از این جهت شاید مسأله خاصی را بتوان از منظرها و در نتیجه در طبقهبندیهای مختلف مطرح کرد. به عنوان مثال ضرورت وجود امام و رهبر در جامعه که عنوانی خاص است، گاه از منظر کلام سیاسی مورد بررسی قرار میگیرد و گاه از منظر فقه سیاسی یا فلسفه سیاسی. لذا این امر موجب تداخل طبقهبندی مسائل سیاسی مهدویت نمیشود و باید به بُعد و حیثیت بررسی یک مسأله در جایگاه و طبقهبندی خود توجه نمود. به نظر میرسد میتوان مباحث مهدویت را از منظر کاربردی در شش گروه عمده طبقهبندی نمود.
الف) کلیات و مبانی مباحث سیاسی مهدویت
در این بخش مباحث زمینهساز که مقدمات مباحث سیاسی مهدویت اسلامی را تشکیل میدهند، بررسی میشوند. مباحثی چون مستندات و منابع آموزه مهدویت اسلامی و هم چنین برخی از مباحثی را که نمیتوان در دیگر بخشهای مباحثسیاسیمهدویت مطرح نمود، میتوان در این بخش مطرح نمود. عمدهترین مباحث سیاسی مهدویت در این بخش عبارتند از:
۱. طبقهبندی مفاهیم سیاسی احادیث مهدویت اسلامی؛
۲. بررسی تحولات نشانهشناختی مفاهیم سیاسی مهدویت در تاریخ اسلام؛
۳. منبع شناسی مباحث سیاسی مهدویت؛
۴. نقش عقل در مباحث سیاسی مهدویت؛
۵. نقش نقل در مباحث سیاسی مهدویت؛
۶. نقش شهود و امور ذوقی در مباحث سیاسی مهدویت؛
۷. نقش تجربه در مباحث سیاسی مهدویت؛
۸. تحلیل معنیشناختی مفاهیم سیاسی دعای ندبه؛
۹. تحلیل معنی شناختی مفاهیم سیاسی ادعیه مهدویت (به جز دعای ندبه)؛
۱۰. نقش اخبار موضوعه در تحریف مباحث سیاسی مهدویت در تاریخ اسلام؛
۱۱. بررسی رویکردها و عملکردهای حکّام جور در باب احادیث مهدویت؛
۱۲. مفهوم شناسی نجات در منجیگرایی اسلامی؛
۱۳. تحلیل مفاهیم سیاسی توقیعات شریف؛
۱۴. مفهوم شناسی استضعاف و حاکمیت مستضعفان در قرآن کریم؛
۱۵. بررسی مصادیق سوء استفاده حاکمان غاصب و جائر از اخبار ملاحم؛
۱۶. بررسی و تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در قرآن کریم؛
۱۷. بررسی تأثیرات اخبار مهدویت در تحولات سیاسی صدر اسلام؛
۱۸. تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در کلام نبوی(ص)؛
۱۹. تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در نهج البلاغه؛
۲۰. تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در صحیفه سجادیه؛
۲۱. تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در کلام امامان معصوم(ع) (به تفکیک)؛
ب) مباحث کلام سیاسی مهدویت
کلام سیاسی یکی از حوزههای اصلی معرفت سیاسی اسلامی است. در تعریفی اجمالی میتوان کلام سیاسی را چنین تعریف کرد: “کلام سیاسى شاخهاى از علم کلام است که به تبیین و توضیح آموزههاى ایمانى و دیدگاههاى کلان دین درباب مسائل وامور سیاسى میپردازد و از آنها در قبال دیدگاهها و آموزههاى رقیب دفاع مىنماید.” برخی هم کلام سیاسی را به آموزهای سیاسی برگرفته از وحی تعریف کردهاند. چنین تعریفی به نوعی شامل مباحث فقه سیاسی نیز میگردد و در نتیجه مانع نیست.
