خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

نگاهی به شعارهای مقدس و هدف های نا مقدس

به گزارش ادیان نیوز، معنا و مفهوم شعائر اسلامی از دیدگاه قرآن را منتشر می کند.

*مفهوم شعائر:

قبل از هر چیز لازم است که معنا و مفهوم «شعایر» دانسته شود تا در ضمن آن بتوانیم به مصادیقش نیز پی ببریم.

«شعائر»، جمع «شعیره» به معنای علامت و نشانه آمده است.[۱]

و در اصطلاح به معنای محلّی است که برای عبادت معیّن شده است.[۲]

در قرآن کریم، صفا و مروه، دو مکان و علامت برای عبادت اند که در مراسم حج، خدا در آن یاد می شود.[۳]

*مفهوم شعائر از دیدگاه قرآن:

عبارت “شعائر” ، در قرآن مجید نیز به صراحت بیان شده است.
خداوند در آیات متعدّد با بیان برخی از مصادیق آیین اسلام، به مسلمانان
فرمان داده است که شعایر الهی را بزرگ شمرده و آن را گرامی دارند، و تکریم و
پیروی از شعایر را نشانه تقوای قلبی مؤمنان می داند.[۴]

البته همان طور که در بالا گفته شد، شعایر اسلام منحصر به
موارد تصریح شده در قرآن نیست، بلکه هر مکان و علامتی که برای عبادت باشد و
انسان را به یاد خدا می اندازد، جزء شعایر اسلامی محسوب می شود، اما برخی
از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردارند؛ مانند حج که یکی از مهم ترین شعایر
اسلام، است، [۵] و خداوند در قرآن، در مواردی به آن تصریح فرموده است:

الف. «صفا و مروه از شعایر (و نشانه‏هاى) خدا است!».[۶]

ب. «و شترهاى چاق و فربه را (در مراسم حج) براى شما از شعایر الهى قرار دادیم…».[۷]‏

بنابر این، شعایر اسلامی، و به تعبیر قرآن کریم «شعائر الله»،
مکان ها و علامت هایی برای عبادت هستند که خدا آنها را برای عبادت قرار
داده است، و انسان را به یاد خدا می اندازد؛ مانند: نماز، روزه، حج، زکات،
اذان، اقامه و … ،[۸] که نشانی از مسلمانی افراد است و مسلمانان بر محور
آن گرد آمده و از گمراهی و ضلالت مصون می مانند.[۹]

* شعار انرژی زاست

نقش شعائر چند چیز است. یکی معرفی مکتب است. ما در شعار مکتب
خودمان را معرفی می‌کنیم که ما این هستیم. شعار جملاتی است که ایده ما و
هدف ما در این شعار خلاصه می‌شود. مکتب خود و ترسیم خط خودمان را معرفی
می‌کنیم. ما در شعار، خطی را که باید در آن برویم را اعلام می‌کنیم. هدف را
می‌گوییم. خط رسیدن به آن هدف را هم می‌گوییم. شعار انرژی زاست. در شعار
خودمان را کوک می‌کنیم. در جنگ ‌ها زنان را می‌بردند تا با شعار‌هایی که
می‌دهند مردان را تحریک کنند. جهت حمله و یورش به دشمن مردان را داغ کنند.
در اوایل حرکت ‌ها که در ایران شروع شد در شهر مشهد، اولین حرکت از طرف
زنان مشهد بود. اولین روز راهپیمایی، زنان مشهد با چادر سیاه، قرآن سر دست
گرفتند و تظاهرات کردند. مسئله این که انسان با شعار به خودش تلقین کند.
نظیر ذکر و دعا که ما می‌گوییم. ما که بعد از نماز دعا می‌خوانیم(لاحول ولا
قوه الا بالله) حول و قوه‌ای نیست. تاب و توان و قدرتی نیست مگر از جانب
خدا. این معنایش این است که به غیرقدرت خدا اتکال و تکیه و توکل نکن. عین
ذکر و ورودی که خودمان به خودمان تلقین می‌کنیم. منتها تلقین ذکر ما را،
توحید ما را شکوفا می‌کند و شعار روح عاطفی و حماسه‌ای ما را شکوفا می‌کند و
توجه می‌دهد که ما با شعار خودمان را تحریک کنیم. وقتی انسان یک ربع سرپا
ایستاد و گفت توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد بعد اگر یک گاز اشک آور ر
‌ها کردند، دیگرخجالت می‌کشد. خلاصه انسان با شعار خودش را داغ می‌کند.

