واگرایی در اتحادیه اروپا بودیم که پس از آن به سرعت یک همگرایی به ظاهر
حساب شده برای مقابله با “پدیده تروریسم” شکل گرفت. از اینرو و باتوجه به
اینکه در حوزه بینالملل و خصوصاً در بحث پوشش اخبار در سطوح مختلف
رسانهای و مطبوعاتی یک مبدا کلی برای تحلیل و بررسی وقایع از دیرباز
تاکنون وجود داشته؛ باید گفت حادثهای که در مناطق یازدهم،دهم و یکم پاریس
رخ داد علاوه بر اینکه ۱۳ منطقه فرانسه را تحت محاصره تهدید بالقوه قرار
داد؛ تیر اخطار سرایت پدیده تروریسم را به سمت کشورهای همسایه فرانسه شلیک
کرد که با گذشت ۱ ماه از این حادثه همچنان خطر انفجارهای نقطهگذاری و
هدفگذاری شده بعلاوه گروگانگیری و حملات انتحاری؛ پیمان سازمانهای
اطلاعاتی و نظامی این کشورها را به دنبال داشته است.
اگر مقداری به روند فعالیت سازمانهای اطلاعاتی کشورهای اروپایی نگاه کنیم و
ساختار آنها را از حیث شکلی و ماهوی بررسی نماییم به وضوح دریافت خواهیم
کرد که اصل تفکیک قوا در کشورهای اروپایی بیش از سایر کشورهای خاورمیانه؛
آفریقا و آسیای شرقی؛ منهای ایالات متحده آمریکا، تا حدود زیادی رعایت
میشود اما پس از انفجارهای رخ داده در حومه “ورزشگاه دوفرانس” در سن دنی و
تیراندازیهای صورت گرفته در رستوران “پتی کامبوج” و اطراف بارِ “لو
کاریون” موجب شد تا نیروهای نظامی به خصوص واحد ضد تروریسم ارتش و پلیس
فرانسه با همکاری نیروهای سازمان امنیت داخلی (DGSI ) به خصوص بخش مقابله
با براندازی سخت این سازمان که مسئولیت آنرا “فرانسوآ بلانچینی” به عهده
دارد به شناسایی و مقابله با عاملان این حوادث بپردازند که البته نقش واحد
اطلاعات نظامی فرانسه (DRM ) در حادثه پاریس و به خصوص گروگانگیری “تئاتر
بتکلان” که در منطقه یازدهم واقع شده را نباید از یاد برد.
اما آنچیزی که تنها ۱۷ روز پس از حادثه پاریس یعنی در ۳۰ نوامبر اتفاق
افتاد و ترس از حوادث تروریستی در اروپا را دوچندان کرد؛ انتشار خبری مبنی
بر اعلام موجودیت «دولت مسیحی اورشلیم و کانا» آن هم در کشور بلژیک که
دارای مرز مشترک زمینی با فرانسه است؛ بود.
تعریف مشخص و یا مبدا تاریخی درست و قابل استناد برای اینکه چرا این گروه
تروریستی به وجود آمده است وجود ندارد. به گونهای که در بررسی علل و تاریخ
پیدایش داعش هم تاریخ و یا مبدا دقیق و قابل استنادی وجود ندارد اما آنچه
که واضح و عیان است ریشههای فرقهای و مذهبی این دسته از گروهها خواهد
بود. در گام نخست و تنها با نگاهی گذرا به واژههای بکار برده شده در
عناوین و نام گروههایی مانند «دولت اسلامی عراق و شام» و «دولت مسیحی
اورشلیم و کانا» دو مورد کاملاً مشهود اما بسیار حائز اهمیت نمایان میشود.
لفظ دولت در هر دو گروه تروریستی؛ القاء کننده تشکیل یک دولت به ظاهر
قانونی و به تحلیل تروریستها جهانی است. در پرچم طراحی شده توسط داعش از
عبارت «خلافت الاسلامیه فی العراق و الشام» استفاده شد و پس از مدتی شاهد
استفاده از لفظ «دوله الاسلامی فی العراق و الشام» بودیم که واژه “دولت”
همانطور که پیشتر به آن اشاره شد به دلیل رسمیت بخشیدن به وجه بینالمللی
این گروهها جایگزین کلمه «خلافت» شد. از اینرو در تمامی ویدئوها و عکسها و
حتی تهدیدات صوتی و تصویری که از سوی سرکردهها و سرشبکههای داعش منتشر
میشود؛ شاهد این هستیم که تهدیدات از شعاع دایره خاورمیانه به تمامی جهان
اعم از اروپا، اروسیا،آسیای میانه و حتی آفریقا کشیده شده است. برای اثبات
این موضوع میتوان به ویدئوی منتشر شده از سوی «سرهنگ گلمراد خلیمف» رئیس
پلیس تاجیکستان اشاره کرد که در حدود ۶ ماه پیش به گروهک تروریستی داعش در
سوریه پیوست و به طور مستقیم “واشنگتن” و “مسکو” را تهدید به انواع حملات و
حتی گروگانگیری کرد.
