خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

تاریخچه شکل گیری انجمن حجتیه

ادیان نیوز: انجمن‌حجتیه که به انجمن ضد بهائیت نیز مشهور بود مقارن با کودتای آمریکا یی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تأسیس شد. مؤسس این گروه شیخ محمود ذاکرزاده تولایی است که به شیخ محمود حلبی شناخته می‌شد. وی تا پیش از کودتا هر روز برنامه‌های سخنرانی در رادیو مشهد داشت. برخی ریشه اصلی تشکیل انجمن را سید عباس علوی می‌دانند که به بهائیت گرایش پیدا می‌کند و برخی نیز این فرد را از نفوذی‌های خود بهائیت می‌دانند و یا این که به دلایل مادی و غیره به بهائیت گرایش پیدا کرده است. اما به هر حال وی در خصوص بهائیت کتبی هم می‌نویسد، آقای حلبی هم از این حیث احساس خطر می‌کند و سعی می‌کند با افراد بهائی و یا فریب خورده ارتباط گرفته و کتب بهائیت را نقد کند. چون بهائیت مثل مساجد ما علنی و با پرچم فعالیت می‌کردند و خطر آنها نزد علما منعکس شده بود، پس از یک سری موفقیت‌ها آقای حلبی و دوستانش مورد حمایت علما قرار گرفتند و علما اجازه استفاده از سهم امام را نیز به آنها دادند. برخی نیز ادعا می‌کنند که این امر تحت تاثیر خوابی بوده است که در آن امام زمان در خواب خطاب به شیخ محمود حلبی میگویند که در خصوص بهائیت گروهی را تشکیل دهد.
طاهر احمد زاده با بیان خاطرات خود فعالیت‌های حلبی و دیگران را اینچنین بازگو می‌کند: «از مهم‌ترین جمعیت‌ها و انجمن‌هایی که در مشهد پا به عرصه ظهور گذاشت، هیئت‌های مؤتلفه‌اسلامی بود که با هیئت مؤتلفه‌اسلامی که توسط فداییان اسلام پس از دهه چهل تشکیل گردید متفاوت است. جمعیت‌های مؤتلفه‌اسلامی که در این زمان در مشهد تشکیل شد، ترکیبی از تشکل‌های مختلفی بود. شیخ محمود حلبی در این هیئت‌های مؤتلفه‌اسلامی عضویت داشت. با افزایش دامنه تبلیغات بهاییان، شیخ محمود ذاکرزاده تولایی ( شیخ محمود حلبی) فعالیت‌های خود را علیه آنها آغاز کرد. غیر از مرحوم حلبی افراد دیگری مانند شیخ علی اکبر نوقانی بودند که به این موضوع توجه نشان می دادند. من به یاد دارم که در مسجد گوهرشاد، در شبستان کوچکی که از سمت بازار وارد آنجا می‌شدیم، ایشان مدت‌ها در جلساتی راجع به بهاییت و تاریخچه آنها صحبت می‌کرد. حتی گاهی بعضی از جوان ها از استاد محمدتقی شریعتی خواهش می کردند که در جلساتی با مبلغین بهاییت روبه رو شود و حرف‌های آنها را پاسخ دهد. مرحوم حلبی هم در یک چنین وضعیتی قرار داشت. ما می شنیدیم که ایشان گاهی به جلسات بهایی‌ها رفته و با آنها صحبت کرده است. اما در آن شرایط صحبت از تشکیلاتی که بعداً انجمن‌حجتیه نام گرفت، نبود.»
در ابتدای نهضت ملی در سال ۲۸ از شیخ محمود حلبی خبری نبود ولی اوایل سال ۱۳۳۰ ناگهان آقای حلبی به منبر رفته و از آیت الله کاشانی و مصدق حمایت کرد. شیخ محمود حلبی قبل از کودتا برخی فعالیت‌های سیاسی نیز داشت. سخنرانی به همراه مرحوم محمد تقی شریعتی در حمایت از نهضت ملی و آیت الله کاشانی در خرداد یا تیرماه ۱۳۳۰(ش) مصادف با رمضان آن سال در مسجد گوهرشاد و سخنرانی در میتینگ حمایت از مصدق در روز ۲۳ تیرماه در میدان شهدای مشهد همراه با مرحوم شریعتی از جمله فعالیت‌های سیاسی وی قبل ازکودتا بوده است.
