
امام باقر علیهالسلام به نقل از جدشان میفرمایند:
روزی امام حسین(ع) به نزد امام حسن(ع) آمد، وقتی چشمش به برادر افتاد گریه کرد، امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود: گریه ام برای رفتار بدی است که با تو میشود. امام حسن فرمود: ظلم و ستمی که بر من میشود همین زهری است که به من داده میشود و به سبب آن به قتل میرسم، ولی بدان که «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»؛ هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نیست.
ای ابا عبدالله زیرا روزی بر تو خواهد آمد که سی هزار نفر از مردمی که خود را مسلمان میدانند و مدعی هستند که از امت جد ما محمد صلی الله علیه و آله هستند، تو را محاصره کرده و برای کشتن تو و جسارت به اهل بیت تو و اسارت خاندان تو و غارت اموال آنها اقدام میکنند، در این هنگام است که خداوند لعن خود را بر خاندان امیه فرو فرستد و از آسمان خون و خاکستر فرو ریزد و همه مخلوقات حتی حیوانات درنده در بیابان ها و ماهیان در دریاها بر مصیبت تو گریه کنند»
همچنین مضمون سخنی از امام زین العابدین(ع) است که روزی امام سجاد(ع) به پسر عباس(ع) نگاه کرد و گریست و یاد از روز احد کرد که حمزه در آن کشته شد، سپس یاد از موته کرد که جعفر بن ابی طالب آنجا به شهادت رسید. سپس فرمود: لایوم کیوم الحسین، ازدلف الیه ثلاثون الف رجل یزعمون انهم من هذه الامه کل یتقرب الی الله عزوجل بدمه و هو بالله یذکرهم فلا یتعظون حتی قتلوه بغیا و ظلما و عدوانا…
پینوشت:
۱. سیدبن طاوس، لهوف
۲. شیخ صدوق، امالی، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۰ ق، ص ۱۷۷.
۳. معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۰؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج ۴، ص ۸۶.
4. ناسخ التواریخ، ج ۴، ص ۷۳ (به نقل از امالی صدوق)؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۷۴.
منبع: فارس