دغدغه اصلی کلام سیاسی سه امر است: شناسایی دقیق مواضع و دیدگاههای کلان دین در باب زندگی سیاسی؛ تبیین و استدلال برای آنها؛ و در نهایت دفاع از این دیدگاهها در قبال شبهات و دیدگاههای رقیب. چنانکه از تعریف کلام سیاسی بر میآید، کلام سیاسی معطوف به دیدگاههای کلان سیاسی اسلام است و هرگز وارد مسائل جزئی نمیشود.
پرداختن به مسائل سیاسی جزئی از منظر حقوق و تکالیف، چنانکه توضیح خواهیم داد، شأن فقه سیاسی است. البته گرایشهای دیگری نیز در استخراج دیدگاههای سیاسی دین اسلام وجود دارد مانند حدیث شناسی سیاسی؛ تفسیر سیاسی؛ عرفان سیاسی. تفاوت کلام سیاسی نیز با هر کدام از این حوزهها، دغدغه دفاعی کلام سیاسی از اصول و مبانی دینی است. کلام سیاسی با فلسفه سیاسی نیز متفاوت است که در بخش فلسفه سیاسی آن را توضیح خواهیم داد.
به نظر میرسد بسیاری از مباحث سیاسی مهدویت از منظر کلام سیاسی قابل طرح و بررسی است. در نگاهی کلان میتوان حداقل سه حوزه اصلی را برای مباحث کلام سیاسی مهدویت شناسایی نمود: تبیین اصل آموزه مهدویت در اسلام؛ بررسی مسأله عصر غیبت و زندگی سیاسی در آن؛ تبیین مدینه فاضله مهدوی و مباحث مربوط به آن. مهدویت یک آموزه اعتقادی دینی است و با توجه به ارتباط آن با مسأله امامت و رهبری در جامعه اسلامی از یک سو و تجلّی مدینه فاضله اسلامی در دولت مهدوی، ابعاد سیاسی مهمی دارد.
از این حیث کلام سیاسی میبایست ضمن تبیین مسائل مهدویت اسلامی به عنوان آموزه اعتقادی، استدلالهای مناسب را به شیوههای مختلف عقلی، نقلی و تجربی برای آن ارائه نماید و از آن در برابر دیدگاههای رقیب دفاع نماید. از این رو اصل اثبات آموزه مهدویت در اسلام یک مسأله کلامی است. مسأله اساسی دیگر در این زمینه تبیین ضرورت، خصوصیات و ویژگیهای مدینه فاضله مهدوی است.
مسأله غیبت و وضعیت سیاسی جامعه اسلامی در این عصر نیز بحث سیاسی مهم دیگری است که لازم است در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد. البته مسأله مهدویت در اسلام مانند اصل مسأله امامت و رهبری در جامعه اسلامی دارای مسائل ریز و فرعیتری نیز میباشد که برخی از این مسائل عبارتند از:
ب- ۱) مبانی و مباحث بنیادین سیاسی مهدویت در اسلام
۱. مهدویت و مبانی مشروعیت نظام اسلامی در اسلام؛۲. مبانی انسان شناختی آموزه مهدویت در اسلام؛۳. مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آموزه مهدویت در اسلام؛۴. غایت زندگی سیاسی در آموزه مهدویت اسلامی؛۵. مفهوم شناسی سیاست در آموزه مهدویت؛۶. مفهوم جامعه و زندگی اجتماعی در مهدویت اسلامی؛۷ . نقش و جایگاه مهدویت در اندیشه سیاسی اسلام؛۸ مهدویت و نسبت دین و سیاست در اسلام؛۹ مهدویت و مسأله انتظار بشر از دین در عرصه سیاسی ـ اجتماعی؛۱۰. مفهوم شناسی منجیگرایی در عرصه سیاسی ـ اجتماعی؛۱۱ مهدویت و مسأله انتصابی بودن امام معصوم؛۱۲ . مهدویت و ضرورت حکومت دینی؛۱۳ ادله انتصاب امام مهدی عج به امامت؛۱۴ صفات و ویژگیهای سیاسی منجی در اسلام؛۱۵. محدودیتهای شناخت بشری در گزینش منجی؛۱۶ . نقش مردم در شناخت و گزینش منجی موعود؛۱۷. مردم سالاری و مهدویت اسلامی؛۱۸ . مفهوم شناسی آزادی و عدالت در آموزه مهدویت اسلامی؛۱۹ . مهدویت و تحزب در جامعه اسلامی؛۲۰ . مهدویت و نظام سیاسی امامت؛۲۱. مهدویت و نظام سیاسی خلافت؛۲۲. مهدویت و فضیلت گرایی سیاسی؛۲۳ . مهدویت و تجلّی انسان کامل در رهبری سیاسی ـ اجتماعی؛۲۴. مهدویت و مسأله انسان کامل در تفکر اسلامی.
