جنبه های گوناگون قابل تحلیل و بررسی است، لیکن تعمّق در مولّفه های اخلاقی
قیام حضرت سید الشهداء(علیه السلام) و یاران بزرگوارش می تواند به عنوان
الگو و نمونه در تمسّک و به کارگیری این آموزه های بی بدیل در ارتقای سبک
زندگی اسلامی در جامعه مورد توجه قرار گیرد، از این رو در این نگاشته با
بهره گیری از آراء و اندیشه های والای آیت الله مکارم شیرازی مهم ترین
شاخصه ها و آموزه های اخلاقی قیام عاشورا به مخاطبان گرامی ارائه می گردد:
تأمّل در مفهوم اخلاق
«اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است» و به گفته بعضى از
دانشمندان گاه به بعضى از اعمال و رفتارى که از خُلقیّات درونى انسان ناشى
مىشود، نیز اخلاق مى گویند.
آثار وبرکات اخلاق گرایی
در وهلۀ نخست باید اذعان نمود اخلاق سرمایۀ اصلى اقوام و ملتها و کلید
حل مشکلات مهم اجتماعى است. بی شک اخلاق خمیرمایۀ تمدن و ستون فقرات یک
زندگى اجتماعى سالم است و بهترین وسیلۀ انسان در سیر الهى است؛ از این رو
تا مسائل اخلاقى در جوامع انسانى حل نشود هیچ مسأله اى حل نخواهد شد.
بدیهی است «تهذیب نفوس» و «تزکیه قلوب» و «تکمیل مکارم اخلاق» به عنوان
یکى از اهداف اصلى بعثت پیامبر بزرگ اسلام (صلى الله علیه وآله) در قرآن و
روایات اسلامی مورد توجه قرار گرفته است، و پیشوایان اسلام و بزرگان دین
قسمت عمده عمر پربرکت خود را وقف این کار کردند.
لذا اینگونه است که امام حسین(علیه السلام) میفرماید؛ اگر کردار آدمى
روزى مایۀ کمال اوست پس اخلاق نیکو، زیباتر و کاملتر است و یا وقتی امام
علیه السلام با این شعار خود، دشمن را شرمنده می کند و می فرماید: «اگر
دین ندارید و از خدا و قیامت نمى ترسید لا اقل آزاد مرد باشید و راه و رسم
آزادگى را فراموش نکنید». در حقیقت همه جهانیان را مخاطب مىسازد و به آنها
مى گوید حتّى اگر تابع دین و مذهبى نیستید، اصول انسانیّت و شرافت انسانى
و اخلاق بشرى را فراموش نکنید.
اهمّ آموزه های اخلاقی درقیام عاشورا
عاطفه و محبّت
باید اذعان نمود اسلام دین محبّت و عاطفه است و براساس تبلیغ عملی،
دشمنی ها را با محبّت جواب می گوید. لذا در اسلام محبّت و دوستى و عاطفه
از وظایف حتمى هر مسلمان شمرده شده و همه موظف به اجراى این اصول مى
باشند.
در واقعۀ کربلا نیز آموزۀ اخلاقی محبّت و عاطفه محوریت دارد، لذا باید
این پرسش را مطرح نمود آیا در طول تاریخ احساسات میلیونها انسان ،فقط به
خاطر تحصیل ثواب تحریک گردید و آنان را گریاند؟ به راستى اگر عشقى در کار
نباشد و کانون دل، مالامال از محبّت و شور نباشد، آیا این وعده مىتواند
عواطف و احساسات را برانگیزد؟!
بنابراین صحنه هاى کربلا چنان بوده است که هر کس کمترین عاطفه اى
داشته باشد، با شنیدن آن با گریه شوق و عاطفه متأثر می شود این همان رابطه
و پیوند عاطفى است.
