قساوت قلب است. امام علی (علیه السلام) میفرماید: “ما قست القلوب الا لکثره
الذنوب / دل ها جز با گناه سخت نمی شود”.
دومین موضوع در این
رابطه، آرزوها و خواهشهای دنیوی و خواستههای نفسانی است. خدا به حضرت
موسی (علیه السلام) می فرماید: “لا تطول فی الدنیا املک فیقسو قلبک و
القاسی القلب منی بعید / آرزویت را در دنیا طولانی مکن تا قلبت با قساوت
گردد. کسی که قساوت قلب دارد، از من دور است”.
موضوع دیگر پرخوری
است. پیامبر فرمود: “نمیرانید دلها را به زیاد خوردن و آشامیدن، زیرا
مانند زراعتی که بیش از حد آبش دهند، دل میمیرد”. مولی علی (علیه السلام )
می فرماید: “من کثر طعامه سقم بدنه و قسی قلبه/ هر کس طعامش زیاد شود بدنش
بیمار و قلبش با قساوت می شود.
عامل دیگر پرگویی یا سخنی است که چه بسا حرام نباشد و مباح بوده، اما زیادی آن مکروه و موجب قساوت قلب است.
در
ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله (علیه السلام)
عزادارانی هستند که تحت تأثیر فضای عاطفی آنچه بر سر سیدالشهدا و اهل بیت
(علیه السلام) آمده اشک می ریزند و مویه می کنند. از طرف دیگر عزادارانی هم
هستند که با آن که در زمره دوستداران حضرت اباعبدالله هستند و حتی می
دانند ثواب بسیار زیادی برای گریه بر امام حسین (علیه السلام) بیان شده،
اما به هنگام نوحه و ذکر مصیبت، اشکی از چشمان آن ها جاری نمی شود. پرسش
این است که چگونه آدمی به این توفیق می تواند برسد؟
ببین چقدر غم حسین (علیه السلام) در سینه توست؟
گریه
بر امام حسین(علیه السلام)، گریه سوگ و غمگساری است. اگردر پی عزاداری و
گریه هستیم، باید غم حسین(علیه السلام) را در دل داشته باشیم و داغ حضرتش
را در سینه جای دهیم.
“داغدیدگی و غم” به فقدان ناشی از مرگ شخص
گفته میشود که نسبت به او، دلبستگی عاطفی وجود دارد. بنابراین باید دلبسته
بود تا با از دست دادن، به غمش مبتلا گردید و از فقدان او، غمگین شد و
گریه و سوگ به پا داشت. قلبی که دلبسته امام حسین(علیه السلام) نیست، از
نبودن امام متلاطم نمیشود و آرام و قرار او به هم نمیخورد. اگرکسی
میخواهد در سینهاش غم امام حسین(علیه السلام) خانه کند تا از شهادت او
غمگین گردد، باید دلبسته حضرت باشد.
گریه بر امام حسین (علیه السلام) از دلبستگی و دلبستگی از معرفت می آید
دلبسته
امام حسین(علیه السلام)، از غم فراق و اندوه شهادت او غمگین میگردد.
آنگاه که غم آمد و علت شد، گریه و عزاداری بیچون و چرا ظاهر میشود. عزیز
و دلبند از دست دادن همان و ماتمزده گشتن و گریه سر دادن همان.
راه
تحصیل دلبستگی “شناخت” است. آشنایی با یک پدیده، پی بردن به نقش آن در
زندگی – به ویژه نقش عملی و تأثیر آن در تحصیل اهداف زندگی و آشنایی با
جایگاه آن در زندگی – جملگی مسیرهای شناخت و در پی آن رسیدن به دلبستگی
است. از نظر علمی، زندگی کردن با یک پدیده، افزون برآشنایی و راههای
شناختی، موجب دلبستگی میشود.
اگر در پی گریه و سوگواری برای امام
حسین(علیه السلام) هستیم، باید شناخت خود را از ایشان افزایش دهیم. شناخت
اباعبداللّه(علیه السلام)، اهداف او، مکتب، مرام و عقیده ایشان، نقش او در
حیات فردی، اجتماعی و دینی و جایگاه امام در زندگی و زیستن با این شناخت،
جملگی موجب دلبستگی با سالار شهیدان میشود. البته مقصود آن است که شناخت
ما از حضرت حسین(علیه السلام) و اهداف، مرام و مکتب او، نباید محدود به یک
شناخت ذهنی و تصور صرف گردد؛ بلکه باید بر اساس شناخت زندگی کرد تا دلبستگی
حاصل شود؛ وگرنه از خیلی افراد آگاهی و شناخت داریم، ولی هرگز از فقدان
آنها غمگین نمیشویم. پس افزون بر شناخت، باید بر اساس همان، با آن فرد
زندگی کنیم و یا او در زندگی ما جایگاهی بیابد. گویا با شخص او مدتها زیر
یک سقف زندگی کردهایم تا دلبستگی ایجاد گردد.