خود شیخ محمود حلبی در اظهار نظری علت ورودش به این عرصه را یک خواب می‌داند طاهر احمد زاده از فعالان آن زمان سخن شیخ حلبی را نقل می‌کند که به وی می‌گوید: «من خواب پدرم را دیدم. او در خواب به من گفت برو از این کاشانی حمایت کن و من هم در این نهضت وارد شدم. بنده گفتم: خواب که حجت نیست به فرض آنکه خواب حجت باشد اگر شما این خواب را ندیده بودید به عنوان یک واعظ مشهور در برابر این واقعه احساس تکلیف نمی‌کردید؟ آیا اگر خواب ندیده بودید به معنای این بود که در مملکت اتفاقی نیفتاده است.»
شیخ محمود حلبی در نتیجه برخی مسائل و اختلافات در زمینه انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی، در آخرین روز اسفند ماه ۱۳۳۰(ش) مشهد را ترک کرده و راهی تهران شد و تا یازده سال به مشهد بازنگشت. شیخ حلبی جلساتی را در خانه‌اش برگزار کرده و اقدام به آموزش افراد به جهت مقابله با بهائیت کرد. این جلسات ابتدا در خیابان لرزاده و بعدها در میدان حسن آباد برگزار می‌شد، وی در این جلسات به جوانان آئین سخنوری و .. آموزش می‌داد. همین جلسات بود که در آینده به تشکیل انجمن انجامید و بعدها معلوم شد که انگیزه اصلی وی از رفتن به تهران تشکیل انجمن بوده است.
آقای حلبی به تشکیلات خود رسمیت داد و نهایتاً در سال ۱۳۳۶ آن را به نام «انجمن‌حجتیه‌مهدویه» به ثبت رساند. این انجمن دارای یک هیئت مدیره بود که فعالیت‌های انجمن زیرنظر این هیأت مدیره انجام می‌گرفت و شیخ محمودحلبی ریاست هیئت مدیره را بر عهده داشت.
اساس‌نامه انجمن‌حجتیه
اساسنامه انجمن برای ثبت به قرار زیر تنظیم شده بود:
مقدمه: به منظور فعالیت‌های علمی و آموزشی و خدمات مفید اجتماعی، با الهام از تعالیم عالیه اسلام و مذهب شیعه جعفری برای پرورش استعداد و تربیت انسان های لایق و کاردان و مقید به تقوی و ایمان و اصلاح جهات مادی و معنوی جامعه، مؤسسه‌ای به نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» به قصد صد در صد غیرانتفاعی به شرح زیر تأسیس می‌شود.
فصل یکم: اسم، موضوع، هدف، مرکز و مدت و دارایی
ماده اول: اسم مؤسسه (انجمن خیریه حجتیه مهدویه) است که در این اساسنامه به اختصار انجمن نامیده می‌شود.
ماده دوم: موضوع و هدف: منظور از تشکیل انجمن، اجرای اموری است که ذیلاً شرح داده می‌شود:
تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان به روش‌های مختلف زیر:
۱- تشکیل کنفرانس‌ها و سمینارهای علمی و دینی در نقاط مختلف کشور با رعایت مقررات عمومی.
۲- چاپ و پخش جزوات و نشریه‌های علمی و دینی با رعایت قوانین مطبوعاتی کشور.
۳- تأسیس کلاس‌های تعلیم و تدریس اخلاقی و معارف اسلامی با رعایت مقررات عمومی.
۴- ایجاد کتابخانه و قرائت خانه و اماکن ورزشی با رعایت قوانین مربوطه.
۵- انجام امور خیریه عمومی و مساعدت فرهنگی مؤسسات اسلامی و اخذ تماس با مجامع مشابه بین‌المللی با نظر مقامات ذی‌صلاحیت.