در ترسیم شمولیت و گستردگی آموزۀ محبّت و عاطفه در نهضت حسینی باید به
عصر تاسوعا اشاره نمود که دشمن برای جنگ با آن حضرت تحرکی از خود نشان
داد، امام (علیه السلام) به برادرش عباس سلام الله علیه فرمود؛ «یا
عَبَّاسُ! ارْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ- یا أَخِی- حَتّى تَلْقاهُمْ
فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟؛ اى عبّاس! جانم به فدایت
اى برادر! برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ و چه روى داده است؟.
هم چنین باید به محبّت ورزی حضرت زینب(سلام الله علیها) نسبت به برادرش،
امام حسین(علیه السلام) اشاره نمود که به دفعات اینگونه گفت؛ پدر و مادرم
فدایت باد اى اباعبداللَّه!، جانم به قربان تو!… .
و نیز نحوۀ گفت و گوی عاطفی اصحاب و یاران آن حضرت با امام حسین(علیه
السلام) سرشار از عشق و محبّت و دلدادگی است؛ به عنوان نمونه «حنظله» در
پاسخ امام علیه السلام عرض کرد: راست گفتى، فدایت شوم، شما از من داناتر و
به درک حق سزاوارترى. «نافع بن هلال» در ظهر روز عاشورا به محضر امام علیه
السلام آمد و عرض کرد: اى اباعبداللَّه! جانم به فدایت، ..به خدا سوگند!
پیش از تو، من باید کشته شوم!.
بی شک اوج محبّت ورزی و اظهار ارادت به امام حسین(ع) را میتوان در
وجود حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) مشاهده نمود که به دفعات و در
هنگام حضور به محضر ولی و امام زمان خود میگفت؛ «فِداکَ رُوحُ أَخیکَ یا
سَیِّدی! ؛ جان برادرت فدایت، اى سرورم!».
لذا وجود عاطفه و محبّت عمیق در امام(علیه السلام) به گونه ای است که در
لحظات آخر با وجود آنکه رمقی نداشت، از حمله به خیمه های خانواده اش
ممانعت کرد و فرمود: .. إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ…فَکُونُوا أَحْراراً؛
اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید.
وفاداری
باید اذعان نمود شب عاشورا اوج شکوه و وفاداری اصحاب و یاران آن حضرت
نسبت به امام حسین(علیه السلام) است، هنگامی که امام (علیه السلام) فرمود؛
اکنون این شب است که رو آورده، برخیزید و از تاریکى آن به همانند یک مرکب
استفاده کنید، (و از اینجا دور شوید) و هر یک از شما دست دوستش یا دست یک
تن از مردان مرا بگیرید و در این سیاهى شب پراکنده شوید؛ لیکن یاران امام
علیه السلام در پاسخ یک صدا گفتند: «نه به خدا سوگند! هرگز چنین چیزى
مباد!» (ما مىمانیم و در رکابت شربت شهادت مى نوشیم).
لذا عبّاس بن على (برادر رشیدش) به امام علیه السلام عرض کرد: براى چه
دست از تو برداریم؟ براى اینکه پس از تو زنده بمانیم؟ خدا نکند هرگز چنین
روزى را ببینیم!!
هم چنین در ادامه پس از اعلام وفاداری برادران امام و فرزندان و
برادرزادگان او و فرزندان عبداللَّه بن جعفر (فرزندان حضرت زینب) ، مسلم بن
عوسجه، حال «سعید بن عبداللَّه حنفى» بپاخاست و ضمن بیان وفادارى خود
گفت:«نه به خدا سوگند هرگز تو را، رها نخواهیم ساخت تا خداوند را گواه
بگیریم که حرمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در غیاب او در حقّ تو
رعایت کردیم. به خدا سوگند اگر بدانم که در راه تو کشته مى شوم و دگر بار
زنده شده و در آتش سوزانده مى شوم و خاکسترم را به باد مى دهند و هفتاد
بار، با من چنین کنند، باز هم هرگز از تو جدا نخواهم شد.
در این میان یکى پس از دیگرى، سخنان مشابهى گفتند، طبعاً امام علیه
السلام از این همه وفادارى و پایمردى و شهامت در انتخاب بهترین راه
وبهترین سرنوشت شاد شد.
