خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

اسلام به همه مردم دنیا تعلق دارد

به گزارش ادیان نیوز، شبکۀ پرس تی وی پیش از بروز این حوادث ناگوار مصاحبه‌ای با این روحانی
آفریقایی در ارتباط با پیام جهانی اسلام انجام داده که متن آن به قرار زیر
منتشر می شود: 

پرس‌ تی‌وی: آیا اسلام تنها دین اعراب است یا به همۀ مردم دنیا تعلق دارد؟

شیخ ابراهیم الزکزاکی:
در پاسخ به سوال شما دربارۀ این‌‎که آیا اسلام دین اعراب است یا این‌که به
افراد دیگر به خصوص آفریقایی‌ها نیز مربوط است، باید بگویم که اسلام یک
پیام جهانی است برای همۀ انسان‌ها به طور کلی. بله، کسی که این پیام را
منتقل کرد، یک عرب بود. بله، کتاب مقدس آن به زبان عربی وحی شده بود. بله
وی [حضرت محمد (ص)] در عربستان زندگی کرد و از دنیا رفت. اما این پیام،
جهانی است.

قطعا خداوند برای صحبت با همۀ مردم زبان او (پیامبر
اسلام) را انتخاب کرد و آن منطقه را برای آغاز پیام خود برگزید. اما انسان،
انسان است. هر کجا که باشد انسان است، سبک‌های زندگی و افکار انسان هر کجا
که باشد، شبیه به هم هستند و به همین دلیل است که می‌توان با او به زبان
یک انسان، صحبت کرد. و همین طور که یک انسان خطاب می‌شود، در واقع انسان‌ها
با فرهنگ‌ و آداب مختلف هم خطاب قرار می‌گیرند.

اگر بخواهم از منظر
تاریخی این موضوع را بیان کنم، زمانی که پیامبر دعوت خود را در مکه آغاز
کرد، کسانی که این پیام را مخالف عقاید خود می‌دیدند، در مقابل این پیام و
کسانی که آن را پذیرفتند، ایستادند. اولین جایی که این دین پذیرفته شد،
آفریقا بود. وقتی که با ایمان آورندگان مقابله شد، پیامبر(ص) فرمودند که
شنیده‌اند در حبشه -اتیوپی فعلی- پادشاهی عادل و مسیحی حاکم است و برخی
می‎بایست به آن‌جا مهاجرت می‌کردند. و این نشانگر جهانی بودن پیام ایشان
است. اهالی حبشه عرب نبودند بلکه آفریقایی بودند.

حدود هشتاد و پنج
نفر از اصحاب پیامبر(ص) به آنجا مهاجرت کردند و اصحم نجاشی – نجاشی لقب
پادشاه حبشه در آن زمان بوده است- آن‌ها را پذیرفت و پناه داد. به آن‌ها
گفت آزادند در صلح و آرامش در سرزمین او زندگی کنند و این زمینۀ شکل‌گیری
یک جامعۀ اسلامی در آن‌جا را فراهم کرد و کسی تا پایان عمر نجاشی نمی‌دانست
که وی خود نیز مسلمان است تا زمانی که از دنیا رفت و پیامبر در آن روز
فرمود امروز برادرتان را از دست دادید بنابراین باید بر او نماز بخوانید و
ایدۀ صلاه الغائب یا نماز بر شخصی که حضور ندارد، مطرح شد. معمولاً پیکر را
در مقابل خود قرار می‌دهید و نماز می‌خوانید ولی پیکر نجاشی در حبشه بود و
پیامبر در مدینه بر وی نماز گزارد.

این نشانگر آن است که اگر غیر از
اعراب گروهی ادعای ارتباط مستقیم با اسلام را داشته باشند، آن‌ها
آفریقایی‌ها هستند. و همین طور به مصر که مهد تمدن و فرهنگ است، می‌توان
اشاره کرد که اسلام به آن‌جا نیز رفت. به یاد بیاورید زمانی را که
پیامبر(ص) افرادی را به مصر فرستاد و به آن‌ها فرمود باید توجه خاصی به
مصری‌ها داشته باشند.

ایشان ارتباطات خانوادگی با مصری‌ها داشتند و
ماریه قبطیه، همسرشان از اهالی مصر بود. زمانی که پیامبر به تمام پادشاهان
نامه فرستادند و فرمودند برای هدایت تمام انسان‌ها آمده‌اند، نامه‌ها به
سوریه، حبشه، یمن و مصر فرستاده شد. پادشاه مصر به محتوای نامه علاقه نشان
داد، (با این حال) دعوت پیامبر(ص) به اسلام را نپذیرفت اما هدایایی برای
ایشان ارسال کرد.

