ادیان نیوز: یکی از چالشهای سالهای اخیر در حوزه اندیشه و فرهنگ، ظهور فرقهها و گروههای شبهمعنوی است که با هدف ایجاد انحراف عقیدتی و طرح مباحثی در ظاهر نوین اما با محتوایی ضد دینی، سعی در جذب مخاطبان به عناوین گوناگون دارند؛ یکی از فرقههایی که با نام عرفان پا به عرصه ظهور نهاد و از نیمه سال ۷۵ شروع به فعالیت کرد، عرفان حلقه (کیهانی) است.
محمدعلی طاهری، رهبر فرقه در ابتدا با بحث درمان بیماریها و کشف روشی نوین در طب مکمل و سایمنتولوژی، شروع به فعالیت کرد و با کسب مجوز مؤسسه عرفان کیهانی و جلب حمایت افراد سرشناس به فعالیت خود چهره رسمی بخشید تا جایی که کتابهایش با مجوز رسمی به چاپ میرسید، با گذشت زمان و نمایانشدن نتایج آموزهها و واردآمدن آسیبهای جسمی، روحی، روانی و اجتماعی به افراد و ارتکاب جرایمی از سوی رهبر فرقه، ایشان در سال ۸۹ دستگیر و برای مدتی بازداشت شد و با دادن تعهد به عدم فعالیت آزاد گردید و در پی آن مجوز مؤسسه باطل وکتب و کلاسهای حلقه غیرقانونی اعلام شد؛ ولی متأسفانه طاهری بر خلاف تعهد به فعالیت خود ادامه داد و منجر به افزایش آسیب و جرایم خود شد که سال ۹۰ مجدد دستگیر و زندانی شد.
اتهامات واردشده به او متعدد بود که برخی اثبات و مجازات تعیین شد مثل توهین به مقدسات،کسب مال نامشروع، دخالت در امور پزشکی و …..و برای بقیه اتهامات پرونده به دلیل نقض در تحقیقات به دادسرا بازگشت داده شد تا تحقیقات کامل شود.
در سال ۹۳ با تکمیل تحقیقات و با توجه به آثار سوء و فراگیر فعالیت او و شاگردانش دادگاه برای بررسی جرم مفسد فی الارض بودن طاهری تشکیل شد که با ارائه مدارک و مستندات این جرم برای قاضی پرونده به اثبات رسید و مجازات اعدام تعیین شد.پس از اعلام این جرم طرفداران طاهری شروع به فضاسازی و جنگ روانی علیه نظام و قوه قضاییه کردند و جرم مفسد فی الارض را برای طاهری اثباتناپذیر دانستند.
این حکم پس از اثبات مفسد فی الارض بودن طاهری، این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که چرا و چگونه طاهری به این جرم متهم شده است. لذا لازم است مبحث مفسد فی الارض را از نظر فقه، حقوق و قرآن بررسی و این بحث را در مورد طاهری تبیین کنیم.
افساد در لغت
افساد در لغت به معنای تباهکردن و از بینبردن آمده است (مصباح المنیر، ج ۱، ص ۴۷۲)
این معنا را میتوان در کتب لغت دید؛ به گونهای که همگی آنها همین معنا را برای افساد آوردهاند؛ اما گاه افساد را مقابل اصلاح میدانند (مفاتیحالغیب، ج ۱، ص ۶۳۴) که در این صورت کسی که بخواهد امری را از حد اعتدال خارج کند، مفسد است؛ مثلاً برهمزننده نظم و اعتدال جامعه را میتوان مفسد دانست؛ چنانکه در فقه یکی از مصادیق مفسد فی الارض راهزنی است.
افساد در اصطلاح
با توجه به معنای لغوی فساد میتوان قتل، ظلم، کفر، جنگ، تضییع حقوق دیگران و اخلال در احکام الهی، قوانین و مقررات اسلامی را که همگی ضد اصلاحاند، از مصادیق افساد برشمرد.
افساد فی الارض در اصطلاح کاربردی دارد که نشأتگرفته از معنای لغوی آن است و مراد از «افساد فی الارض» انجام هر عملی است که مسیر عادی و سلامت اجتماع را بر هم زده و در نتیجه بسیاری از مواهب و نعمتهای یک اجتماع سالم مثل «آزادی»، «عدالت»، «برابری در مقابل قانون»، «آرامش عمومی»، «سلامت افراد جامعه» را تباه سازد.
