تنها راه گذر از خطر نفوذ، ایستادگی پای ستون خیمه نظام است

به گزارش ادیان نیوز، متن اظهارات آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی امام جمعه مشهد در خطبه دوم نماز جمعه این شهر در حرم امام رضا (ع) بدین شرح است:

امشب، شب هفتم عزای سیدالشهدا (ع) است، اهل‌بیت امام حسین (ع) الان در کوفه در زندان‌اند برحسب بعضی از نقل‌ها، در روز ۱۸ محرم از کوفه به‌طرف شام حرکت کردند و در بعضی از نقل‌ها آمده است روز حرکت اهل‌بیت به‌طرف شام، در ۲۲ محرم بوده است.

این‌ها در چنگ دشمن اسیر و گرفتارند، آنی که دشمنان دین انجام دادند و قصه به جریان کربلا منتهی شد، استحاله اسلام بود؛ یعنی بعدازاین که رهبری از خط امامت بعد از رحلت پیغمبر منحرف شد، برحسب تدبیرهای غیردینی در مدیریت جامعه دینی و امت اسلام، اسلام دچار استحاله شد.

استحاله یعنی نفی شد، یعنی حل شد، یعنی آب شد اسلام؛ این روایت را عبدالله بن عمر، پسر عمر بن خطاب نقل می‌کند، مدرک این روایت نیز میزان الاعتدال ذهبی شافعی ذهبی، از مورخین بزرگ عامه و اهل سنت و از محدثین است، تاریخ ذهبی معروف است، یک کتاب کوچکی هم دارد به نام میزان الاعتدال که بعضی روایات و برخی نوادر تاریخ را در این کتابش آورده است، این روایت را در میزان الاعتدال نقل می‌کند.

عبدالله عمر می‌گوید روزی اصحاب پیغمبر در خدمت پیغمبر بودند، رسول‌الله فرمود «إِذَا فُتِحَتْ عَلَیْکُمْ خَزَائِنُ فَارِسَ ,وَالرُّومِ أَیُّ قَوْمٍ أَنْتُمْ ؟» زمانی که خزائن، گنجینه‌های امپراتوری ایران و روم بر روی شما گشوده شود و بر این ثروت بیکران دست پیدا کنید، کدام یک از شما در راه دین و در راه شعائر و ارزش‌های دینی مقاوم‌تر هستید؟ عوض نمی‌شوید و تغییر پیدا نمی‌کنید؟

عبدالله عمر می‌گوید وقتی پیامبر این جمله را گفتند، عبدالرحمان بن اوف از جا حرکت کرد، عرض کرد «یا رسول الله، نکون کما کان رسول الله (ص)»؛ «ما آن‌جوری خواهیم بود که پیغمبر است»؛ پیغمبر حرف رحمان بن اوف را رد کردند « بل تحاسدون، تنافسون، تنفقلون علی مساکن المهاجرین و تحملو بعضهم علی رضا بِبَعض»

نخیر این‌جوری نیست، شما باهم رقابت می‌کنید، به عرصه رقابت سیاسی وارد می شوید، به یکدیگری حسد می‌ورزید، به مساکن مهاجرین منتقل می‌شوید، یعنی وارد مناطق فتح‌شده می‌شوید و بعضی از کسانی که تازه ایمان آورده اند، اینان را بر بعض دیگر تحریک می‌کنید و جنگ به راه می‌اندازید، شما اینطوری خواهید بود.

همین آقای عبدالرحمان بن اوف، غنائم جنگی آمده بود، پیغمبر اکرم در بین غنائم یکپارچه‌ای بود که بین همه مسلمانان تقسیم کردند، عبدالرحمان بن اوف مقداری قدبلند بود، این پارچه را برای خود پیراهن دوخت و این پارچه به‌اندازه مسلمانان چون برداشته بود، قد او را کاملاً گنجایش نمی‌داد و همیشه یک پیراهن کوتاه به تنش بود، مسلمانان می‌گفتند این پیراهن کوتاه نشان اجرای عدالت در بین مسلمانان است که غنائم تقسیم شد، با این که او قدبلند بود حتی به‌اندازه یک چارک پارچه اضافه‌تر به او ندادند.