 مسئله دیگر تهدید و ارعاب دشمن است. رژیم سابق وقتی می‌دید
ملت روی بام ریختند و الله اکبر می‌گویند، حاضر بود شبی چند میلیارد بدهد
که مردم این الله اکبر را نگویند. اصلاً از این الله اکبر ‌ها وحشت می‌کرد و
البته این وحشت کردن از الله اکبر ‌ها چیزی نیست که در زمان ما باشد، بلکه
سابقه دارد.

* تاریخ شعار دراسلام

مسئله دیگر تاریخ شعار است. شعار، یک تاریخ بسیار طولانی
دارد. در کربلا می‌بینیم که اصحاب امام حسین (ع) و همچنین طرفداران حزب
باطل هر کدام وارد میدان می‌شدند و رجز می‌خواندند. این رجز ‌ها شعارشان
بود ، 

 معنای شعار علامت است. علامت خدا است. شعار مکتب را معرفی
می‌کند. خط رسیدن به مکتب  است. در خودمان انرژی به وجود می‌آوریم. تقویت
روح و تهدید و ارعاب دشمن را ایجاد می کنیم. تقریباً می‌توانیم بگوییم
تاریخ شعار، در میان همه قبیله ‌ها بوده است. با فرق‌هایی که دارد. خود
پیغمبر اسلام وقتی آمد فرمود: «قولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
تُفْلِحُوا»و این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» شعار توحید است.

  ما در دینمان یک شعار مستقل بنام اذان داریم. اذان شعار
ماست. یک دوره بینش‌هایی که ما داریم در اذان هست. اذان شعاری است که اولش
از الله شروع می‌شود و آخرش هم «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» می‌گوییم.
شعاری داریم که از خدا شروع می‌شود و به الله هم ختم می‌شود. میان این
دو(الله) مکتب را معرفی می‌کنیم. او بزرگ است. (الله اکبر) او بزرگتر از
گفتنی ها، شنیدنی ها، نوشتنی ها، فکرکردنی ‌ها است. «اشهد ان لَا إِلَهَ
إِلَّا اللَّهُ» هیچ معبودی را نمی‌پذیریم. بله قربانگوی هیچ کس نمی‌شویم.
خودمان را تسلیم هیچ قدرتی نمی‌کنیم. «مَلِکِ النَّاسِ»(ناس/۲) فقط اوست
«إِلهِ النَّاسِ»(ناس/۳) فقط اوست. معنای توحید این است. «اشهد ان لَا
إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» خدایی جز او نیست. قدرتی جز او نیست. معبودی جز او
نیست. «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» مکتب من مکتب وحی است.
من قانون از بشر نمی‌گیرم چون بشر حق قانونگذاری برای من ندارد.  بنابراین
ما مسلمان ‌ها هم هر شعاری در دهانمان گذاشتند نباید قبول کنیم. شعاری باشد
که یک وقت جهت گیری ما در حرف ‌ها هضم نشود. خودمان و فکرمان و مکتبمان و
ایدئولوژیمان در مکتب ‌ها و ایدئولوژی ‌ها و خط ما در خط ‌ها حرام و هضم
نشود. مشخص بشود که چه کسی هستیم و چه می‌خواهیم و چرا می‌خواهیم. دید ما و
روش ما و راه ما باید روشن باشد.  

