
اختصاص بخش عمدهای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این
مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در
نتیجه اصل اندیشه مهدویت میشود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه
مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو
چندان میکند. از اینرو، نظر به فقدان پژوهشهای مستند در این زمینه،
شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی
احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف
مهدویت از خرافات، زمینههای سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته
شود.
مباحث مهدویت، تلاش خواهد شد که با اعتماد به روایات و احادیث اسلامی،
تصویری کامل، منسجم و معقول از نشانه های حتمی ظهور و رخدادهای مرتبط،
ارائه شود. کمترین نتیجه این تلاش، این است که محققان خواهند توانست در
خصوص مباحث مهدویت، مطالب مستند را از مطالب غیرمستند تمیز بدهند و در مقام
قضاوت و تحلیل، از استناد به مطالب غیرمستند بپرهیزند.
به این پرسش پاسخ داده شد که آیا در نشانه های ظهور و بخصوص در نشانه های
حتمی ظهور از جمله یمانی، سفیانی و …، امکان بداء، تغییر و بلکه عدم
وقوع، مطرح است یا نه؟ و در مقاله هجدهم به
اهمیت فراوان جایگاه شورش سفیانی به عنوان بزرگترین دشمن امام عصر و اولین
نشانه حتمی ظهور، که به نوعی تمام علائم حتمی ظهور با این نشانه در ارتباط
هستند، پرداخته شد و به این نکته مهم، اشاره گردید که یکی از اساسیترین
اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه نشین، کشتار شیعیان و حمله به
مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است.
این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان
جهان میشود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری
مینماید. در مقاله نوزدهم،
به معرفی اولین نشانه حتمی ظهور، سفیانی و ابعاد گسترده این رخداد و
ارتباط ان با حوادث کشور سوریه در آخرالزمان و منطقه شام، پرداختیم.
به این پرسش، پاسخ داده خواهد شد که آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ به
عبارت دیگر، می توان به سفیانی به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه
نگریست؟ و یا در عین حال اینکه جریان سفیانی در گستره جهان اسلام، یه تفکر
ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و
از خاندان ابوسفیان باشد.
اساسی در مورد سفیانی مطرح است: که آیا لفظ «سفیانی» که در روایات و
احادیث متعددی از آن سخن به میان آمده، واژه¬ای رمزی و نمادین است، یا این
که واقعی است و اشاره به یک شخصیت انسانی دارد؟ بدون تردید، پاسخ به این
سؤال نقش بسزایی در فهم روایات این موضوع خواهد داشت. و با انتخاب هر یک از
گزینه¬های این پاسخ، برداشت ما از روایات تفاوتی بسیار خواهد داشت.
بنابراین، بجاست که در ابتدا این موضوع را بررسی نماییم.
به عنوان اولین علامت حتمی ظهور، از نسل بنی امیه و از فرزندان ابوسفیان و
هندجگرخوار از منطقه وای یابس کشور سوریه در مرز اردن، در ماه رجب سال
ظهور امام مهدی، خروج خواهد کرد و شش ماه می جنگد و نه ماه هم بر الکور
الخمس (مناطق پنج گانه) در منطقه شام حکومت خواهد کرد. سفیانی که به عنوان
بزرگترین دشمنان امام مهدی، لقب گرفته است. بعد از عقب نشینی او از عراق و
شام، در جنگ آزادسازی قدس، به دست یاران امام مهدی، به قتل خواهد رسید.
اما در مقابل، گروهی بر نمادین بودن سفیانی تاکید دارند و چنین می پندارند
که سفیانی، اصطلاحی نمادین بوده و از آن به جبهه باطل تعبیر میشود که
معصومین از این واژه و اصطلاح، برای تقریب به ذهن، استفاده میکردند.
ای بر این باورند که واژه سفیانی، نمادین است: نماد دانستن سفیانی می
تواند به این معنا باشد که سفیانی یک جریان فکری و فرهنگی است. این جریان
که در درون دنیای اسلام شکل گرفته، با اندیشه مهدویت شیعی و ارزش¬های مربوط
به آن در تعارض است. [۱]
براساس فرضیه یاد شده، سفیانی، شخصیتی انسانی نخواهد داشت. مانند این
دیدگاه درباره دجال ارائه شده که براساس آن، دجال نه یک شخصیت انسانی، بلکه
تمدن مادی حاکم بر دنیای آخرالزمان دانسته شده است. [۲] و سفیانی نیز هماند دجال، نمادین می باشد.
اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین مردمان را دیده¬ای …. خباثت او به
اندازه¬ای است که مادر فرزندش را زنده زنده دفن می¬کند از ترس این که مبادا
مکان او را گزارش دهد.
حدیث فوق، نتیجه نمادین دانستن سفیانی، کنار نهادن مجموعه¬های روایی یاد
شده، خواهد شد. پس برای این که چنین نشود، باید سفیانی را یک انسان و نه
واژه¬ای سمبلیک و نمادین، بدانیم.
نمادین دانستن سفیانی با ظاهر روایات متعددی مخالفت دارد؛ توضیح این که:
برای سمبلیک گرفتن سفیانی باید، ظاهر چهار دسته از احادیث را باید طبق
فرضیه نمادین بودن سفیانی، خلاف ظاهر احادیث، توجیه کرد، که چنین چیزی صحیح
نیست:
که از دین و مذهب سفیانی خبر دادهاند ـ و او را در ظاهر مسلمان معرفی
کرده¬اند ـ علی¬رغم ظهور آنها در انسان بودن سفیانی، طبق فرضیه نمادین
دانستن سفیانی، باید بر این معنا حمل کرد که: منظور، شکل¬گیری این جریان
فرهنگی مخالف عقاید شیعه، در دنیای اسلام است. در حالیکه چنین چیزی، بعید
است.
مکان و زمان قیام سفیانی به مانند یک شخص معین و انسان، سخن گفته¬اند، طبق
فرضیه نمادین دانستن سفانی، باید چنین توجیه کرد که: این روایات، به
خاستگاه این جریان فرهنگی و محل پیدایش آن در سوریه، اشاره دارند. و نه
اینکه چنین شخصی از آنجا، قیام خواهم کرد.
ج. مجموعه روایاتی را که از قدرت سفیانی در سوریه و حمله سفیانی به عراق،
مدینه و مکه، سخن گفته¬اند، باید طبق فرضیه نماد بودن سفیانی، چنین توجیه
کرد که: کنایه از گسترش فرهنگ سفیانی و مخالف شیعه در کشورهای یاد شده،
دانست.
عقیده مشهور شیعه، و بنابر ظاهر روایات، سفیانی، انسانی است با نامی مشخص،
از خاندانی معین (از نسل بین امیه و یزید) و با ویژگی¬های جسمانی خاص که
به دین و مذهبی مخالف عقاید شیعه، اعتقاد دارد و در زمان و مکان معینی (
ماه رجب از مناطق مرزی کشور سوریه و اردن) قیام میکند و به کشورهای مختلفی
از جمله عراق و عربستان، یورش میبرد. و نمادین دانستن و کنایی گرفتن
روایات سفیانی، خلاف ظاهر احادیث اسلامی است.
گرفتن سفیانی، زمانی امکان دارد که پذیرفتن ظاهر روایاتی که خصوصیات و
ویژگی¬های او را بیان کرده¬اند، ممکن نباشد. در حالی که این روایات، خالی
از هر گونه مطلب خلاف عقل و خارق¬العاده است. از این¬رو، دلیلی بر نپذیرفتن
ظاهر روایات ـ که او را یک شخص معرفی کرده¬اند ـ وجود ندارد. [۴]
اثبات فرضیه دوم که سفیانی را یک انسان می¬داند، می¬توان به آنچه در نقد
فرضیه اول گذشت، تمسک جست. تصریح روایات به نام، نسب و وضعیت ظاهری سفیانی
که جز با انسان دانستن وی فهمیده نمیشود، ظهور سایر روایات این باب در
انسان بودن سفیانی و فقدان دلیل بر نپذیرفتن این ظهورات، دلایلی هستند که
فرضیه دوم را اثبات می¬کنند.
دانستن سفیانی به این معناست که: واژه سفیانی به یک شخص معینی اشاره دارد و
تنها یک بار در تاریخ و ان هم در آخرالزمان و در آستانه ظهور امام عصر،
قیام خواهد کرد. براساس این دیدگاه، اطلاق واژه سفیانی به شخصیت مورد نظر،
هم می¬تواند به دلیل انتساب او به خاندان ابوسفیان باشد و هم به دلیل
برخورداری از ویژگی¬ها و خلقوخوی ابوسفیان و بنی امیه که در طول تاریخ با
پرورش افرادی همچون معاویه، یزید و … در مقابل اسلام حقیقی ایستادند.
