به گزارش ادیان نیوز، احمدالحسن با ادعای اینکه فرزند امام زمان عجل الله فرجه است به میدان شیادی و سوء استفاده از اعتقادات مردم ورود و با گذشت زمان ادعاهای جدیدتری کرد.
وی با این که سید نیست، و اصل و نسب او از طایفه « صیامر » معلوم ومعروف است ، عمامه سیاه پوشید ، ودر مجامع عمومی ظاهر شد. از جمله ، با توجه به فیلمی که از او گرفته شده است ، بر بالای منبر در یک مسجدی، با لباس روحانی وعمامه سیاه سخنرانی ، وادّعاهای ضد ونقیض خودش را مطرح کرده است.
از لحن کلام او پیداست که سواد پایینی دارد، وسخن گفتن به عربی فصیح برای او مشکل است. در آن سخنرانی در عین این که تصریح می کند که هیچ ادّعایی ندارد، واو یک مرد ساده از یک روستای ساده ای است، در همان زمان ادّعا می کند که ، « من مایه رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم ، اهل بیت (ع) هر کجا بروم، همواره با من هستند وصریحاً می گویم که خدواند مرا برگزیده است؛ صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده، وخود صاحب نفس مطمئنه شده ام. من می خواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی؛ من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم ، وبه صورت سیاه وسفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال هیچ ادعایی هم ندارم ! »
مراحل مختلف بروز جریان یمانی
ادّعاهای واهی او در طی پیامی که از طریق سایت اینترنتی خود ، با خطاب به علماء حوزه های دینی در مورخه ۲۷ شوال ۱۴۲۴ هجری قمری فرستاده بود ، از این قرار است:
در مرحله اوّل : ادّعا میکند که ، امام زمان (عج) را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سید محمد فرزند امام هادی (ع) دیده ، او را امر به زیارت عسکریین می کند . پس از آن موفق به دیدار آن حضرت در بیداری شده ، حضرت او را نسبت به انحرافات عملی و مالی حوزهها به خصوص حوزه نجف آگاه می کند، وتحت تربیت ویژه قرار میدهد!
در مرحله دوم : مدّعی است که ، او را امر به ورود به حوزه علمیه می کند ، ودر آن جا مأموریت به او داده که انحرافات حوزه را مطرح نماید!
در مرحله سوم : ادّعا می نماید که ، در ماه شعبان سال ۱۴۲۰ ﻫ . ق ( مصادف با ۱۳۷۸ ش)، امام زمان را برای دومین بار در حالت بیداری در کنار حرم امام حسین (ع) ملاقات کرده ، وبه دستور امام به نجف می رود ، ودعوت خود را علنی می سازد ، در این مرحله جمعی او را تکذیب می کنند؛ و او را به سحر و جنون و تسخیر اجنّه متهم می کند در پی آن به شهر خود باز می شود.
اعلان عمومی جریان یمانی پس از سقوط رژیم صدام حسین
بعد از سقوط صدام در ماه جمادی الثانی ۱۴۲۴ قمری ، احمد اسماعیل دعوت خود را علناً تکرار کرده، و تعدادی فریب حرف های او را می خورند . در ماه مبارک رمضان آن سال ادّعا میکند ، که از سوی امام زمان (ع) مأموریت یافته تا همه مردم زمین را مورد خطاب قرار دهد ، و آن ها را به قیام در راه حق بر علیه ظالمان دعوت کند!
وی در آن پیام تصریح می کند ، که من انتظار یاری علمای دین را ندارم . زیرا بسیاری از آنان با امام زمان (عج) با لسان وسنان جنگ خواهند کرد، چون با ظهور امام زمان (عج) بساط مرجعیت آنان درهم پیچیده می شود؛ ومقصود از اوثان واصنام ( بت ها ) همان علما هستند.
به طور خلاصه ادعاهی احمد الحسن را می توان چنین بیان کرد :
۱- در اول ادعا کرد که با امام الزمان (عجل الله فرجه) در ارتباط می باشد ونیز ادعا نمود که نایب خاص امام می باشد(به نقل از کتاب اولین ملاقاتم با امام الزمان که خودش آن را تألیف کرده میباشد).
۲- بعد از مدتی که نزدیک ۳۰ نفر فریب وی رامی خورند خود را یمانی موعود معرفی می کند.
۳- بعد از گذشت چند سال دوباره با ادعای جدیدی آمد وگفت من فرزند امام می باشم.
۴- در همان ایام همه مراجع عظام فتوی دادند که این شخص یک دجال است وباید از بین برود.
۵- بعد از این همه دوباره ادعا کرد که من صاحب الامر می باشم وگفت باید مراجع از بین بروندومردم نباید از آنها تقلید کنند.
۶- ودر این چند ماه گذشته نیز ادعا کرد که من همان امام زمان ، حضرت مهدی می باشم ونیزگفت همه مردم باید با من بیعت کنند.
۷- این شحص با آوردن آیات و احکام جدید سعی می کند که قرآن و تشیع را منحرف سازد.
۸- شخصی که خود را به جای امام زمان قرار بدهد یقینا از دائره ی اسلام خارج می شود.
۹- این شخص در حال حاضر متواری شده است و گویا خود را در دولت امارات پنهان کرده است.
منبع: المهدیون