به گزارش ادیان نیوز، حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی در همایش نکوداشت آخوند
ملامحمدکاظم خراسانی که در دانشگاه مفید قم برگزار شد، پیام آیت الله
العظمی جوادی آملی را قرائت کرد.
در بخشی از این پیام آمده است: حمد سرمدی خدای صمدی را سزاست که تعلیم
کتاب و حکمت را برنامه رسولان خود قرار داد؛ تحیت ابدی پیامبران الهی به
ویژه حضرت ختمی نبوت را رواست که مجریان راستین دستورهای آسمانی اند.درود
بیکران، درَه طه و اسوه یاسین خصوصا حضرت ختمی امامت حضرت مهدی موجود موعود
را بجاست که وارثان رهاورد انبیای علیهم السلام و رهبران معصوم این جامعه
انسانی هستند. به این ذوات قدسی تولی داریم و از مخالفان آنها تبرَی می
نمائیم.
در بخش دیگر این پیام آمده است: تذکره معاصر استوانه های علمی و دینی که
زمینه نشر آثار حیات بخش آنها خواهد بود، احیای سیره و سنت رجالی که نه به
سراغ لهو و لغو رفته و نه لغو و یاوه سراغ آنها می رفت هم مصداق «عن اللغو
المعرضون» بودند و هم مشمول «لا تلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکر الله» عمری
ولایتمدارانه در جوار امیر موحدان قادر و قادم و امام مومنان سالف و حانف
حضرت علی بن ابیطالب(ع) ترسیم کننده دایره یدور مع الحق با آموختن ره توشه
قران و عترت و آمیختن علم صائب و عمل صالح و اندوختن ذخیره معاد به سر
بردند، سهم تعیین کننده ای در تقویت نهاد حوزه و تربیت نهان عالمان متعهد و
ترغیب رهپویان علوم وحیانی خواهد داشت.
در ادامه امده است: نمونه ای از این اساتید که واسطه العقد سلسله نوابغ
بوده و انبوهی از ابتکارات علمی خویش را بر میراث به جای مانده از سلف صالح
افزوده اند و مجموع سابق و لاحق و طریق و طریف را معجونی اعجاب انگیز
ساخته و مورَث افتخارآفرین عصر و مثل و نسل آینده شده اند حضرت شیخ
محمدکاظم فرزند مولاحسین هروی خراسانی معروف به آخوند خراسانی می باشد.
رضوان الله تعالی علیه و علی جمیع العلماء الربانیین.
در بخشی از این پیام آمده است: مقدم علمای بزرگوار و دانشمندان فرهیخته و
طلاب و دانشجویان ارجمند را گرامی داشته و از برگزارکنندگان محترم این
نکوداشت وزین سپاسگذاری می شود هرچند احصاء رهاورد این نابغه قرن اخیر نه
در مقام می گنجد و نه در مقاله لکن پیام همایش از آن منظر که همانند سوره
های کوتاه در برابر سوره های بلند بلندپروازان اصحاب بیان و صحابه بنان است
معذورانه به تبیین برخی نکات اصولی این فهم کم بدیل می پردازد و از ورود
در سایر مسائل این فرزانه صرفنظر می شود.
این پیام می افزاید: یکم. در دیباچه علوم به برخی عناصر محوری آن به نام
رئوس ثمانیه اشاره می شود. جریان تمایز دانشها از یکدیگر می تواند یکی از
آنها باشد؛ در تمایز علوم آرائی ارائه شده است که رای شاخص حضرت آخوند
خراسانی رضوان الله تعالی علیه این است:«ان تمایزالعلوم انما هو باختلاف
الاغراض الداعیه الی التدوین، الی الموضوعات و الی المحمولات».
در ادامه آمده است: این رای نادر مصون از نقد صائب نبوده است لکن نادره
ای را در بر دارد که تمام اشکالات وارد را که شاهد بازاری حوزه های دارج
است، پرده نشین می کند و آنها نیز پرده داری را وظیفه خود می دانند اما راز
ورود آن نقدهای صائب علمی برای آن است که اگر چیزی معدوم بود نه در حدَ
خود تمیَز دارد و نه از موجودهای بیرون تمایز.و اگر چیزی موجود بود، تمیَز
آن در محدوده خویش و تمایز آن با موجودها یا به تمام ذات یا به بعض ذات یا
به ضمیمه ذات و یا به عین چیز دیگری است که مایه تشارک آنها با یکدیگر است و
اگر وجود چیزی حقیقی نبود و اعتباری بود، تمایز آن از موجودهای اعتباری
دیگر، می تواند شبیه تمایز موجودهای حقیقی از یکدیگر باشد؛ علم اصول همانند
علوم دیگر مجموع مسائلی است که هرکدام از موضوع و محمول و نسبت اعتباری
ویژه دو طرف قضیه سامان یافته اند و چون وجود حقیقی عصاره وحدت حقیقی است،
چیزی که کثیر بالفعل است و از وحدت حقیقی برخوردار نیست سهمی از وجود حقیقی
ندارد و چیزی که موجود حقیقی نیست، فاقد تمیَز نفسی و تمایز نسبی است و
چون برای کثرت مسائل یاد شده، وحدت اعتباری است و وحدت در هر کسوتی که
باشد، همزاد هستی است، برای علم مصطلح که عبارت از مسائل کثیر است، وجود
اعتباری است و هستی اعتباری تابع وجود حقیقی است و تمیَز و تمایز هستی
حقیقی که متبوع موجود اعتباری است، همان است که بیان شد و هرگز تمایز یک
شیء از شیء دیگر به غرض از آن که نه حوزه جنس و فصل و نه در قلمرو ماده و
صورت و نه در محدوده موضوع و عرض حضور دارد بلکه کاملا خارج از صحنه آن
بوده و به اراده انسان هدفمند وابسته است، نخواهد بود.
