ادیان نیوز: یکی از وجوه بارز تاثیر عضویت در فرقه بر روی فرد تغییر سبک زندگی است. به دیگر سخن پس از اینکه فردی به عضویت یک فرقه درآمد ماهیت زندگی او دچار تحول میشود. در یادداشت حاضر برخی از ابعاد این تحول که سازو کار فرقه آن را به وجود میآورد بررسی شده است.
تشخّص فرقهای
اولین و اصلیترین کاری که هر فرقه انجام میدهد دست و پا کردن نوعی تشخص فرقهای برای خود است تا از این روش به هویت مستقلی برسد و اعلام موجودیت نماید. نوع خاص لباس، آرایش مو و صورت، انتخاب حرکات نمادین، اصلاحات سمبولیک و نامهای جدید فرقهای از رایجترین این کارهاست.
برخی فرقهها همچنین از لباس مخصوص یا هر نمود خارجی دیگری به عنوان نشانههای قابل رؤیت در تغییر دادن تازهواردان در جهت روش زندگی فرقهای استفاده میکنند. اگر شما واقعاً بخواهید افراد را تغییر دهید باید ابتدا به تغییر ظاهر آنان بپردازید. بنابراین از اعضای فرقه خواسته میشود یا به آنها دستور داده میشود که موهای خود را کوتاه یا بلند کنند یا به مدل خاصی درآورند، لباسهای متفاوتی بپوشند، اسامی جدید برای خود انتخاب کنند و قیافهها و یا رفتارهای خاصی را از خود نشان دهند.
قطع یا محدود سازی روابط با بیرون از فرقه
تقریبا همه روابط قبلی اعضای فرقه حتی با پدر و مادر باید به صورت تعلیق درآید یا به شدت محدود گردد. این مقوله عبارت از کنترل کامل ارتباطات در درون گروه است. مطالعه کتاب در برخی از فرقهها هدفمند و با نظارت دقیق رهبر فرقه و یا منتصبان او باید صورت گیرد و مطالعه کتابهایی که علیه تعالیم فرقه نوشته شده باشد ممنوع است. ارتباطات دوستانه در داخل گروه نیز نباید از حد مشخصی فراتر رود. به عبارت دیگر، ارتباط میان دو نفر نباید به حدی برسد که یکی از آن دو بتواند بر دیگری اثرگذار باشد. این کار موجب پیشگیری از خارج شدن افراد از حوزه نفوذ رهبر گروه است. او همواره افراد را کف دست خویش میخواهد و باید همه چیز برایش روشن و آسان و در دسترس باشد. بنابراین ارتباطات دوستانه باید فقط حول محور فرمان های فرقه و شخص اول گروه باشد.
در بسیاری از گروهها ، قانونِ «هرگونه شایعه پراکنی ممنوع» که افراد را از بیان تردیدهایشان یا ایراداتشان نسبت به آنچه اتفاق میافتد باز می دارد، اعمال میگردد. این قانون را معمولاً به این صورت توجیه میکنند که گفته میشود شایعهپراکنی بافت گروه را از هم میدرد یا اتحاد را تخریب میکند، در واقع این قانون مکانیسمی برای بازداشتن اعضا از ارتباط با یکدیگر درباره هر چیزی غیر از اظهار تائیدات مثبت است. به اعضا آموخته میشود کسانی را که این قانون را میشکنند، لو بدهند. روشی که همچنین باعث میشود میان اعضا جدایی روی دهد و وابستگی آنها به رهبر افزایش یابد.
محدودسازی دریافت اطلاعات از خارج از فرقه
هیچ اطلاعاتی خارج از فرقه نباید به اعضا برسد خصوصاً آنکه این اطلاعات بر ضد فرقه باشد. پس غالب کانالهای ارتباطی با بیرون از فرقه باید قطع شود یا به صورت خیلی محدود و مدیریت شده اطلاعات به صورت قطرهای به اعضا داده شود. برای کنترل کردن اعضای فرقه، رهبر فرقه مجبور است که محیط اطراف اعضا را نیز کنترل کند. گام نخست برای کنترل محیط پیرامون افراد این است که باید ورودی اطلاعات را کنترل کرد زیرا اگر ذهن افراد بتواند هرگونه اطلاعات تازهای بگیرد، دنیایی که رهبران فرقه در اطراف افراد ساختهاند صدمه میبیند. از نظر رهبران فرقه، حقیقت تنها همان است که خودشان میگویند. اگر گروهی به شما آموزش میدهد که اطلاعات انتقادی درباره گروه را نخوانید، پس نشانی از فرقه بودن دارد. سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک فرقه کنترل ذهن، سابقهای طولانی در کنترل اطلاعاتی بر اعضای خود دارد. گواه این موضوع شهادتهای بسیاری از اعضای جدا شده از فرقه مجاهدین است.
تقسیم دنیا به «ما» و «آنها»
اصلیترین چیزی که اعضای فرقه باید بیاموزند این است که آنها با افراد بیرون از فرقه فرق دارند و لذا پررنگ ترین خطکشی در ذهن هر عضو فرقه خطی فرضی است که بین خود و دیگران رسم میکند و به این ترتیب دنیای فرقهها به ما و آنها تقسیم میشود. در اصلِ گروهیِ « ما در برابر آنها» از نظام اعتقادی « همه چیز یا هیچ چیز» استخراج میشود: حق با ماست، آنها (بیرونیها، غیر عضوها) اشتباه میکنند. آنها شیطانی، ارشاد نشده و … هستند. هر عقیده یا عملی خوب است یا بد است، خالص است یا شیطانی است. کسانی که عضو میشوند به تدریج در جوهره محیط نقادانه و غیرواقعی فرقه – که تولید کننده ی احساس گناه و شرمساری است – حل میشوند. بسیاری از گروه ها مطرح میکنند که تنها یک شیوه ی فکر کردن، واکنش نشان دادن یا عمل کردن در هر وضعیت به خصوصی وجود دارد و جایی در وسط یافت نمیشود. بنابراین از اعضا انتظار میرود که در مورد خودشان و سایرین به توسط همین معیار «همه چیز یا هیچ چیز» قضاوت کنند.
باید افزود تمامی این مباحث تنها بخشی از سبک زندگی عضو فرقه است که پس از ورود به یک فرقه انحرافی تغییراتی در آن به وجود میآید. اما به نظر میرسد مهمترین آنتحول در شخصیت عضو است که با عنوان تشخصسازی مورد بحث قرار گرفت. در این مرحله شخص دارای یک شخصیت کاذب شده و به واسطه همین شخصیت که غالبا توسط قطب فرقه به او تحمیل میشود قربانی مطامع درون فرقهای شده و با پیروی کامل از قطب به تمامی دستورات او عمل میکند که گاه با زیر پا گذاشتن مرزهای اخلاقی و انسانی همراه است.
منبع: انجمن رهپویان هدایت