۶- تدارک جلسات آموزشی به منظور تربیت افراد برای مناظرات و مباحثات علمی، ادبی و مذهبی در محافل اسلامی با رعایت مقررات.
۷- تأسیس هر نوع مؤسسه فرهنگی نظیر دبستان، دبیرستان، مدارس عالیه و پرورشگاه با رعایت قوانین.
۸- ایجاد هر نوع مراکز درمانی نظیر بیمارستان‌ها و درمانگاه با رعایت مقررات وزارت بهداری.
۹- تبصره
تبصره۱- موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت بقیه الله امام زمان «اروحنا فداه» لا یتغیر خواهد بود؛ اما برنامه‌های آن با توجه به شرایط زمان و نیاز جامعه، می‌تواند بر اساس حفظ هدف ملی و رعایت مقررات این اساسنامه تغییر و یا تعمیم یابد.
تبصره۲- انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه‌های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت می‌گیرد، برعهده نخواهد داشت.
ماده ۳- مراکز انجمن در تهران است و صندوق پستی شماره … برای مکاتبات آن در اختیار می‌باشد. در صورت اقتضا هیئت مؤسس می‌تواند با نظر مقامات ذی صلاحیت، نماینده گروه یا شعب انجمن را در تهران یا در دیگر نقاط، اعم از داخل یا خارج از کشور دایر نماید و افراد نیکوکار را به نمایندگی انجمن برای اجرای هدف اساسنامه به خدمت دعوت کند.
مهم‌ترین فراز این اساسنامه، تبصره دوم از ماده دوم فصل یکم آن می‌باشد که انجمن، اعضای خود را به مداخله نکردن در امور سیاسی دعوت می‌کند. این مسئله بعدها باعث چالش اعضای انجمن با نیروهای منسوب به خط امام شد. انقلابیون که تنها راه مبارزه علیه طاغوت و ظلم و ستم را ضدیت با نظام استبدادی و رژیم شاهنشاهی می‌دانستند،
به هیچ وجه دلایل و توجیهات اعضای انجمن را برای مداخله نکردن در امور سیاسی نمی‌پذیرفتند. انجمن نیز به هیچ روی قصد عقب‌نشینی از مواضع خود را نداشت. بنا به گفته علی‌اکبر پرورش، عضو سابق تشکیلات یاد شده، انجمن از اعضای خود تعهدی مکتوب، مبنی بر عدم فعالیت سیاسی می‌گرفت.»
عناصر انجمن
افراد درگیر در انجمن از سه‌لایه مختلف تشکیل می‌شدند. لایه سطحی‌تر که در تمام عمر انجمن‌حجتیه تا زمان اعلام تعطیلی فعالیت‌ها، (بنا بر اذعان افرادی که سال‌ها در انجمن حضور داشته‌اند) حدود ۱۰ هزار نفر بوده است. این افراد شامل کسانی می‌شدند که به شکل‌ گذری به انجمن می‌آمدند و آموزش‌های مقدماتی نیز می‌گرفتند یا در چند همایش شرکت می‌کردند و می‌رفتند، زیرا به هر علتی فعالیت‌ها برایشان جذابیتی نداشت یا با آن مخالف بودند این افراد در کادر‌های انجمن حضوری جدی نداشتند. گروه دوم افراد فعال‌تر بودند که در کمیته‌ها عضو بودند هر چند تعداد و نفرات دچار افت و خیز می‌شد اما درهمه این سال‌ها تعداد افرادی که چنین فعالیتی داشته‌اند چه ادامه داده و چه ترک کرده‌اند حدود ۹۰۰ تا۱۰۰۰ نفر تخمین زده شده است.
گروه بعدی اعضاء اصلی انجمن بودند که از آن جمله می‌توان به سید رضا آل‌رسول، سید محمد حسین عصار، سید حسین سجادی، غلام حسین حاج محمد تقی تاجر و کمی بعد‌تر سید حسن افتخار زاده سبزواری که جای سید رضا آل رسول را گرفت، اشاره کرد. شیخ محمود ذاکر زاده تولایی (معروف به حلبی) نیز در رأس این هرم قرار داشت.