گذشته از آنکه چنین بینشی نگاه ابزاری به دانش است نه نگاه معرفت
شناسانه و علم مدار و تحقیق و پژوهش محور؛ اما رمز آن نادره همزاد که برابر
حکم ازلی تمام نقدهای گلرخ را پرده نشین می کند و فتوای لزوم احتجاب و
مستوری را صادر می کند این است؛ از حضرت ختمی نبوت صلوات الله و سلام علیه
رسیده است «العلم علمان؛ علم الادیان و علم الابدان» چنانکه از امیرمومنان
حضرت علی(ع) رسیده است «العلوم اربعه الفقه للابیان و طب للابدان والنحو
بالسان واللزوم للمعرفه ازمان».
در این تقسیم، علم طب از علوم بدن و علم فقه از علوم دین شمرده شده است و
این نگاه عالمانه و معرفت شناسانه به فن دانش است و اما از آن منظر که علم
وسیله کمال است اگر طبیبی هدف فراگیری فن طب را در درمان بینوایان و
ازکارافتادگان عادی و نیز شفابخشودن مجروحان دفاع مقدس ۸ سال و مراقبت ویژه
از معلولان جهادی و قطع نخاعی های حمایت از نظام اسلامی و استقرار در اتاق
عمل جراحی ترکش خورده ها و شیمیایی شده ها و بالاخره مصدومان حمله های
هوایی، دریایی و زمینی دشمن مهاجم بداند و به آن عمل نماید، علم دینی فرا
گرفت و اگر فقیهی معاذالله هوای ریاست و فرورفتگی در چاه جاه را بر فضای
معطر میدان جهاد رجحان بخشد و بر مدار تنها شعار به جای مانده از عصر ابرهه
بگردد و بگوید«انا رب الابل و لهذا البیت ربه» و هیچ انگیزه دفاعی بر
اندیشه فقهی خود نیفزاید، علم بدنی یاد گرفت. نتیجه چند فن طبَی که غرض
دینی آن را دانش دینی نمود، شنواشدن و صدای ملکوتی را شنیدن است که:
گر بشکافند هنوز پاک شهیدان عشق آید از آن خفتگان زمزمه دوست دوست, آید از آن کشتگان زمزمه یاحسین
بنابراین ممکن است یک علم با همه مجموع مسائلی که دارد نسبت به یک عالم
ویژه که هدف الهی دارد، علم دینی باشد و همان علم با همه مسائلی که دارد
نسبت به دانشمندی که علم بدنی باشد؛ حضرت آیت الله آخوند خراسانی که هدف از
علم دراسه فقه و اصول را علم الوراثه رهبران الهی می دانست و در مبارزه با
استعمار و استبداد و استعباد قلم زد و قدم برداشت و اقدام نمود و حکومت
عقلی قرآن و عدل اهل بیتی(ع) را تنها راه تمدنی می دانست که در متن تدین
نهادینه شده است می توانست همه علوم را در پرتو حکومت یاد شده دینی ارائه
نماید.
در بخش دیگری از پیام آمده است: دوم تفسیر علم ابدان و علم ادیان همانند
تفسیر سایر متون دینی از منظر مفسَران فرهیخته قرون و اعصار متنوع شد؛
برخی آن را به تنوع غرض تفسیر کردند و برخی آنچه به دانش دنیا بر می گردد،
بدنی دانسته و آنچه به دانش آخرت رجوع می کند، دینی دانسته، برخی آنچه در
دنیا حاصل می شود علم بدنی و آنچه در اخرت جمع می شود علم دینی گفته اند.
تفسیرهای دیگری مطرح شده و می شود که مجال طرح همه آنها نیست؛ برخی
مفسران قرن هفتم چنین می گویند که هر علمی در تحصیل و علم در دنیا حاصل
شود، آن علم علم ابدان است و علمی که بعد از مرگ حاصل شود علم ادیان است.
نور چراغ و آتش را دیدن علم ابدان است، سوختن در آتش یا در نور چراغ علم
ادیان البته مقصود از مرگ میتواند اعم از موت طبیعی و ارادی باشد چنانکه با
موت ارادی برای برخی از اوحدی اهل ایمان، علمی حاصل نشود که چنان دانش
شهودی برای برخی از محرومان از ایمان بعد از موت طبیعی هم حاصل نمی شود.
منبع : شفقنا