در یک جامعه سالم عموم افراد، درستکار، عادل، امین، راستگو، خیرخواه، خیراندیش و مراعاتکننده حقوق دیگران بوده و دارای خصلتهای پسندیده و نیکو میباشند. در چنین جامعه سالمی است که قانون فطرت میتواند بهخوبی پیاده گشته و حاکم باشد و به آنچه موجب شود این مواهب خدشهدار گشته و یا از بین برود و افراد از مسیر خطرت سالم خود منحرف گردند، «افساد» گفته میشود.
افساد در قرآن
الف) در ۴۹ آیه از آیات قرآن کریم مشتقات واژه «فسد» استعمال شده است که نشانه اهمیت این موضوع است. بالتبع در آیات قرآن میتوان به معنای فساد پی برد که مؤید همان تعریف لغوی «خروج الشیء عن الاعتدال» است؛ زیرا به رغم آنکه فساد در آیه «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس» (روم، ۱۴) به معنی قحط و خشکسالی و در آیه «للذین لایریدون علوا فی الارض و لما فسادا» (قصص، ۸۳) به معنای گرفتن مال دیگری به قهر و غلبه و به صورت ظالمانه و در آیه «لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا» (نساء، ۱۲۱) به معنای بطلان و اضمحلال به کار رفته، لیکن قدر مشترک آنها تحقق امری ضد صلاح و خارجشدن امر از حالت اعتدال است.
ب) افساد در اصطلاح مفسران
مرحوم شیخ طوسی میفرماید: «هر گونه کجرفتاری افساد است.» (التبیان، ج ۳، ص ۴۱۶)
در تفسیر مجمع البیان اعمالی از قبیل تغییر دین و تحریف کتاب و جلوگیری مردم از گرایش به دین افساد دانسته شده است. (مجمع البیان، ج ۱، ص ۷۳)
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: «تمام نابسامانیهایی که در کارها ایجاد میگردد و همه افراطها و تفریطها در شکل مسائل فردی و اجتماعی فساد است.»
در تفسیر پرتوی از قرآن اینگونه آمده است که از نظر پیامبران و مصلحان عالیقدر روش و اعمال منافقین فساد در زمین است. از این جهت که روش منشاء فساد استعدادهای فکری و اخلاقی افراد بشر میشود و چون انسان ثمره خلقت بر زمین است، فساد انسان، فساد زمین است یا از این جهت که فساد قوای بشری موجب بایرماندن زمین و بهرهنگرفتن از استعددادهای آن میگردد و یا اینکه در نتیجه بقای نظام فاسد و عمل مؤثر در یکدیگر است. «پرتوی از قرآن، ج ۱، ص ۴۷۳)
با توجه به آیات قرآنی، فسادی که در شرع (قرآن و سنت) مذموم دانسته شده و مردم بهشدت از آن نهی شدهاند، فساد به معنای آن است که ارزشهای دین و یا جامعه پایمال شود و از بین برود و دیگر مورد توجه قرار نگیرد و به عبارت دیگر پیروان آن دین و یا مردم آن جامعه به آن بیتوجه شوند؛ مثلاً در صورتی که در جامعه اسلامی (العیاذ البالله) دروغگویی، بینمازی، شرابخواری، بیعفتی، بیاعتمادی، قطع صلح رحم، بیتوجهی به قرآن و فراموشی فرمانهای حیاتبخش آن رواج پیدا کند، فساد رخ داده است. فساد در این مفهوم به معنی تغییر فرد یا جامعه از حالت مطلوب به حالت نامطلوب است.
در قرآن مجید به پارهای از زشتیها «فساد» اطلاق شده و دستاندرکاران بسیاری از آن معاصی و انحرافات از قبیل قوم لوط(عنکبوت۳۰)، قارون(قصص۷۷)، فرعون(یونس۸۱)، ساحرین(بقره۲۲۰)، حیفومیلکنندگان اموال ایتام و بالاخره کسانی که حاضر نیستند حقوق مردم را به طور کامل بپردازند «مفسد» نامیده شدهاند.
