به گزارش ادیان نیوز، یوناتن بتکلیا نماینده
آشوریان در مجلس شورای اسلامی با موضوع اخلاق از دیدگاه مسیحیت به ایراد سخنرانی
پرداخت.
وی گفت: حکمت عملی و علم اخلاق در افکار و نوشتههای
ارسطو در غرب پیش از مسیحیت موردتوجه بوده است. در اخلاقیات ۳ رساله به ارسطو
منتسب است. او در حوزه اخلاق نظری اصول مهمی را ارائه کرده که تاکنون هم موردپذیرش
بسیاری از فلاسفه و علمای علم اخلاق در جهان است. وی میگفت که هر کاری که انسان
انجام میدهد برای سود و خیری است که خود وی آن را مطلوب میشمارد. اخلاق ارسطویی
را میتوان به تبعیت از عقل و خرد و مراعات حد وسط و میانهروی خلاصه کرد. اگرچه
اخلاق یکی از سرفصلهای فلسفه به شمار میرود اما بیش و پیش از همه توسط ادیان
مطرح شده که هدفشان این بوده که انسان گمگشته از اصل خویش را به سرمنشأ مقصود
برساند که همانا خدای یگانه است. همانگونه که مسیحیت بهنوعی تداوم یهودیت محسوب میشود
ایمان و اخلاق مسیحی نیز در مسیر همان اصول اخلاقی است که از یهودیت آغاز شده است.
بتکلیا در ادامه افزود: به دلیل ادای دینگریزی
میزنم به چند اصل اخلاقی کتاب یهودیان که ما مسیحیان آن را عهد عتیق مینامیم. ۱۰ اصل کلی مبنای
تمام اخلاقیات چه مسیحی و چه یهودی است. عیسی مسیح تمام احکام مذکور را در ۲ حکم خلاصه کرد:
اول آنکه خدای خود را مورد محبت قرار ده. دومی نیز شبیه به همان است که میگوید
همسایه خود را نیز مثل خودت مورد محبت قرار بده. این اصول وظایف انسان را ابتدا
نسبت به خدای خود و سپس نسبت به هم نوع خویش بیان میدارد. این اصول عموماً در
تمامی کتب عهد جدید و الهیدانان و بزرگان مسیحی حاکم است. صرف دعا و روزه و انجام
تکالیف دینی برای خشنود ساختن خدایمان کافی نیست. خواست خدا این است که ایمان قلبی
ما در روابط انسانی ما و در جامعه بروز و ظهور داشته باشد. عیسی مسیح میگوید آنچه
میخواهید مردم با شما کنند شما نیز با آنان چنان کنید. این جمله به قانون زرین
شهرت یافته است. جنبه سلبی این جمله نیز از زبان کنفوسیوس شنیده شده که به قانون سیمین
شهرت دارد: آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران هم مپسند. عیسی مسیح جنبه ایجابی و
مثبت را بیان کرد تا ما را به اقدام و عمل وادارد.
نماینده آشوریان در مجلس شورای اسلامی در ادامه
اظهار داشت: مهمترین موضوعی که به غایب بودن اخلاقیات در جهان امروز مربوط میشود
این پرسش است که نقش اخلاق مسیحی در کشورهای غربی چیست و چرا آن را این اندازه
کمرنگ میبینیم؟ جامعه غرب از ۵۰۰ سال پیش بهویژه پس از عصر روشنگری که از ۱۰۰۰ سال خرافات
قرون وسطایی خسته شده بود به مقابله با دین پرداخت. پیرایش دین از زوائد و شاخ و برگهای
خرافی عملی شایسته و بایسته بود اما در این میان نمیبایست تیشه به ریشه میزدند و
دین اصیل و منزه را از جامعه و روابط انسانی خود میراندند. جامعه بیدین به جامعه
بیخدا مبدل شد و همین امر به بیاخلاقی و حاکمیت فساد در روابط فردی و اجتماعی
انجامید. اکثریت قریب بهاتفاق کودکان در مدارس فاقد ارزشهای دینی و اخلاقی رشد میکنند.
در امروز مسیحیان حقیقتاً معتقد و با ایمان شاید اقلیت کوچکی در جامعه بهاصطلاح
مسیحی اروپا و آمریکا باشند. نتیجه برخی بیاخلاقی گریها که در جوامع غربی مشاهده
میشود به پای مسیحیت نوشته میشود.
یوناتن بتکلیا در انتها عنوان کرد: خدا را شاکریم
که ما مسیحیان آشوری همچون پیروان سایر ادیان رسمی کشور در کنار هموطنان مسلمان
خود در این کشور تحت حاکمیت نظام دینی به سر میبریم که مروج ارزشهای دینی و
اخلاقی است. در این راه از مراجع دینی همه ادیان در ایران حمایت میکنم. نظام
جمهوری اسلامی توسط امام عالیقدری بنیان گذاشته شد که هدف حاکمیت را انسانسازی و
توجه به معنویات انسانها میدانست. همین راه توسط مقام معظم رهبری تداوم یافته
است. چراکه اکثریت مردم ایران پیرو پیامبری هستند که وظیفه خود را اتمام و اکمال فضایل
اخلاقی میدانست.
منبع: مهر