اشک چشم نشانه رقت قلب است
گریه
ترجمان دل است. کسی که عزادار است و مرگ عزیزی قلبش را میسوازند، باید
گریه کند. وقتی که دلش یاد از او میکند و زبانش سخن از او میگوید چشمش
نیز با او همدردی میکند. مگر چشم از زبان صادقانهتر سخن نمیگوید؟!
از
من مپرس کاتش دل درچه غایت است از آب دیده پرس که او ترجمان ماست. اشک
چشم نشانه رقت قلب است. کسی که از صحنه دلخراش منقلب نمیشود تا اشک تأثر
بریزد و نیز از حقیقت و جلوه زیبائی لذت نمیبرد تا اشک شوق جاری گرداند،
از قلب سلیم و روح متعادل برخوردار نیست.
چه کنیم به رقت قلب و روح برسیم؟
اشک
چشم و حال و هوای خوش، نیز دعا و عبادات، وجود یک علت بسیار مهم را می
طلبد و آن رقت قلب است، یعنی دل انسان باید رقیق گردد و سنگدلی تبدیل به
نازک دلی شود. حضرت علی (علیه السلام ) می فرماید: “ما جفت الدموع الا
بقسوه القلوب / اشک ها خشکیده نشد مگر به خاطر سنگدلی”.
پس ابتدا
باید اسباب قساوت قلب را شناخت که عبارتند از: گناه بزرگترین سبب قساوت قلب
است. امام علی (علیه السلام) میفرماید: “ما قست القلوب الا لکثره الذنوب /
دل ها جز با گناه سخت نمی شود”.
دومین موضوع در این رابطه، آرزوها و
خواهشهای دنیوی و خواستههای نفسانی است. خدا به حضرت موسی (علیه السلام)
می فرماید: “لا تطول فی الدنیا املک فیقسو قلبک و القاسی القلب منی بعید /
آرزویت را در دنیا طولانی مکن تا قلبت با قساوت گردد. کسی که قساوت قلب
دارد، از من دور است”.
موضوع دیگر پرخوری است. پیامبر فرمود:
“نمیرانید دلها را به زیاد خوردن و آشامیدن، زیرا مانند زراعتی که بیش از
حد آبش دهند، دل میمیرد”. مولی علی (علیه السلام) می فرماید: “من کثر طعامه
سقم بدنه و قسی قلبه/ هر کس طعامش زیاد شود بدنش بیمار و قلبش با قساوت می
شود”.
عامل دیگر پرگویی یا سخنی است که چه بسا حرام نباشد و مباح بوده، اما زیادی آن مکروه و موجب قساوت قلب است.
مولفه مهم دیگر پرخوابی است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: “خواب زیاد دین و دنیای شخص را از بین میبرد”.
عامل
تعیین کننده در دفع رقیق القلبی از انسان ثروتمندی زیاد است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: “مال زیاد و حب به آن، دین شخص را فاسد
میکند”.
کسی که تلاش او صرفا جمع مال و حفظ و زیاد کردن آن شد دیگر
در مقام تحصیل ایمان و عمل صالح و زیاد کردن توشه سفر آخرت نخواهد بود،
نیز حقوق خدا را از ثروت خود ادا نمیکند، پس دین خود را خراب کرده است.
غفلت
نیز عالم مهم دیگر است. امام باقر (علیه السلام) در این رابطه به جابر
جعفی فرمود: “پرهیز کن از غفلت که در غفلت قساوت قلب است”.
گناه پشت
گناه، نشستن با مردگان – آنها به تعبیر پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله)
هر بنده خوش گذران سرکش و هر شخصی است که برای حیات پس از مرگش کار
نمیکند – گوش دادن به لهو و لعب و راحتطلبی نیز در این باره مؤثرند.
چگونه قساوت قلب را درمان کنیم؟
اما
برای درمان قساوت، بر هر انسان عاقلی لازم است گاهی دل خود را وارسی کند؛
اگر در آن بیماری و انحراف از فطرت را دید باید فوراً در مقام معالجه آن
برآید و اسباب قساوت را از خود دور کند. باید از گناه خودداری نماید و نسبت
به دنیا زهد ورزد و از اسباب غفلت پرهیزکند. امام علی (علیه السلام) می
فرماید: “ان الزاهدین فی الدنیا تبکی قلوبهم و ان ضحکوا / زهد ورزان در
دنیا قلب هایشان می گرید، گر چه به ظاهر بخندند”. گریه قلب همان رقت قلب
است و با زهد حاصل می شود. زهد یعنی دل را درگرو مال و آمال نگذاشتن.
منبع : شبستان