به عنوان مثال اثر مشخص قوم لوط، تهدید نسل بشری به فنا،اثر منفی استکبار فرعونی، سلب آزادی از مجتمع انسانی و به بردگیکشیدن انسانهای آزاد و استضعاف آنان و اثر منفی مالاندوزی و جاهطلبی قارون موجب هرچه بیشتر زیر فشار قرارگرفتن طبقات پایین و اثر منفی سحر ساحران موجب بازداشتن مردم از شناخت راه و روش زندگی سعادتمند و ایمان نیاوردن به پیامبری حضرت موسی (ع) و اثر منفی حیف و میل اموال یتیمان باعث از بین رفتن امنیت اقتصادی از مال ضعفا که قادر به حفاظت از مال خود نیستند و… است.
از مجموع این موارد درمییابیم آنچه موجب اخلال در روند جامعه به سوی مصالح و کمالات انسانی یعنی مواهبی که مقتضای فطرت هر انسانی باشد، افساد نامیده میشود.
بنابراین کسانی که سد راه اجرای فرامین سعادتآفرین الهی بوده و یا در پیادهشدن آن کارشکنی نمایند، «مفسد» نامیده خواهند شد و همچنین افرادی که جامعه را به بیبندوبار و فحشا سوق میدهند و انسانها را ترویج هوسرانی و گناهان و سرکشی از قوانین شرع و ایجاد انحراف در باورهای دینی از انسانیت و عزت دین و فرهنگ و افکار عالی انسانی تهی میسازند، «مفسد» خواهند بود.
مجازات مفسد فی الارض در اسلام
در تعیین مجازات مفسد فی الارض به دو آیه استناد میشود:
۱. آیه ۳۲ مائده… من قتل نفس بغیر نفس او فسادا فی الارض…..
۲. آیه ۳۳ مائده… یحاربون الله و رسوله ویسعون فی الارض فسادا…
با دقت و تدبر در این دو آیه چند نکته به دست میآید:
۱. مجازات قتل، محاربه و افساد مشابه هستند.
۲. بهکاررفتن کلمه یسعون (سعی) به معنای جدیت در انجام کار و جهد و کوشش است.
۳. از عبارت فی الارض دو احتمال وجود دارد؛ یکی افساد فی الارض هر گناهی که در روی زمین صورت گرفته باشد؛ هرچند گناهی کوچک و در محلی دور از چشم دیگران مثلاً درون خانه و احتمال دوم کنایه از گستردگی عمل مرتکب و گویای برپاکردن فساد در منطقه یا ناحیهای از زمین باشد که احتمال دوم با برداشتهای مفسران و فقها و فهم عمومی مناسبتر است. و اشاره به آثار تخریبی گسترده و وسیع دارد.
۴. نسبت بین محاربه و افساد (در ادامه خواهد آمد)
۵. چهار مجازات در مورد محاربه و افساد مطرح است؛ اعدام، بهدارآویختن، قطع دست و پا خلاف هم و تبعید
تبیین فقهی افساد
بحث افساد فی الارض در کتب فقهی اعم از کتب اهل سنت و شیعه، ذیل مبحث محاربه مطرح شده است و به عنوان بحثی مستقل تحت عنوان افساد فی الارض در هیچیک از کتب فقهی وجود ندارد و این منجر به آن شده که بعضی افساد فی الارض را منحصر به محاربه بدانند؛ اما با بررسی مواردی که به عنوان افساد فی الارض مطرح و حکم اعدام برای آن داده شده، بهروشنی میتوان به این نکته پی برد که افساد فی الارض و محاربه دو جرم مستقل از یکدیگر است؛ بهگونهای که جرم محاربه یکی از مصادیق افساد فی الارض باشد، علاوه بر اینکه بعضی علمای گرانقدر اسلام تصریح کردهاند که افساد فی الارض یک قاعده عام است به گونهای که محاربه و قطعالطریق فقط یکی از مصادیق افساد است.