همین آقای عبدالرحمن اوف با این کیفیت، ۲۰ سال بیشتر طول نکشید، در زمان عثمان از دنیا رفت، طلا و نقره‌ای که از او به‌جامانده بود، آوردند خانه عثمان بین ورثه عبدالرحمان تقسیم کنند، این سکه های طلا و نقره را که ریختند جلوی عثمان، یک کوتی شد که عثمان پشت این کوت طلا و نقره پنهان شد و ناپدید شد.

کهو الاحرار یهودی گفت خدا رحمت کند عبدالرحمان بن اوف را که چه مرد خیری بود و چه خیراتی از خود به‌جا گذاشت، اباذر غضبناک شد، با یک استخوان شتر که در دست داشت و عصا می‌زد، پرت کرد به طرف کهو الاحرار و گفت یهودی زاده، الان وقتش رسیده که تو باید برای ما خیرات اسلام و خیر اسلام و ارزش اسلام را تعیین کنی؟ و سر کهو الاحرار شکست.

ببینید عزیزان، اسلام استحاله شد، وجود مقدس سیدالشهدا در کربلا خطبه‌ای خواندند که در این خطبه امام حسین (ع) دو جمله است و در این دو جمله، استحاله اسلام را بعد از پیغمبر تبیین می‌کنند؛ «وَإنَّ الدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَتَنَکَّرَتْ وَأَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا وَاسْتَمَرَّتْ حَذَّآءَ، فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إلَّا صُبَابَه کَصُبَابَه الإنَآءِ، وَخَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَی‌ الْوَبِیلِ»، دو جمله در این خطبه است، یکی جمله «َلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إلَّا صُبَابَه کَصُبَابَه الإنَآءِ»، صُبَابَه الإنَآءِ به چه می‌گویند؟

شما یک ظرف شربت را وقتی می‌خورید، تهش مقداری می‌ماند به‌اندازه یک‌بند انگشت، به این می‌گویند صُبَابَه الإنَآءِ؛ سیدالشهدا می‌گویند از اسلام در این جامعه که مالامال از ارزش‌های شیرین اسلام بود، همه رفت، همه نیست شد به‌اندازه صُبَابَه الإنَآءِ، یعنی آن بندانگشتی که ته ظرف می‌ماند از این اسلام در جامعه مانده است.

بیان دوم حضرت «وَخَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَی‌ الْوَبِیلِ»، زندگی پست مثل چراگاه سوسک؛ در پاییز مشاهده می‌کنید مقداری که هوا سردتر می‌شود و باد پاییزی شدیدتر می‌وزد، این باغچه‌ها گل‌هایش می‌خشکد، گل بته‌هایش می‌خشکد و این باغچه مبدل می‌شود به یک توده‌ای از گل سیاه از درون این گل سیاه، یک سوسک‌های سیاه کوتاه بیرون می‌آیند و این ریشه‌های علفی که در باغچه مانده، آن‌ها را می‌خورند، این سوسک‌های سیاه کوتاه چاق را عرب به آن می‌گوید «الْوَبِیلِ».

امام حسین (ع) می‌گویند جامعه شما مثل باغچه‌ای است گه همه سبزی، خرمی، گل و ریحانش را ازدست‌داده، یک ریشه‌های خشک و پوسیده‌ای مانده که چراگاه وبیل شده است، یعنی استحاله اسلام را این‌جوری تبیین می‌کنند و چون این‌جور شد، در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان (ع) می‌خوانیم «صفّدوا فی الحدید فوق أقتاب»، بچه‌های پیغمبر را روی قتب ها سوار کردند، اقتاب جمع قتب است، قتب به آن تخته‌هایی می‌گویند که دو طرف کوهان شتر می‌گذارند که اگر یک مسیر کوتاهی را بخواهند بروند، پارچه‌ای رویش بیندازند و سوار شتر شوند، این تخته‌هایی که دو طرف کوهان شتر می‌گذارند این را می‌گویند قتب.