هدایایی که پادشاه مصر برای پیامبر(ص) ارسال کرد،
شامل عسل، پزشک و یک زن مصری به منظور ازدواج (با پیامبر ص) بود، پیامبر
عسل و ازدواج را پذیرفت و پزشک را باز پس فرستاد. چرا که به بیان ایشان،
مسلمانان تا هنگامی که گرسنه نشوند دست به غذا نخواهند برد و به همین دلیل
بیمار نمی‌شوند. ماریه قبطیه همسر پیامبر(ص) بود و فرزندی به نام ابراهیم
به ایشان بخشید. به همین دلیل است که اگر افرادی غیر از اعراب بخواهند
ادعای نزدیکی به اسلام را بکنند، آفریقایی‌ها هستند. مسلمانان ابتدا به
حبشه و سپس به مصر پناه بردند و پیامبر اولین همسر غیرعرب خود را از مصر
اختیار کرد.    

پرس‌ تی‌وی: برخی مردم بر این باورند که
مذهب تولید یک نظام فرهنگی-اجتماعی است. اکنون آیا بین نظام فرهنگی-اجتماعی
عرب‌های قبل و بعد از اسلام تفاوتی وجود دارد؟

زکزاکی:
بله، قطعاً همینطور است، زیرا اسلام به عنوان یک پیام جهانی آمده است تا
تفکر ما را تغییر دهد، البته فرهنگ مردم جای خود باقی می‌ماند، اما مبنای
فکر و عمل ما تغییر می‌کند. به طور مثال، اعرابِ آن زمان برای خود فرهنگی
داشتند که جنبه‌های خوب و بد داشت، یکی از جنبه‌های مثبت فرهنگ آنها چیزی
به اسم «موروئا است، یعنی ویژگی‌هایی که یک شخص را ارزشمند می‌کند.

همچنین
مهمان‌نوازی و صداقت و درستی؛ برای آنها اینکه فردی دروغ بگوید مایه
شرمساری است. بنابراین همیشه حقیقت را می‌گوید تا به عنوان یک فرد دروغگو
شناخته نشود. کسی که دروغ می‌گوید حتی ممکن است از جانب نوه‌اش مسخره شود؛
چون از او می‌پرسند آیا تو نوه همان فرد دروغگو هستی؟

بنابراین دروغ
نمی‌گویند و صادق هستند چون می‌خواهند شرافتشان حفظ شود. مهمان نواز هستند
چون می‌خواهند محبوب باشند و همه‌شان مهمان‌نواز هستند. بنابراین، اینها
جنبه‌های مثبت فرهنگ آنهاست. اینها همه اساس فرهنگ آنها بود، اما اکنون (پس
از اسلام) حقیقت را می‌گویند اما نه به خاطر جلب اعتماد مردم، بلکه به
خاطر خدا، چرا که می‌دانند در دنیا و آخرت باید جوابگو باشند، بنابراین
حقیقت را می‌گویی حتی اگر کسی تو را نبیند، چون می‌دانی خداوند تو را
می‌بیند.

همه جنبه های مثبتی که ذکر کردم به خاطر قدرت تحول است و به
آن توحید می‌گویند، این کارها را به خاطر خدا انجام می‌دهی، اما فرهنگ‌های
بد مثل زنده به گور کردن دختران و چیزهایی مثل این، موارد ناپسندی هستند
که مردم باید از آن دوری کنند.

باید توجه داشت که اسلام خیلی عمیق
وارد همه زوایای زندگی انسان نمی‌شود تا حتی خوراک و پوشاک شما را تغییر
دهد، بلکه محدودیت‌هایی را مشخص می‌کند. مثلا در مراسم حج می‌بینی که
مسلمانان لباس‌های مختلفی بر تن دارند و غذاهای مختلفی می‌خوردند، اسلام
بایدها و نبایدها را درباره مواردی همچون غذا و لباس و … به ما می‌گوید.
به طور مثال اینکه امام باید لباسی شرافتمندانه به تن کند و منظور از
«شرافتمندانه» می‌تواند در کشورهای مختلف، مثلاً مالزی و هند متفاوت
باشد….گاهی هم قوانین اسلامی وابسته به تفسیر مناطق مختلف است، اینکه
مردم چگونه آن را می‌بینند. به طور مثال قانونی به اسم «خدبه» وجود دارد که
نوعی نامزدی است؛ این نامزدی بین زوجی انجام می‌شود که به هم قول داده‌اند
با یکدیگر ازدواج کنند و حرام است که قولشان را بشکنند. همچنین اگر کسی
بعد از این نامزدی به دنبال وصلت با آن دختر باشد نیز حرام است. نامزدی هم
به فرهنگ مردم بستگی دارد، مردم مختلف روش‌های مختلفی برای نامزدی دارند.

