ادیان نیوز: واقعه عظیم کربلا، جدال حق و باطل، بهواقع پیروزی خون بر شمشیر بود. نمود این پیروزی پس از گذشت حدود سیزده قرن بیش از پیش واضح و عیان شده و انسانهای آزادیخواه مظلوم از هندو گرفته تا مسلمان به تمسک از این حرکت درسآموز، در مقابل ظلم پیشگان عصر خود، صفآرایی کرده و به پیروزی نائل میشوند. تحقیق، بررسی و نگارش کتابهای فراوان که هریک مربوط به موضوعی از این انقلاب اسلامی است، در طول ۱۳ قرن نشان از اهمیت و جایگاه نهضت حسینی دارد. ازجمله موضوعاتی که در طول قرنها در مورد حادثه کربلا، به آن پرداختهشده است، نقش شخصیتها در شکلگیری این ظلم حزنآور، علیه خاندان پاک نبوی است. یکی از این اشخاص، سرجون (سرحون) ابن منصور رومی مسیحی [۱] است.
به گواه تاریخ سرجون مسیحی، کاتب و صاحب امر معاویه بوده است. ابن خلدون در تاریخ خود، در بیان این مطلب نوشتهاند: «معاویه نخستین کسى بود که براى خود نگهبانان گماشت. حاجب او غلامش سعد بود و کاتبش و صاحب امر او سرجون بن منصور الرومى بود».[۲] صاحب کتاب ارزشمند زینالاخبار، در بخشی که به معرفی یزید بن معاویه پرداخته است، علاوه بر معاویه، سرجون را کاتب و دبیر یزید و پس از او معاویه بن یزید و پس از وی مروان بن حکم دانسته است.[۳] این شواهد نشان میدهد که سرجون مسیحی جایگاه و نفوذ خاصی برای خود شکل داده و توانسته بود دبیر چهار حکمران بهظاهر اسلامی باشد. همین نفوذ وی سبب میشود، شخص خونخواری به نام عبیدالله بن زیاد والی کوفه شده و مقابل قرآن ناطق، امام حسین (علیهالسلام) دست به هر جنایتی بزند و از هیچ ظلمی کوتاهی نکند.
تاریخ نویسان نوشتهاند که یزید با مشورت سرجون مسیحی، عبیدالله بن زیاد را برای مبارزه با قرآن ناطق، اباعبدالله (علیهالسلام) انتخاب کرد. ابن اثیر دراینباره نوشته است: «چون نامهها به یزید رسید، سرجون را احضار کرد و نامهها را به او داد که بخواند و با او مشورت کرد که چه شخصى را امیر کوفه کند. سرجون (مولى و منشى خاص معاویه) به یزید گفت: آیا فکر میکنی اگر معاویه دوباره زنده شود و با او مشورت کنى آیا به عقیده او عمل خواهى کرد؟ گفت: آرى. سرجون فرمان انتصاب عبیدالله بن زیاد را به امارت کوفه که در زمان معاویه نوشتهشده درآورد و به او نشان داد. یزید هم امارت کوفه و بصره را باهم به نام عبیدالله صادر نمود. آن فرمان را توسط مسلم بن عمرو باهلى پدر قتیبه (امیر بزرگ ایران که بعد به منزله شاهى رسید) فرستاد و به او امر کرد که مسلم بن عقیل را بکشد یا تبعید کند».[۴] راستی اگر دسیسهای در کار نبوده است، چرا معاویه در زمان حیات خود عبیدالله را والی کوفه نکرده بود؟ چرا خود معاویه به یزید این نوشته و نامه را نداده بود؟ چرا لااقل معاویه، شفاهی به یزید به این امر سفارش نکرده بود؟ راستی چرا سرجون مسیحی باید امین، مورد اعتماد و حافظ اسرار خلفای مدعی خلافت اسلامی میبود؟
علامه شهید مطهری در مورد تأثیرپذیری یزید از مسیحیان به بحث مفصلی پرداختهاند که بخشی از آن به این قرار است: «یزید عموماً عمر خود را در دیرهاى نصارى که آن روز حکم ستون پنجم را داشت به سر مىبرد و در لهو و لعب روزگار مىگذرانید و قهراً از ارباب دیرها تعلیمات و دستورات مىگرفت؛ و عجب این است که این مراکز عبادت و انزوا سبب رواج فحشاء و شراب در جهان اسلام شد. یکى از قرائن بر اینکه یزید تحت تأثیر افکار مسیحى بوده است همان شعر معروف وى است که مىگوید:
شُمَیْسَهُ کَرْمٍ بُرْجُها قَعْرُ دَنِّها وَ مَشْرِقُهَا الساقى وَ مَغْرِبُها فَمى
اذا نَزَلَتْ مِنْ دَنِّها فى زُجاجَهٍ حَکَتْ نَفْراً بَیْنَ الْحَطیمِ وَ زَمْزَمِ
پینوشت:
[۱]. الفتوح، ابن اعثم کوفى (م ۳۱۴)، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى (ق ۶)، تحقیق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، ۱۳۷۲ ش، ص:۱۰۴۸.
[۲]. مقدمه ابن خلدون، عبدالرحمن بن خلدون (م ۸۰۸)، ترجمه محمد پروین گنابادى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ هشتم، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص:۲۸.
[۳]. تاریخ گردیزى، ابوسعید عبد الحى بن ضحاک ابن محمود گردیزى (م ۴۴۳)، تحقیق عبد الحى حبیبى، تهران، دنیاى کتاب، چ اول، ۱۳۶۳ ش، ص ۱۱۵.
[۴]. کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، عزالدین على بن اثیر (م ۶۳۰)، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، ۱۳۷۱ ش، ج۱۱، ص:۱۱۶.
[۵]. ترجمه شعر: خورشید من که از انگور است برج آن ته خمره شراب است و از مشرق دست ساقى طلوع کرده و به مغرب دهان من غروب مىنماید؛ و چون از سبو در جام ریخته شود غلغله کردن و زیرورو شدن و حباب ساختنش حکایت از حجّاجى مىکند که بین دیوار کعبه و چاه زمزم مشغول هروله هستند. پس اگر بر دین احمد حرام است تو آن را بر دین عیسى بگیر و سرکش.
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج۱۷، ص: ۶
منبع: ادیان نت