اهل‌بیت پیغمبر را سوار این تخته‌ها کردند، آخر این تخته آدم‌های بزرگ به‌زحمت خودشان را نگه می‌دارند، بچه چهارساله چطور خودش را نگه دارد؟ عبارت زیارت ناحیه حضرت این است «صُفِدُوا بِالحَدیِدِ»، نمی‌توانستند خودشان را نگه‌دارند، این‌ها را با آهن بسته بودند روی این تخته‌پاره‌ها، آخر این بچه چهارساله را روی تخت پاره بالای کوهان شتر ببندند و این بچه را ببرند.

«تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ»، عبارت امام زمان این است که صورت‌های این‌ها را بادهای هاجره می‌سوزاند، هاجره بادهایی است که در عراق می‌وزد، از کویر عراق و شام این باد می‌آید، عرب‌ها و عراقی‌ها به آن می‌گویند «هجه»، بادی است که دانه‌های ماسه داغ را با خود می آورد، وقتی باد هجه می‌آید، همه می‌روند توی محفظه و اتاق در را روی خود می‌بندند چون این ذرات ماسه مثل ذرات آتش است، به‌صورت و پوست اصابت کند بلافاصله گداخته می‌کند پوست را.

این بچه‌های پیغمبر را روی این تخته‌پاره‌ها توی این کویر راه انداختند، توی این کویر بادهای هجه می‌وزید، تعبیر امام زمان است «تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ»، این بادهای هجه صورت‌های این‌ها را گداخته می‌کرد و می‌گداخت صورت این بچه‌ها را.

برادران و خواهران، استحاله اسلام به اینجا می‌رسد و این یک عبرت است برای ما، آمریکا می‌خواهد در مملکت ما، انقلاب و اسلام را استحاله کند، یعنی همانی که به سر مسلمان‌ها آمد و اوضاع به اینجا رسید، در کشور ما اسلام به همان روز بنشیند و به همان وضع به وجود بیاید، این می‌خواهد اسلام را استحاله کند، این را بنده ادعا نمی‌کنم، این شعار نیست، این منطق خود این‌هاست، این‌ها حرفش را الآن می‌زنند که نقطه نهایی که این‌ها می‌خواهند تا آنجا بایستند، نقطه استحاله اسلام است، تا اینجا بایستند و مقاومت کنند.

مقام معظم رهبری به‌عنوان یک خطر قطعی بعد از قضیه برجام؛ نفوذ دشمن را مطرح کردند، یعنی نفوذ دشمن نتیجه‌اش چیست؟ نفوذ امریکا نتیجه‌اش چیست؟ نتیجه‌اش استحاله انقلاب، استحاله نظام و استحاله اسلام است، چگونه می‌خواهد استحاله کند؟ در دو جهت آمریکا می‌خواهد استحاله نظام کند.

جهت اول، چهره این نظام را در دنیا دچار استحاله کند، الگوی استکبارستیزی در دنیا ایران است، الگوی مقاومت در برابر دشمن ایران است، الگوی با مشت به جنگ تفنگ رفتن، ایران است، الگوی پیروزی خون بر شمشیر از وجود اقدس سیدالشهدا و کربلا الهام گرفته و در امروز اجرا کرده، ایران است.