برابر دیدگاه فوق، برخی براین باورند که سفیانی یک شخص معین، نیست، بلکه
این واژه به شخصیت¬هایی اطلاق می¬شود که در برابر حق، خروج کردهاند و
دارای ویژگی¬های ابوسفیاناند. [۵]
براین اساس، این احتمال وجود دارد که: در طول تاریخ، سفیانی¬های مختلفی
ظهور کرده و یا ظهور کنند و البته یکی از آنها، سفیانی¬ای است که در آستانه
ظهور، برابر امام مهدی علیهالسلام صف خواهد کشید. براساس دیدگاه یاد شده،
اطلاق واژه سفیانی بر چنین انسان¬هایی به دلیل برخورداری از خلق و خوی
ابوسفیان خواهد بود، و نه لزوماً انتساب به خاندان ابوسفیان. دیدگاه به
نظریۀ «سفیانی نوعی» تعبیر می¬شود.
نظر می¬رسد، با تأملی کوتاه در مجموعه روایات مربوط به سفیانی بهسادگی
می¬توان به این نتیجه رسید که: سفیانی آخرالزمان یک نفر بیشتر نیست؛ و
دیدگاه اول ثابت میشود ( سفیانی، شخصی است و نه نوعی). چرا که روایاتی که
نام و نسب و ویژگی¬های ظاهری او را برشمرده¬اند و زمان و مکان قیام و حوادث
مربوط به آن را تشریح کرده¬اند، همگی با واژه «السفیانی» به یک سفیانی
اشاره می¬کنند. بنابر این که در هیچ یک از سخنان امامان معصوم علیهمالسلام
درباره حوادث مربوط به سفیانی، نیامده است که اولین سفیانی این چنین است و
یا آخرین سفیانی فلان ویژگی را دارد، بلکه در همه روایات با واژه
«السفیانی» از سفیانی تعبیر شده، و از سوی
دیگر در هیچ یک از مواردی که اصحاب ائمه علیهمالسلام از ویژگی ها و جزئیات
قیام سفیانی از ائمه علیهمالسلام سوال کرده¬اند، ایشان سفیانی را مقید به
اوّل یا آخر یا امثال این قیود نکرده¬اند، میتوان فهمید که: براساس
ارتکاز و فهم اصحاب ائمه علیهمالسلام سفیانی مورد نظر روایات یک نفر بیشتر
نبوده و پیشوایان دینی نیز خصوصیات و ویژگی¬های همان یک نفر را بیان
کرده¬اند.
در مجموعه احادیثی که از پیشوایان معصوم علیهمالسلام به دست ما رسیده، به
سه حدیث دست یافتیم که بر متعدد بودن سفیانی دلالت می¬کنند:
آن جا که بدون تردید در آخرالزمان نیز یک سفیانی قیام می¬کند، بنابراین
روایت یاد شده به تعدد سفیانی دلالت می-کند. و موید تایید نظریه نوعی بودن و
تعدد سفیانی در طول تاریخ است.
در کتاب التشریف بالمنن سید بن طاووس از الفتن سلیلی به شکل مرسل نقل شده
است که امام علی علیهالسلام پس از ذکر فتنه های آینده فرمودند:
میان سه روایت یاد شده، دو روایت اول، ضعیف و اعتماد ناپذیرند، اما به جهت
اعتبار روایت سوم، نمیتوان از آن صرف¬نظر کرد. با وجود این به نظر می¬رسد
که این روایت با روایاتی که سفیانی را مشخص می¬دانند، هیچ گونه تعارضی
ندارد و هر دو دسته آنها را می¬توان پذیرفت؛ چرا که براساس دسته دوم
روایات، حتی اگر فرض را براین بگیریم که در برابر هر قائم به حقی یک سفیانی
وجود دارد – که در ادامه به نقد و بررسی آن خواهیم چرداخت- آنگاه، عموم
این روایات، شامل آخرین قائم به حق یعنی امام مهدی علیهالسلام نیز می¬شود.
بنابراین، در برابر آن حضرت نیز یک سفیانی به ستیز و مخاصمه و جنگ،
برخواهد خواست. [۹]
است چنین گمان رود که طبق روایت امام سجاد در کتاب قرب الاسناد حمیری، در
برابر هر قائمی و قیام کننده حق، یک سفیانی از جبهه کفر، وجود دارد.