ب- ۲) مهدویت و وضعیت سیاسی شیعه در عصر غیبت
برخی از مسائل کلام سیاسی مهدویت به دوره غیبت امام معصوم(ع) مربوط میشوند. این مباحث شامل مباحث گستردهای میشوند ک نمونههایی از آن عبارتست از:
۱. بررسی عوامل سیاسی- اجتماعی غیبت حضرت مهدی(عج)؛۲. چگونگی ارتباط امام غایب با جامعه اسلامی؛۳. استراتژی انتظار در عصر غیبت؛۴. نقش و جایگاه نوّاب خاص در تنظیم زندگیسیاسی جامعه اسلامی عصر غیبتصغرا؛۵. وظایف سیاسی جامعه منتظر در اسلام؛۶. وظایف سیاسی منتظران در اسلام؛۷. ولایت فقیه و مسأله حکومت در عصر غیبت؛۸ بررسی نظریههای سیاسی شیعه در عصر غیبت؛۹ بررسی و نقد نظریه تعلیق حکومت در عصر غیبت؛۱۰. کار ویژههای سیاسی ـ اجتماعی امام غایب؛۱۱ جانشینان امام غایب در عصر غیبت؛۱۲ ماهیتشناسی زندگی سیاسی در عصر حضور و غیبت؛۱۳ جایگاه عصر غیبت در تکامل انسانها از منظر کلام سیاسی شیعه؛۱۴ ابعاد سیاسی ـ اجتماعی فلسفه عصر غیبت در حکمت الهی؛۱۵ نقش طولانی شدن عصر غیبت در تحول و تکامل بشری؛۱۶ نقش و جایگاه غیبت منجی در اندیشه سیاسی اهل سنت؛۱۷ ابعاد سیاسی ـ اجتماعی فقدان لطف تصرّف درعصر غیبت و جایگزینهای آن در عدل الهی؛۱۸ ولایت فقیه و نقش فقها در تنظیم زندگی سیاسی عصر غیبت؛۱۹ حدود اختیارات فقها در تنظیم زندگی سیاسی عصر غیبت؛۲۰ ظرفیتهای حکومت ولایی در تحقّق آرمانهای نظام سیاسی مهدوی؛۲۱. نقش مردم در نظام سیاسی عصر غیبت؛۲۲ مفهوم شناسی غصب و جور در عصر غیبت؛۲۳ زمینهها و عوامل سیاسی ـ اجتماعی غیبت در اسلام؛۲۴ حدود آزادی سیاسی در نظام ولایی؛۲۵ کارویژههای نظام ولایی در عصر غیبت؛۲۶الگوی بیعت با امام غایب؛۲۷ چیستی و ماهیت بیعت در نظام ولایی؛۲۸ اصول و مبانی رأی اکثریت در نظامهای سیاسی عصر غیبت.