دنیا به این چشم دارد نگاه می‌کند، با همین الگو یمنی‌ها دارند می‌جنگند، با همین الگو بحرینی‌ها دارند شهید می‌دهند، امریکا می‌خواهد به‌وسیله مذاکره، به‌وسیله دست دادن، به‌وسیله لبخند زدن به آمریکا و بزک کردن آمریکا به‌وسیله برخی غرب‌زده‌ها در داخل کشور، دنیا را ناامید کند، به دنیا بگوید دیدید ۳۷ سال ایران در مقابل آمریکا ایستاد و آخر مجبور شد با آمریکا دست بدهد؟ «مرگ بر آمریکا»

می‌خواهد بگوید دیدید این‌ها مجبور شدند آخر به آمریکا دست بدهند، دیدید مجبور شدند بیایند با ما مذاکره کنند؟ دیدید مجبور شدند در برابر شرایط ما تسلیم شوند؟ دنیا ناامید شوند از این‌که ایران الگو است، بگوید این‌ها بعد از ۳۷ سال آمدند با آمریکا رفیق شدند پس ما چرا بجنگیم؟ مشکل آمریکا در دنیا این است که فکر استکبارستیزی در بشر زنده شده و این فکر کاملاً فلج می‌شود، خفه می‌شود در نطفه و از بین می‌رود و آمریکا مشکلش حل می‌شود.

جهت دوم، این‌که در این مملکت باورهای انقلابی از بین برود همان‌طوری که در صدر اسلام بنی‌امیه کاری کردند که باورهای اسلامی از بین برود، مسئله ایثار، شهادت، فداکاری و مقابله با دشمن تا مرز جان دادن، مسئله ولایت گرایی همه از بین برود، دو قطب در بین مردم ایجاد شود، یکی قطب رفاه‌طلبی و رفاه خواهی، مردم بیفتند در مسیر توسعه، پولمان بیشتر شود، کشورمان آبادتر شود، اقتصادمان روان‌تر شود حالا هر جور می‌خواهد بشود، به هر قیمتی که باشد.

ما هم میگوییم اقتصاد روان شود، ما هم می‌گوییم توسعه اقتصادی حاصل شود اما با چه قیمت؟ با حفظ انسانیت، استقلال  و دینمان، آن‌ها می‌گویند به هر قیمتی بشود و این بشود اصل.

قطب دوم، امنیت؛ این‌ها بترسند از این‌که یک روزی آمریکا حمله کند، از تجهیزات نظامی آمریکا بترسند، از تهدید آمریکا بترسند، هرروز این‌ها وحشت کنند و بکشند عقب، برادر آخر ترسیدن چه می‌شود؟ آخر ترسیدن همان می‌شود که به سر مسلمانان در صدر اسلام آمد، معاویه آمد روی منبر شام و گفت همه شما غلام و کنیز من هستید، بیت‌المال ملک من است به هر که بخواهم می‌دهم و به هر که نخواهم نمی‌دهم.

عزیزان، این‌ها می‌خواهند این‌گونه شود، مردم این باورها را فراموش کنند و عوض شود، مردمی که شهادت باورشان بوده، پول بشود باورشان، مردمی که ایثارگری باورشان شده، لذت طلبی بشود باورشان، مردمی که در مقابل گلوله داغ و تفنگ و باران آتش در شب عملیات با جانشان زیر باران آتش می‌رفتند و یا مهدی روی پیشانی‌شان می‌نوشتند، این مردم‌باورهایشان عوض شود، ملاحظه‌کار شوند، بترسند و احتیاط‌کار شوند.

دلیل بنده چیست؟ نگویید این آقا همین‌جور حرف می‌زند و شعار می‌دهد، من دلیل دارم؛ این آقای اوباما از روز اولی که مذاکره شروع شد تا الانی که برجام امضاشده است، یک‌کلامش یک‌جور بود و یک مطلب بود، گفت «ما ایران را راستی آزمایی می‌کنیم تا دو چیز در ایران حاصل شود، یکی تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی و دوم، برای بازگشت به جامعه جهانی».

تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی یعنی چه؟ یعنی دیگر ایثار نباشد، دیگر استکبارستیزی نباشد، با آمریکا کاری نداشته باشند، مرگ بر آمریکا نگویند، استکبارستیزی نکنند، تغییر رفتار بدهند، با آمریکا رفیق شوند، با غرب بسازند؛ اگر بنا شد اینجا استکبارستیزی نشد، در همه دنیا استکبارستیزی از بین می‌رود.