 *ریشه‌ی تعظیم شعائر

 قرآن می‌گوید: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّ
‌ها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» ریشه‌ی تعظیم شعائر تقوای قلبی است و برادران
و خواهرانی که در جلساتی مردمی، در جلسات مذهبی، داخل مردم نمی‌شوند
خودشان را موجود استثنایی می‌دانند. همیشه فاصله می‌گیرند. خیال می‌کنند
خبری است. این‌ها در تقوایشان تجدید نظر بکنند. چون قرآن می‌گوید: کسی که
تعظیم شعائر دارد این جلوه تقوای قلبی اوست و کسی که شعائر ندارد، تقوی
قلبی ندارد. نمی‌خواهیم بگوییم کسانی که شرکت نمی‌کنند بی تقوا هستند.

*  شعارهای مقدس و هدفهای نا مقدس  

اگر یادتان باشد بختیار لعنتی چند نفر از این ساواکی ‌ها و
غیر ساواکی ‌ها را جمع کرده و می‌گفتند: این است شعار ملت، خدا، قرآن،
محمد(ص). می‌دانی چرا؟ خدا را ما قبول داریم، قرآن را هم ما قبول داریم.
شعارهای مقدس، بدنبال هدفهای نامقدس است. این شعار در مقابل شعار خدا،
قرآن، خمینی بود که انقلابی‌ها سر می دادند. چون ملت می‌گفتند این است شعار
ملی، خدا، قرآن، خمینی. او می‌گفت این است شعار ملی خدا، قرآن، محمد! حرف
حق بود، شعار مقدس بود اما او هدفش نا مقدس بود.

  «لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّه». «لَا حُکْمَ إِلَّا
لِلَّه»یعنی چه؟ یعنی حق حکم کردن را هیچ کس ندارد مگر خدا. «لَا حُکْمَ
إِلَّا لِلَّه» مدام می‌گفتند. خب حرف، حرف خوبی است. شعار، شعار مقدسی
است. اما هدفش این بود که حکم مال خداست. یا علی! تو کنار برو. این شعار
برای خوارج است. شعار، شعار مقدس است. اما هدفشان کنار زدن علی بن ابیطالب
بود. علی بن ابیطالب وقتی شعار را شنید، فرمود: «کَلِمَهُ حَقٍّ»یعنی شعار
حقی است. کلمه، کلمه حقی است. اما «یُرَادُ بِها بَاطِل» کلمه حقی است که
رد شده است. «یُرَادُ» یعنی به این کلام حق، باطل اراده شده است. «کَلِمَهُ
حَقٍّ یُرَادُ بِها بَاطِل» گاهی حق را دستاویز قرار می‌دهند.

*پاورقی

.[۱] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ۴، ص ۴۲، دارالکتب
الاسلامیه، تهران، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق؛ صاحب بن عباد، کافى الکفاه، اسماعیل بن
عباد‌، المحیط فی اللغه، ج ۱، ص ۲۸۱، نشر عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول،
۱۴۱۴ق؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح – تاج اللغه و صحاح العربیه، ج ۲، ص
۶۹۸، دارالعلم للملایین، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

[۲]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج ۲، ص ۱۳۰، انتشارات فراهانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۰ ش.

[۳]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج ۲، ص ۱۳۱؛
طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج
۱، ص ۵۸۰، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم،
۱۳۷۴ش.

[۴]. حج، ۳۲:«… وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ
فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ حج، ۳۶:«وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها
لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَکُمْ فیها خَیْرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ
اللَّهِ عَلَیْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنْها وَ
أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ
لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون».

[۵]. عاملی (شهید ثانی)، زین الدین بن علی، الروضه البهیه فی
شرح اللمعه الدمشقیه (المحشی – سلطان العلماء)، ج ۱، ص ۲۱۷، مرکز انتشارات
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۶]. بقره، ۱۵۸.

[۷]. حج، ۳۶.

[۸]. الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج ۱، ص ۲۱۷.

[۹]. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۱۱۷، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.

منبع : موسسه فرهنگی رواق حکمت

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.