همچنین،
مراسم ازدواجی به نام «مالیما» وجود دارد که به عنوان یک سنت شناخته شده،
اما صراحتاً گفته نشده است که چگونه این مراسم را انجام دهید. مردم مختلف
می‌توانند آن را بر اساس فرهنگ خود برگزار کنند؛ این مساله جهانی بودن
فرهنگ اسلامی را نشان می‌دهد.

می‌گویند زبان، ابزار یک فرهنگ است. ما
فرهنگ خود را از طریق زبان منتقل می‌کنیم. ما هیچ تفاوتی بین خود و اعراب
نمی‌بینیم. ما در هم تنیده‌ شده‌ایم و [امتی] واحد هستیم. من به زبان هوسه
صحبت می‌کنم که عمدتا در شمال نیجریه، نیجر، کامرون و بخش‌هایی از اوگانادا
صحبت می‌شود. این ز
بان
بیشتر از هر زبان دیگری در قاره آفریقا صحبت می‌‌شود که از زبان سوآحلی هم
بیشتر مورد استفاده است. زبان سوآحلی در سه کشور کنیا، اوگاندا، تانزانیا
زبان رسمی است. جمعیت این سه کشور حتی از جمعیت سه ایالت شمال نیجریه هم
بیشتر نیست. اگر شما واژگان عربی را از زبان هوسه حذف کنید، نمی‌توانید حرف
بزنید. بنابراین ما اعراب را خارجی نمی‌دانیم بلکه خود را متعلق به یک
جامعه واحد می‌دانیم. 

پرس‌ تی‌وی:
اکنون می‌بینیم برخی از دولت‌ها در کشورهای اسلامی مانند رژیم شاه در
ایران سعی داشتند و دارند جامعه خود را به این بهانه که اسلام با فرهنگ
آن‌ها هم‌خوانی ندارد سکولار کنند. به نظر شما ریشه این تفکر در کجاست؟

 زکزاکی:
در درجه نخست می‌پذیریم که مردم در افکار و انتخاب خود آزاد هستند. باید
پذیرفت که فرهنگ در معرض تغییر است و یک چیز مشخص و تعریف شده‌ای نیست. اگر
شما انتخاب می‌کنید که مسلمان باشید، اسلام قوانین و آداب خود را دارد،
بنابراین حجاب زنان در اسلام مقوله‌ای اجباری است. شاید فرهنگی مخالف حجاب
باشد، اما شما با انتخاب حجاب به فرهنگ خود بر اساس آموزه‌های پروردگار که
بر پایه وحی بر ما نازل شده است، بنیان بخشیده‌اید و آن را پذیرفته‌اید.
بنابراین، با گذشت زمان این آموزه‌ها به فرهنگ ما تبدیل می‌شوند. زنان موی
سر خود را می‌پوشانند و این به فرهنگ ما تبدیل می‌شود. به عنوان مثال،
مردمان غیرمسلمان زیادی مانند هندوها و سیک‌ها و زنان آن‌ها هم موی سر خود
را می‌پوشانند. حتی در برخی از فرقه‌های مسیحیت هم زنان نمی‌توانند بدون
پوشش سر عبادت کنند که در واقع فرهنگ آنان است.

وقتی
می‌گوییم افراد آزادی انتخاب دارند، خب آن‌ها را آزاد بگذارید. اگر در
فرهنگی حجاب تعریف شده است، افراد باید بتوانند حجاب کنند. در فرهنگ ما،
یعنی در فرهنگ نیجریه حجاب به عنوان مساله زنان تعریف نشده است، بلکه فرهنگ
ما آن را چیز جدیدی می‌داند. اما به تدریج به موضوع پذیرفته شده‌ای در
جامعه ما تبدیل شده است.

منبع : پرس تی وی

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.