لذا باید گفت به راستی آیا میتوان جریانى شبیه جریان شب عاشورا پیدا
نمود که یاران و اصحاب امام (علیه السلام) با علم و یقین به مرگ در فرداى
آن شب، با افتخار و شادى اعلام وفادارى کنند و آماده باشند که نه یک جان،
بلکه اگر هزارجان داشته باشند فداى او کنند؟!.
تقدیر و تشکر
بی شک شکرگزارى سبب پیوند دلها و استحکام رشته هاى محبّت در جامعه
انسانى است.هنگامى که روح شکرگزارى در انسان پرورش یابد، از شکر خالق به
شکر مخلوق مىرسد، و تشکر و سپاسگزارى در برابر خدمات و زحمات مخلوق
انگیزه مؤثّرى مى شود براى حرکت بیشتر در جامعه انسانى و شکوفا شدن
استعدادهاى خلّاق و ظرفیتهاى وجودى اشخاص که شب عاشورا نمونۀ کامل این
مدّعا است لذا امام(ع) از همۀ یاران و اصحابش سپاسگزاری کرد و فرمود؛
«إِنِّی لا أَعْلَمُ أَصْحاباً أَصَحَّ مِنْکُمْ وَ لا أَعْدَلَ وَ لا
أَفْضَلَ أَهْلَ بَیْتٍ، فَجَزاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً؛». «من هیچ
اصحابى را از شما سالمتر و عادلتر و هیچ خاندانى را از خاندان خود برتر
سراغ ندارم. خداوند به شما پاداش نیکو عطا فرماید!
هم چنین امام علیه السلام در حقّ همۀ آنان دعا کرد و جایگاه و مقام رفیع هر کدام از یارانش را به آنها نشان داد.
ایثار و فداکاری
ایثار و فداکارى به عنوان برترین اموزۀ اخلاقی در زندگانى اولیاء اللَّه
در حدّ اعلی قابل مشاهد است، لذا در زیارت اربعین میخوانیم؛ «وَبَذَلَ
مُهْجَتَهُ فیکَ؛ ؛ امام حسین علیه السلام خون قلبش را در راه تو داد (و
نهایت ایثار و فداکارى را کرد)،هم چنین اصحاب باوفای آن حضرت را نیز باید
به عنوان تجلّی کامل ایثار و شهامت در نهضت عاشورا مورد توجه قرار داد که
اجازه ندادند تا زنده هستند کسی از خاندان امام به میدان رود، لذا اصحاب
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا در پاسخ به حبیب بن مظاهر که گفت: اگر
صبح شد چه مى کنید؟ گفتند؛ ما پیش از بنى هاشم به میدان مى رویم و تا
خون در رگ یکى از ماست، نباید بگذاریم حتّى یک نفر از آنان کشته شود. مبادا
مردم بگویند آنها سروران خود را پیش انداخته و خود از بذل جانشان دریغ
ورزیدند.
آیا تاریخ جهان همانند این ایثار و فداکارى به خاطر دارد؟آیا این گونه
اخلاص و از خودگذشتگى و شهامتِ آمیخته با معنویّت و ایمان، در هیچ گروهى
نسبت به پیشوایش دیده شده است؟! آرى این است جالب ترین صحنه هاى ایثار.
بى تردید، احیاى نام و یاد این مردان بزرگ، الهام بخش بوده و به زندگى
انسان ها، روح فداکارى و ایثار می بخشد، ذکر این صالحان و طرح فضایل
اخلاقى و روح حماسیشان به آدمی درس تقوی و اخلاق می آموزد، که در نهایت با
بهره گیری از مؤثّرترین پایگاه هاى خودسازى و تهذیب نفوس و تربیت اخلاق در
نهضت حسینی هر قوم و ملّتى به خصوص مسلمین از آنها الگو گرفته و در احیاى
دین خدا، بیدارى امّت اسلامى،تقویت روح شهادت طلبى و شجاعت و در ترسیم راه
و رسم زندگى شرافتمندانه و مرگ با عزّت و عظمت به آنان تأسّى و اقتدا می
کنند.
منبع : شفقنا