در متون فقهی موارد متعددی از جرایم مشاهده میشود که برخی از فقها موضوع آن را بر افساد فی الارض تطبیق نمودهاند. مانند:
۱. آتشافروز در خانه دیگران
۲. قاتل اهل ذمه در صورت تکرار و عادت
۳. قاتل بردگان در صورت تکرار
۴. کفن دزد (نبّاش)
۵. تکرارکنندگان محرمات (در صورتی که دو بار مجازات شوند برای بار سوم تکرار کنند، کشته میشوند؛ رباخوار، روزهخوار، ترککننده نماز، تناولکننده محرمات، فروشنده سموم)
۶. آدم ربا
۷. ساحر
۸. مصادیقی چون محتال، سارق از مساجد، قاچاقچیان مواد مخدر
برای رعایت اختصار به سه مورد اشاره می شود:
۱. مجازات آتشافروز
در روایت معتبر سکونی از امام صادق (ع) آمده است: حضرت علی (ع) در مورد مردی که در خانه افرادی آتش افکند و در نتیجه آن خانه و اشیای درونی آن سوختند، حکم کردند که افروزنده آتش باید خسارت خانه و آنچه درون آن بوده بپردازد و پس از آن کشته شود. (طوسی، ۱۳۶۵، ۱۰: ۲۳۱ با صدوق، ۱۴۰۴، ۴: ۱۶۲)
برخی از فقیهان بر اساس مضمون روایت فوق فتوا دادهاند و دلیل قتل آتشافروز را مفسدبودن او دانستهاند. (علامه حلی ۱۴۱۳: ۳۵۳ با محقق حلی، بیتا: ۴۱۸ و نیز رک نجفی، ۱۴۰۴، ۴۳: ۱۲۵)
با توجه به روایت،سوختن انسانها و یا تکرار در عمل شرط نیست؛ یعنی خواه کسی را کشته باشد یا خیر یا اعتیاد به آتشافروختن داشته باشد یا نه، بلکه عمل مانند محاربه است؛ زیرا ترساندن مردم با آتش حکم ترساندن با سلاح را دارد.
۲. تکرارکنندگان محرمات (در صورتی که دو بار مجازات شوند و برای بار سوم مرتکب محرمات شوند)
در مورد تکرارکنندگان محرمات در صحیفه یونس از امام موسی کاظم (ع) به عنوان یک قاعده کلی «اصحاب الکبائر کلها اذا اقیم علیهم الحد مرتین قتلوا فی الثالثه» (کلینی، ۱۳۶۷، ۷: ۱۹۱)
که از جمله این کبائر رباخواری، روزهخواری، ترککننده نماز، تناولکننده محرمات (شراب و گوشت خوک) فروشنده سموم (منظور تجارتی که مضر به حال مردم بوده و مصرف مجازی نداشته باشد)
در همه موارد پنجگانه بالا و نیز برخی موارد دیگر علت قتل مرتکبان به علت آن بوده محرمات فوق صرفاً مصداق مفسد فی الارض شمرده میشود و در نتیجه میتوان با توجه به فتاوا اگر مجرم پس از دو بار مجازات بار سوم مرتکب جرم شود، جواز قتل مفسد را به دست آورد.
۳. ساحر
در آیه ۱ سوره یونس از عمل سحر به عنوان «افساد» تعبیر شده و ساحران مفسد قلمداد شدهاند. در مورد ساحر روایاتی وارد شده و مرتکب سحر را در صورتی که مسلمان باشد، مستحق مرگ دانسته است. در معتبره سکونی از امام صادق (ع) آمده است:
پیامبر که درود خدا بر او باد فرمودند: ساحر مسلمانان کشته میشود و ساحر کفار کشته نمیشود (کلینی ۱۳۶۷، ۷: ۲۶۰؛ صدوق ۱۴۱۵، ۳: ۵۶۷)
در میان فقها در مورد اینکه مجازات ساحر قتل است، اختلافی نیست. برخی از فقها هم معتقدند وقتی مسلمانی مرتکب عمل سحر میشود، در واقع کافر و مرتد شده است؛ لذا قتل او واجب است (خویی ۱۴۰۷، ۲: ۲۶۶)
برخی از فقها نیز علت قتل ساحر را چنین عنوان نمودهاند که «سحر موجب فتنه میگردد و فتنه بالاتر از قتل است.» (اردبیلی ۱۴۱۶، ۱۳: ۱۷۵) و بالاخره اینکه دستهای از فقها علت قتل ساحر را به دلیل افساد او دانستهاند (طوسی، ۱۴۱۷، ۵: ۳۳۱؛ تبریزی، ۱۳۷۸: ۴۲۶؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳، ۱۵: ۷۷)
با توجه به این مجازات ها روشن است که مفسد فی الارض فقط شخص محارب نیست و مفهوم عامی است که مصادیق دیگری هم دارد.