عباس سلیمی نمین که از نزدیک شاهد فعالیت انجمن بوده است در مورد لایه‌های تشکیل دهنده انجمن‌حجتیه می‌گوید: «لایه‌های مختلفی در انجمن‌حجتیه وجود داشت. لایه اول، عناصر وابسته به رژیم ستم شاهی که خود به دو گروه تقسیم می‌شدند: گروهی که دچار کج فهمی بودند و چون کار انجمن را یک کار مقدس می‌دانستند برای تداوم فعالیت آن هر کاری، حتی همکاری با ساواک را مشروع می‌دانستند. از نظر آنان همکاری با رژیم، انجمن را از تعرض مصون نگاه می‌داشت و لذا اگر عنصری حتی در درون انجمن، بر ضد رژیم شاه فعالیت می‌کرد، او را به ساواک معرفی می‌کردند و به این نیّت که انجمن ادامه حیات بدهد. این‌ها وابستگان بی‌جیره و مواجبی بودند که از روی کج‌فهمی وابستگی پیدا کردند. اما گروه دیگر که واقعاً آگاهانه وابسته به رژیم بودند و اصولاً انجمن را به عنوان پوششی برای اهداف کلان رژیم انتخاب کرده بودند. در این راستا حتی بعضی از افسران عالی رتبه رژیم شاه به انجمن گرایش پیدا کرده بودند.
لایه دوم انجمن، عناصر عافیت طلب بودند؛ یک عده از عناصر روحانی یا بازاری که هم می‌خواستند فعال باشند و در مسائل اجتماعی حضور داشته باشند و هم آخرتشان تأمین باشد و همچنین در دنیا دچار مشکل و سختی نشوند. این طیف حضور در مسائل اجتماعی را تا آنجایی قبول داشت که خطری متوجّه‌شان نباشد و لذا اینها انجمن‌حجتیه را به عنوان محمل خوبی که هم وجهه مذهبی داشت و هم خطری از جانب رژیم متوجه آن نبود، انتخاب کردند.
لایه سومی هم در اعضای انجمن‌حجتیه یافت می‌شدند که نه وابسته بودند و نه عافیت طلب؛ این عناصر واقعاً زحمت می‌کشیدند و به زعم خودشان در انجمن‌حجتیه در حال جهاد و مبارزه بودند. منتها این دسته هم کج فهمی خاص خود را داشتند و هدف اصلی را اشتباهی انتخاب کرده بودند. این لایه سوم عمدتاً نیروهای سطوح پایین انجمن را تشکیل داده و عمدتاً هم جوانان دلسوزی بودند که فکر می‌کردند در آن عصر-یعنی دوران پهلوی-مشکل اصلی جامعه، بهائیت است. حتی عمدتاً با رژیم شاه هم بد بودند و فکر می‌کردند از طریق فعالیت‌های انجمن‌حجتیه به رژیم ضربه می‌زنند. استدلال آن‌ها هم این بود که رژیم شاه در کنف حمایت بهایی‌هاست و ضربه به بهائیت در حقیقت ضربه به رژیم شاه است. البته این استدلال فریبنده‌ای بود که به این جوانان القا شده بود.