دوم، برگشت به جامعه جهانی، در جامعه جهانی چی الآن معمول است، پول معمول است، اقتصاد معمول است، سرمایه معمول است، توسعه اقتصادی معمول است، آرامش و لذت و رفاه معمول است، یعنی این‌ها برگردند ارزش‌ها در زندگی‌شان این‌ها بشود، هر جا هست، اوباما گفته راستی آزمایی تا این‌که ایران به این دو اصل برگردد، آیا می‌شود برگردد یا نه؟

از کجا معلوم معنای این جمله اوباما این است و چطور می‌خواهد به این نقطه برسد؟ جان ساورز، رییس اطلاعات خارجی انگلیس در قبل گفته «اگر این برجام اجرا بشود، ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر تمام اخلاق انقلابی ایران عوض می‌شود و روح انقلابی مردم ایران از بین خواهد رفت»، این پیش‌بینی است دارند می‌کنند.

برادران استحاله چیست؟ چه بلایی به سر امت آمد که با بچه‌های امام حسین این کار را کردند؟ از این واضح‌تر و روشن‌تر می‌خواهید؟ این‌ها چشم‌بندی و شعار نیست، می‌گویند این آقا افراطی همین‌طور حرف می‌زند، نه برادر من، این دلیل و استدلال است، شما مردم رشد کرده هستید.

حالا در برابر این قضیه باید چه کنیم؟ چطور بایستیم؟ تکلیف چیست؟ دلمان گرم است آقا و رهبر داریم و می‌ایستد، بیدار است، هشیار است، همه‌جا جلوی کار را می‌گیرد، قبول اما رهبر از وجود مقدس امیرالمؤمنین که بالاتر نیست، مردم که ول کردند علی را، چه شد؟

برادران، ما باید پای این رهبر بایستیم، ما باید پای ستون خیمه این نظام بایستیم، ما باید در استکبارستیزی‌مان قوی‌تر، رشیدتر و نیرومندتر بایستیم و مقاومت کنیم. «تکبیر»

خود مقام معظم رهبری تکلیف را تعیین کردند، فرمودند «اگر مبارزه به استکبار نباشد، ما تابع قرآن نیستیم»، یعنی آنی که ثابت می‌کند ما دنباله‌رو قرآن هستیم، ادامه مبارزه با آمریکا و استکبار است لذا برادران، خواهران، ما بایستی مرگ بر آمریکایمان خیلی توفنده‌تر باشد.

حالا که این‌ها این توطئه را دارند، این قبا رو به قامت ما بریده‌اند و این کار را می‌خواهند بکنند، باید استکبارستیزی ما و دشمنی ما با آمریکا نسبت به گذشته چند برابر شود، آن‌قدر ادامه پیدا کند تا آمریکا ناامید شود که بتواند بر ما مسلط شود.

روز ۱۳ آبان، روز چهارشنبه، روز مبارزه با استکبار است، روزی است که ما باید نمایش دهیم دشمنی و خصومت ما با آمریکا به‌مراتب بیشتر از قبل از برجام است و ما امروز دشمن‌تریم چون آمریکا دارد ما را تهدید می‌کند بر این‌که بیاید دین ما، نظام ما و انقلاب ما را استحاله کند.

برادران و خواهران، ۱۳ آبان امسال با ۱۳ آبان همه‌ساله فرق دارد، همه‌ساله روز ۱۳ آبان روز دانش‌آموز بود، یک عده دانش آموزان می‌آمدند برای راه‌پیمایی، اما امسال باید ۱۳ آبان عین ۲۲ بهمن شود، یعنی تمام مرد و زن بیایند و به آمریکا نه‌تنها خصومت را به آمریکا نشان دهند بلکه آمریکا را ناامید کند از این‌که بتواند دین ما را استحاله کند.

منبع: نسیم