تفاوت مفهوم محاربه و افساد فی الارض
سؤال: آیا از نظر فقهی مفهوم محارب با مفسد فی الارض تفاوت دارد؟
پاسخ اول: ناصر مکارم شیرازی، محارب به کسی میگویند که با اسلحه مردم را تهدید کند و قصد جان یا مال یا ناموس مردم را دشته باشد و در محیط اجتماع ایجاد ناامنی کند و مفسد فی الارض کسی است که منشاء فساد گستردهای در محیطی شود هرچند بدون توسل به اسلحه باشد؛مانند قاچاقچیان مواد مخدر و کسانی که مراکز فساد و فحشا به طور گسترده ایجاد میکنند.
پاسخ دوم: حسین نوری همدانی، ۱. بیشتر موارد فرق دارد، ۲. مفسد فی الارض کسی است که امنیت اجتماعی را به هم بزند؛ هرچند بدون توسل به اسلحه باشد (گنجینه آرای فقهی-قضایی کد سؤال ۶۴۸۴)
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: محارب و مفسد دو موضوع است و تشخص آن با محاکمه صالحه است. افساد در صورتی است که مثل مواد مخدر پخش شود؛ به طوری که موجب ابتلای بسیاری شود یا به قصد این عمل یا با علم به این اثر (گنجینه آرای فقهی-قضایی کد سؤال ۱۱۳۰)
با توجه به مباحث فقهی طرحشده «افساد فی الارض» عبارت است از:
هر عملی که آثار تخریبی گستردهای را به وجود آورد و یا به بیان دیگر هر عملی که موجب بروز فساد گستردهای گردد؛ مانند توزیع گسترده مواد مخدر یا دایرکردن اماکن و شبکههای فساد و فحشا در سطح وسیع در چنین مواردی نفس عمل باید حاکی از قصد و سعی مرتکب در به فساد کشاندن جامعه تلقی گردد و عنصر معنوی در آن مفروض گرفته شود؛ از این رو به عنوان مثال ایجاد شبکههای گسترده فحشا و قاچاق مواد مخدر به هر انگیزهای مصداق افساد فی الارض خواهد بود.
تبیین قانونی افساد فی الارض
در بسیاری از قوانین کیفری ایران، متقن و به صورت آشکار به جرم افساد فی الارض اشاره کرده است که جرایمی جدای از محاربه است و نمیتوان به آن محاربه گفت؛ از جمله قانون مبارزه با مواد مخدر (ماده ۶، مصوب ۳/۸/۱۳۶۷) که مجرم با شرایطی در مرتبه چهارم تعزیر شده و در حکم مفسد فی الارض است و به مجازات اعدام محکوم میشود.
در قانون تشدید مجازات مرتکبان ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری (ماده ۴ قانون تشدید مجازات مصوب ۱۵/۹/۱۳۶۷) هم آمده کسانی که با تشکیل یا رهبری شبکه چند نفری به امر ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مبادرت ورزند، به جزای نقدی معادل آن اموال و انفصال از خدمات دولتی و حبس از پانزده سال تا ابد محکوم میشوند و در صورتی که مصداق مفسد فی الارض باشند، مجازات آنها مجازات مفسد فی الارض خواهد بود.
در قانون اخلالگران اقتصادی بر اساس مواد ۱ و ۲ قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور مصوب ۲۸/۹/۶۹ هرگاه یکی از اعمال ذیل به قصد ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به مؤثربودن اقدام در مقابله با نظام اسلامی صورت گرفته باشد، چنانچه عمل مزبور در حد فساد فی الارض باشد، مرتکب به اعدام محکوم میشود؛ مانند اخلال در نظام پولی یا ارزی کشور، اخلال در امر توزیع مایحتاج عمومی از طریق گرانفروشی کلان، احتکار و…
جرایم دیگری نیز در قانون به عنوان مصادیق مفسد فی الارض مطرح و مجازات اعدام برای آن در نظر گرفته شده است. با بررسی مواد قانونی در مورد جرایمی که مصداق مفسد فی الارض است، به این نتیجه میرسیم که «جرم افساد اقداماتی است که موجب فساد گستردهای در جامعه شده یا به دفعات تکرار شده باشد و جرمی جدای محاربه است.»