چنین است: هرچند تمام ائمه معصومین، قائم به امر الهی بودند لکن ترویج صفت
“القائم” برای امام عصر، منشاء حدیثی دارد و این صفت، در لسان و بیان
معصومین، پرتکرار و متعدد، ذکر شده است.
حتی امامان معصوم، در جواب و پاسخ راویان و اصحاب، که سوال میکردند آیا
شما قائم هستید؟، در پاسخ، تنها امام دوازدهم و حضرت مهدی، را قائم می
نامیدند. امام جواد در پاسخ عبدالعظیم حسنی که سوال کرد: آیا شما قائم
هستید، با انکار امام جواد، مواجه میشود و امام در ادامه، چنین میفرماید:
نیز هنگامیکه پرسش کنندگان، امامان معصوم را به عنوان، “قائم”، و منجی و
قائم آل محمد، موردپرسش و سوال قرار می دادند، با انکار و اعتراض ائمه
معصوم، مواجه میشدند. چنانکه امام صادق، در پاسخ راوی، چنین می فرماید:
چگونه قائم باشم در حالیکه هنوز سفیانی خروج نکرده است؟
با دقت در روایات هم خانواده و مرتبط، استعمال واژه “قائم” بدون قرینه در
احادیث، ثابت میشود که قائم، صفت مخصوص حضرت مهدی علیه السلام می باشد و
انصراف به امام عصر دارد. و اگر در اثر مطالعه و ممارست در احادیث مهدوی،
با سیاق و مذاق احادیث و روایات مهدویت، اندک آشنایی و انس باشد، ائمه
معصومین برای توصیف امام عصر، متعدد و پرتکرار، واژه قائم را به کار برده
اند. [۱۳] امام صادق در این خصوص فرموده¬اند:
وَ آلُ أَبِی سُفْیَانَ أَهْلُ بَیْتَیْنِ تَعَادَیْنَا فِی اللَّهِ
قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا کَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو سُفْیَانَ
رَسُولَ اللَّهِ وَ قَاتَلَ مُعَاوِیَهُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ
قَاتَلَ یَزِیدُ بْنُ مُعَاوِیَهَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ
السُّفْیَانِیُ یُقَاتِلُ الْقَائِم. [۱۴]
و خاندان ابوسفیان، دو خانواده هستیم که به جهت خداوند با یکدیگر دشمنی
کردیم. ما خداوند را تصدیق کردیم و آنها تکذیبش کردند. ابوسفیان با پیامبر
جنگید و معاویه با علی بن ابی¬طالب علیه السلام و یزید با حسین بن علی
علیه السلام. سفیانی نیز با قائم علیه السلام خواهد جنگید.
پاسخ به پرسش مهم که: آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ می توان چنین پاسخ
گفت: می توان به سفیانی، به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه،
نگریست و در عین حال اینکه جریان سفیانی در گستره جهان اسلام، به عنوان
تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی
واحد و از خاندان ابوسفیان باشد. به عبارت دیگر، سفیانی، شخصی است و نه
نوعی. و در طول تاریخ، تاکنون چنین شخصیتی نیامده است و تنها در آخرالزمان
و در آستانه ظهور، به عنوان دشمن امام عصر، از منطقه وادی یابس در مرز
کشور اردن و سوریه، قیام کرده و ابتدا بر کشور سوریه تسلط پیدا می کند و
بعد از جنگ های داخلی در منطقه شام، و پیروزی ها، به قصد تصرف مراکز شیعی
به عراق و عربستان حمله ور خواهد شد. / مصطفی امیری
[۲] همان، ص ۱۷۵.
[۳] شیخ صدوق، کمال ¬الدین، ج ۲، ص ۵۵۷.
[۴] محمد صدر، تاریخ مابعدالظهور، ص ۱۷۳.
[۵] ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، ص ۱۸۱.
[۶] ابن حماد، الفتن، ص ۲۲۶.
[۷] ابن طاوس، الملاحم و الفتن، ص ۲۷۱.
[۸] عبدالله بن جعفر الحمیری، قرب الاسناد، ص۳۷۴.
[۹] ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، ص ۱۸۴.
[۱۰] حمیری، قرب الاسناد، ص۳۷۴.
[۱۱] شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۴۷۱
[۱۲] شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲ ص ۳۷۷.
[۱۳] ر.ک: مجله حدیث پژوهی، شماره ۱۱، مقاله: واکاوی مفهوم و مصداق واژه قائم در احادیث اهل بیت،