انجمن چگونه تعطیلی خود را اعلام کرد؟
با بروز برخی ناملایمات و اختلافات ، امام‌خمینی در عید فطر سال ۱۳۶۲ در سخنرانی خود فرمودند: «یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب مگر براى چى مى‏آید؟ حضرت صاحب مى‏آید معصیت را بردارد، ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید. این دسته بندى‏ها را براى خاطر خدا اگر مسلمید و براى خاطر کشورتان اگر ملى هستید، این دسته‌بندى‏ها را بردارید و در این موجى که الآن این ملت را به پیش دارد مى‏برد، در این موج خودتان را وارد کنید، و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست …»
«بسم لله الرحمن الرحیم
اعضای محترم انجمن حجتیه مهدویه، خدمتگزاران آستان مقدس حضرت بقیه لله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداه
اگر چه به هیچ وجه ، افراد انجمن را مصداق مقدمه بیان فوق (بیان امام) نیافته و نمی‌یابیم و در ایام گذشته بویژه از زمانی که حضرت ایشان با صدور اجازه مصرف انجمن از سهم امام(ع) ، این خدمات دینی و فرهنگی را تأیید فرموده بودند، هیچ دلیل روشن و شاهد مسلمی که دلالت بر صراحت معظم له، به تعطیل انجمن نماید در دست نبود ، معذلک در مقام استفسار برآمدیم. البته تماس مستقیم میسر نبود. لیکن برای تحقیق از مجاری ممکنه و شخصیتهای محترمه موثقه و بنا به قراین کافیه محرز شد که مخاطب امام «معظم له» این انجمن میباشد؛ لذا موضوع توسط مسئولان انجمن به عرض مؤسسه معظم و استاد مکرم حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای حلبی (دامت برکاته) رسید و فرمودند: «درچنین حالتی وظیفه شرعی در ادامه فعالیت نیست. کلیه جلسه‌ها و برنامه‌ها باید تعطیل شود.»
انجمن خیریه حجتیه مهدویه
دوازدهم شوال ۱۴۰۳، یکم مردادماه ۱۳۶۲»
حجت الاسلام رحیمیان از اعضاء امین دفتر امام با بیان خاطره‌ای، نظر حضرت امام در خصوص اعلام تعطیلی فعالیت‌های انجمن را بیان می‌کند: «در اوایل مرداد ماه ۱۳۶۲ بعد از سخنرانی حضرت امام که در آن، بدون ذکر نام، آنها را مورد حمله قرار دادند، مضمون نامه‌ای که از سوی این تشکیلات فرستاده شده بود، مبنی بر اعلام تعطیلی فعالیت‌ها و جلسه‌هایشان، به عرض حضرت امام رسید. قبل از قرائت متن، به عرض رسید که اعلام انحلال کرده است. وقتی متن قرائت شد که در آن تعبیر «تعطیل» به کار رفته بود، با تبسم فرمودند: «تعطیل، غیر از انحلال است. این که فایده ندارد. اگرفکر می‌کنند منظور آنها هستند، این کار اثری ندارد. آنها که فاسد هستند کار خودشان را می‌کنند و آنها که سالم بوده‌اند قبلاً هم …»
شیخ صادق خلخالی هم که در آن مقطع نماینده قم بوده است در واکنش به اقدام انجمن د رخصوص تعطیلی می‌گوید: «اگر شما فهمیدید که امام امت از اعمال شما ناراضی است که خودتان اعتراف می‌کنید، مسلماً امام زمان هم ناراضی خواهد بود. آن کسی که راضی از اعمال شماست امام زمان نیست بلکه شیطان زمان آمریکا است که شما اعلامیه می‌دهید و شما نوار دارید، و رئیستان آقای حلبی می‌گوید که جنگ باید با دیکتاتور امام معصوم باشد امام عادل هم کفایت نمی‌کند این نوار در زمانی از آقایان صادر شده و گفته‌اند وقتی که جنگ باید با دستور امام معصوم بوده باشد، امام عادل هم کفایت نمی‌کند. این نوار در زمانی از آقایان صادر شده و گفته‌اند وقتی که جنگ با عراق شروع شده است، ایشان این مطلب را عنوان می‌کند یعنی ملت ایران می‌خواستند دست روی دست بگذارند، جنگی که شرف و اسلامیت و نوامیس ما را تهدید می‌کرد، ما قیام نکنیم. و در مقابل هجوم آمریکا ایستادگی نکنیم، تا امام زمان بیاید. امام زمان آن وقت ما را مورد غضب قرار می‌دهد. ما چگونه می‌توانستیم ناظر باشیم که خرمشهر و آبادان ما مبدل به تل خاک شده است.»
منبع: مفام
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.