پس از آن در ماه گذشته میلادی شاهد ظهور و خیزش «دولت مسیحی اورشلیم و
کانا» بودیم که در ظاهر این گروه هم با بهرهگیری از لفظ دولت در صدد
پایهگذاری حکومتی جهانی اما از نوع «مسیحی» میباشد که همانند داعش به دو
مکان اشاره شده که اینبار “اورشلیم” و “کانا” مورد نظر و انتخاب
پایهگذاران آن قرار گرفته است. آنچیزی که در تفسیر این گروهک باید مد نظر
قرار بگیرد این است که اورشلیم در سرزمینهای اشغالی قرار دارد و بر طبق
اسناد تاریخی “کانا” اولین نقطهای است که حضرت عیسی مسیح اولین معجزه خود (
تبدیل آب به شراب) را در آن نقطه به مردم ساکن این منطقه نشان داد. نکته
جالب اینجاست که ۵ نقطه در اسناد موجود؛ به نام کانا ارائه شده که ۴ نقطه
از آن در اسرائیل و سرزمینهای اشغالی قرار دارد و ۱ نقطه در لبنان. لذا
نگاه اولیه به بار معنای ظاهری که از کنار هم قرار گرفتن الفاظ فوق ساطع
میگردد؛ نوعی اشاره به مسیحیت و یهودیت به چشم میخورد و با توجه به اینکه
اعلام موجودیت این گروه توسط ارسال نامهای به موسسه آتادامون واقع در
محله “مولانبک سن ژان” در نزدیکی بروکسل، پایتخت بلژیک اتفاق افتاده است
تهدید بالقوه در اروپا و آنهم در جایی که مقر اتحادیه اروپا درآنجا واقع
شده است نمایان میشود.
انتشار خبر اعلام پیدایش و موجودیت این گروه تروریستی را میتوان از دو
دیدگاه تئوریک (جنگ روانی) و میدانی (عملیاتی) بررسی کرد. نخست اینکه داعش
پس از حوادث پاریس که وحشت عمومی را در سرتاسر اروپا به تصویر کشید؛ در صدد
بود تا این ترس را به نقاط دیگر و به خصوص کشورهای همسایه فرانسه گسترش
بدهد که از این منظر و به یکباره دولت مسیحی اورشلیم و کانا نمایان شد و
سیگنال وحشت را بیش از پیش به سوی جوامع اروپایی مخابره کرد. در گام دوم و
در امتداد موضوع اول و بر اساس تصاویر منتشر شده پس از اعلام موجودیت این
گروه تروریستی؛ نوعی فضا از جنگ صلیبی به نمایش گذاشته شد. به صورتی که
عناصر این گروه خود را شوالیه نامیدند و لوگوی خود را با نقش صلیب شکسته و
شعاری از جنگهای صلیبی منتشر شده است. از سوی دیگر باید به متن نامهای که
به موسسه مذهبی آتادامون در بلژیک ارسال شده است اشاره کرد. در این نامه به
وضوح مسلمانان تهدید به مرگ شدهاند و حتی از کلمه “ذبح” برای تایید این
اقدام بهره گرفته شده که با توجه به درج عنوان «دولت مسیحی» خبر از یک جنگ
دینی و نه تنها “فرقهای” به جامعه جهانی داده شده است.
از حیث عملیاتی و میدانی هم باید به این نکته توجه داشت که تمامی جامعه
بینالملل اقدام داعش در پاریس و حتی اعلام موجودیت دولت مسیحی اورشلیم و
کانا را محکوم و آنرا در زمره فعالیتهای تروریستی خواندند. اما باید روی
دیگر سکه، یعنی تحلیل محتوای عملکرد داعش و تروریستها در اروپا و به خصوص
در پاریس را از نظر طراحان این گروهک تروریستی مورد نظر داشت. به گونهای
که باید گفت پلان تروریستی داعش در فرانسه به نوعی به رخ کشیدن قدرت و
گستره عملیات این گروهک در اروپا را به تصویر میگذارد که از سوی دیگر ضعف
دستگاههای امنیتی فرانسه را نیز مورد نظر قرار میدهد که البته باید گفت
نسل اول مهاجرانی که از کشورهای آفریقایی مانند مالی و نیجر به فرانسه
مهاجرت کردهاند یکی از دلایل بالقوه ای بود که به صورت خاموش و زیر پوستی
به بالفعل تبدیل شد.
پس از انتشار این نامه شاهد دستگیری عناصر حادثه پاریس بودیم که در
بررسیهای بعمل آمده معلوم شد که دو تن از تروریستهای این حادثه با
خودرویی که اصالت و سندیت آن متعلق به بلژیک بوده است از طریق مرز زمینی
راهی فرانسه شدهاند که همین موضوع اتحادیه اروپا و سران ۲۷ کشور عضو را به
بررسی مجدد بندهای پیمان شنگن و اعمال محدودیت در این توافقنامه مجبور
ساخت که این موضوع علاوه بر محدود کردن تردد ساکنین قاره سبز؛ مناسبات
اقتصادی و صنعتی و حتی فرهنگی و اجتماعی کشورهای اروپایی را با مشکل روبرو
کرد که همچنان هم این بحث پایدار است که موجب واگرایی میان کشورهای اتحادیه
اروپا گردیده است.
به هر حال پدیده تروریسم و افراط گرایی بعلاوه پروژه اسلام هراسی دو مکملی
هستند که میتواند به راحتی حلقه قربانی شدن را به گردن فرد به فرد
انسانهای روی زمین با صرف نظر از تعلق به نقطه جغرافیایی خاص بیاندازد که
تاکنون از شامات تا اروپا دیده شده است وهمین موضوع موجب شد تا دولتهای
حاکم بر پاریس، لندن و برلین با رایگیری از پارلمان خود به سمت مقابله با
تروریستها در سوریه بشتابند که البته موضوع تقابل آنها با مسکو و سهم خواهی
آنها در زمین عملیاتی سوریه باید مورد بررسی و واکاوی دقیق قرار بگیرد.
منبع : ایلنا