جمعبندی
با توجه به مباحث مطرحشده افساد فی الارض:
در اصطلاح: انجام هر عملی است که مسیر عادی و سلامت اجتماع را بر هم زده و در نتیجه بسیاری از مواهب و نعمتهای یک اجتماع سالم مثل «آزادی»، «عدالت»، «برابری در مقابل قانون»، «آرامش عمومی» سلامت افراد جامعه را تباه سازد.
در قرآن: به معنای آن است که ارزشهای دین و یا جامعه پایمال شود و از بین برود و دیگر مورد توجه قرار نگیرد و یا به عبارت دیگر پیروان آن دین و یا مردم آن جامعه به آن بیتوجه شوند.
در فقه: هر عملی که آثار تخریبی گستردهای را به وجود آورد و یا به بیان دیگر هر عملی که موجب بروز فساد گستردهای گردد؛ مانند توزیع مواد مخدر، دایرکردن اماکن فساد و فحشا و در سطح وسیع که باید حاکی از قصد و سعی مرتکب در به فسادکشاندن جامعه تلقی گردد.
در قانون: اقداماتی که موجب فساد گستردهای در جامعه شده و یا به دفعات تکرار شده باشد.
پس از روشنشدن مفهوم افساد فی الارض در قرآن، فقه و قانون با توجه به جرایم محمدعلی طاهری، رهبر فرقه عرفان حلقه میتوان بهسادگی به مفسد فی الارض بودن او پی برد.
چرا که در سالهای فعالیت فرقه عرفان حلقه آسیبهای فراوانی به مردم و باورهای دینی و ارزشهای اسلامی وارد آمده و با بررسیها و تحقیقات کارشناسان دینی در اثبات انحرافیبودن آموزههای حلقه و تناقضات آن با اسلام و قرآن مشخص شده که موجب تغییر باورها و ترک مناسک دینی و ایجاد انحراف عقیدتی افراد زیادی شده و در حوزه سلامت جامعه منجر به واردآمدن آسیبهای جسمی و روحی فراوانی به بیمارانی شده که به امید درمان اقدام به فرادرمانی کردند و با توجه به آسیبهای اجتماعی که در حوزه خانواده، منجر به ازهمپاشیدن خانوادههای بسیار و طلاقهای بیشماری که در بین اعضا و شاگردان فرقه اتفاق افتاده و جداشدن اعضای خانواده به بهانه پیروی از این فرقه و مخالفت خانواده و باقی ماندن فرزندان طلاق، هیچ شکی نیست که طاهری مصداق مفسد فی الارض است؛ علاوه بر اینکه جرایم دیگر او از جمله جعل عنوان، دخالت در امور پزشکی، کسب مال نامشروع، اهانت به مقدسات و بیتوجهی به احکام شرعی و …این مسأله را بیشتر اثبات میکند.
علاوه بر آنکه در بازداشت اولیه از طاهری تعهد گرفته شد که دست از فعالیت برداشته و برگزاری کلاس و انتشارکتب فرقه غیرقانونی اعلام شد اما متأسفانه او پس از آزادی به فعالیت خود و ارتکاب جرایم ادامه داد و منجر به واردآمدن آسیبهای فراوان اعتقادی، اجتماعی، جسمی، روحی و روانی به افراد زیادی شده است و با وجود چهار سال حبس هنوز از عمل خود پشیمان نشده و توبه نکرده است و بهدرستی عملکرد خود اصرار دارد و با ارتباط با شاگردان خود و برای تحت فشاردادن نظام دست به فعالیتهای سیاسی و تجمعات غیرقانونی در داخل و خارج از کشور زده تا نظام و قوه قضاییه را تحت فشار قرار داده و خود را از مجازات برهاند.
منبع: فرقه نیوز