ب- ۳) مهدویت و مدینه فاضله اسلامی
۱. نقش رهبری دینی در نظام مهدوی؛۲. مهدویت و حاکمیت مستضعفان در اسلام؛۳. مهدویت و ضرورت حکومت دینی در پایان تاریخ؛۴. وجوه نابسندگی سکولاریسم در مدینه فاضله اسلامی؛۵. مفهوم شناسی حکومت در مدینه فاضله مهدوی؛۶. ضرورتهای دولت و حکومت در مدینه فاضله مهدوی؛۷. آینده سیاست و دولت در مدینه فاضله مهدوی؛۸. نقش علم و دانش بشری در زمینهسازی مدینه فاضله و آرمانشهر؛۹. ساختار نظام سیاسی مهدوی؛۱۰. جهانی شدن و زمینههای حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)؛۱۱. مهدویت و جهانی شدن؛۱۲. نقش مردم در نظام سیاسی مهدوی؛۱۳. حدود آزادیهای سیاسی در نظام سیاسی مهدوی؛۱۴. الگوی توسعه سیاسی در نظام سیاسی مهدوی؛۱۵. الگو و حقوق شهروندی در نظام سیاسی مهدوی؛۱۶. ابعاد سیاسی ـ اجتماعی عدالت در نظام سیاسی مهدوی؛۱۷. ابعاد سیاسی ـ اجتماعی امنیت در نظام سیاسی مهدوی؛۱۸. ساز و کار تأمین عدالت در نظام سیاسی مهدوی؛۱۹. ساز و کار تأمین امنیت در نظام سیاسی مهدوی؛۲۰. نسبت سنجی عدالت و آزادی در مدینه فاضله مهدوی؛۲۱. نظام سیاسی مهدوی و نظامهای سیاسی نبوی، علوی و حسنی(ع)؛۲۲. کرامت انسانی و عدالت مهدوی؛۲۳. کرامت سیاسی در دولت مهدوی؛۲۴. آزادی سیاسی و کرامت مهدوی؛۲۵. کرامت انسانی و اقتدار دولت در نظام مهدوی؛۲۶. نظارت همگانی و کرامت انسانی در دولت مهدوی؛۲۷. مهدویت و مفهوم شهروندی؛۲۸. ویژگیهای دولت کریمه.
………………………..
فهرست منابع:
۱. ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست، تهران، انتشارات توس، چ ۶ ، ۱۳۷۰.
۲. اشترواس، لوی، فلسفه سیاسی چیست؟ فرهنگ رجایی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳.
۳. بشیریه، حسین، جامعه شناسی سیاسی، تهران، نشر نی، چ ۸ ، ۱۳۸۱.
۴. بلوم، ویلیام، نظریههای نظام سیاسی، احمد تدین، تهران، نشر آران، ۱۳۷۳.
۵. بهروزلک، غلامرضا، “چیستی کلام سیاسی”، مجله قبسات، ۱۳۸۲، ش ۲۸.
۶. حقیقت، سید صادق، مسأله شناسی مطالعات سیاسی اسلامی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳.
۷. دورژه، موریس، اصولعلمسیاست، ابوالفضلقاضی،تهران، امیرکبیر، چ۶ ، ۱۳۶۹.
۸. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ در ترازو، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۱.
۹. عمید زنجانی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷.
۱۰. فارابی، ابونصر محمد، “کتاب المله”، اعداد محسن مهدی، فصلنامه علوم سیاسی، ۱۳۷۹، ش ۱۲.
۱۱. لمبتون، کی اس، اندیشه سیاسى در دوره میانه اسلام، ترجمه: عباس صالحى و محمّد مهدى فقیهى، تهران، نشر عروج، ۱۳۷۸.
۱۲. لوکس، استیون، قدرت نگرشی رادیکال، عماد افروغ، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۵.
۱۳. لویس، برنارد، زبانسیاسی اسلام، ترجمه غلامرضا بهروزلک، قم، بوستان کتاب، ۱۳۷۸.
۱۴. مکگرو، آنتونی، “مفهوم پردازی سیاست جهانی”، مجله ارغنون، تابستان ۱۳۸۳، ش ۲۴.
۱۵. نش، کیت، جامعه شناسی سیاسی معاصر، ترجمه محمدتقی دلفروز، تهران، انتشارات کویر، ۱۳۸۰.
غلام رضا بهروزلک
ماهنامه انتظار موعود – شماره ۱۶