به گزارش
ادیاننیوز، حجــتالاســـلام علیــــرضا پناهیـــان در دهــه اول محـــرم سلسلهگفتارهایی
با موضوع «سبک زندگی موثرتر از آگاهی و ایمان» در اختیار «فرهیختگان» قرار میدهد.
بخش ششم این گفتار را در زیر میخوانید.
وقتی فهمیدیم
که سبک زندگی، امر بسیار مهمی است و بنای خودمان را بر این گذاشتیم که باید رفتارهایمان
را کنترل و تنظیم کنیم، این سوال مطرح میشود که «چگونه سبک زندگی خودمان را تنظیم
کنیم؟» مثلا اینکه چه ساعتی بخوابیم و چه ساعتی از خواب بیدار شویم؟ در اینجا از علومتجربی
هم میتوانیم خیلی استفاده کنیم.
الان گروههایی
از روانشناسها روی این مساله بررسی میکنند که «شما نباید رفتارت را تحتتاثیر احساسات
خودت قرار بدهی» و روش درمان را هم دارند، با چیزی شروع میکنند که ما اسمش را «ادب»
میگذاریم. میگویند اصلا ما به ایمان و علایق تو کاری نداریم، فقط بنا را بگذار که
این رفتارها را انجام بدهی!
بسیاری
از رفتارهای اشتباه افراد را نباید ناشی از بیایمانی بدانیم. ایمان قدرت دارد ولی
نه آنقدر که از آن توقع زیاد داشته باشیم! خیلی از کسانی که حجابشان ضعیف است، ایمانشان
ضعیف نیست (در حد خودشان، ایمان کافی دارند)، منتها اگر «قدرت کنترل رفتار و تنظیم
رفتار» داشته باشند، از همان ایمان خود ۱۰ برابر بهرهبرداری میکنند.
۹۰ درصد
جوانهایی که نماز نمیخوانند، بیایمان نیستند، بلکه تنبلیشان میآید! و این یک بیماری
رفتاری است. چرا مدام از جهنم و قیامت برایش صحبت میکنی؟! چرا مدام از ایمان به خدا
برایش صحبت میکنی؟ او خدا را قبول دارد، مشکل از جای دیگری است! سبک زندگی یعنی
«فرم رفتارهای ما» و «رفتارهایی که بهصورت مستمر باید انجام دهیم.» حالا چرا ما در
سبک زندگی عقب هستیم؟ چون اندیشمندان حوزه و دانشگاه در موضوع سبک زندگی کم کار کردهاند!
البته
ما آدمهای باسواد، زیاد داریم اما برای پاسخدادن به سوالهای مربوط به سبک زندگی،
لازم است فقهای متخصص در رشتههای مختلف با متخصصان در رشتههای مختلف علومانسانی
و همچنین با متخصصان در برخی از دانشهای دیگر -حتی علم ژنتیک و پزشکی و حتی هنرمندان
و مهندسان معماری و متخصصان رشته شهرسازی و…- دور هم جمع شوند و عقلهایشان را
روی هم بگذارند تا بتوانند یک حرف ساده در سبک زندگی بزنند، یعنی واقعا کار سختی است
و بهتنهایی از عهده اندیشمندان هریک از رشتههای علمی برنمیآید! مگر اینکه کسی دارای
حکمت سرشار باشد و یک جامعیتی داشته باشد. (مانند شیخبهایی، فارابی و… که در علوم
و فنون مختلف، متخصص بودند.) سبک زندگی برآیند همه دانشها است! لذا اندیشمندان رشتههای
مختلف باید دور هم جمع شوند و برای جامعه، سبک زندگی طراحی کنند. مثلا اینکه «برگزاری
انتخابات چگونه باشد؟» انتخابات باید طوری تنظیم شود که ادب جامعه بالا برود، نه اینکه
در ذاتش بیادبی باشد و برخی افراد در جریان انتخابات، با غیرمودبانه حرفزدن، اخلاق
جامعه را فاسد کنند، بهگونهای که هزارتا معلم اخلاق هم نتواند درستش کند!
بیتردید
دانش ما در سبک زندگی عقب است و این تقصیر علما است؛ علمای حوزه و دانشگاه چون این
کار را نکردهاند. صادرکردن حکم شرعی برای یک رفتار شرعی، کار سختی نیست؛ مثلا میگوید:
«در اقتصاد میتوانیم بگوییم که مضاربه حلال است» ولی اینکه «مضاربه حلال است» برای
ما سبک زندگی نمیشود!
الان سبک
زندگی اقتصادی ما اینگونه شده است که اکثرا پول خودشان را در بانک میگذارند و تجارت
نمیکنند؛ آیا این خوب است؟! میگویند: «شرعا اشکال ندارد» اما وقتی نتیجه این کار
را بهصورت کلان بررسی میکنیم، میبینیم که اقتصاد را نابود میکند، روحیات مردم را
نابود میکند و سودطلبی و سودجویی افزایش پیدا میکند. لذا این فقیه که درباره حلالبودن
مضاربه حکم میدهد، باید در کنار چند نفر از متخصصان علوم اسلامی -مثل علم اخلاق، اقتصاد
و برخی علوم دیگر- بنشیند و با هم این موضوع را بررسی کنند.
یک نمونه
دیگرش اینکه پشت عقدنامهها حدودا ۳۷ امضا میاندازند و آقایان باید امضا کنند و تعهد
بدهند که «در این شرایط، حق طلاق با خانم است.» این کار از نظر شرعی اشکالی ندارد ولی
این دارد سبک زندگی درست میکند. آثارش را چه کسی بررسی کرده است؟!
از وقتی
این ۳۷ امضا را گذاشتهاند، آمار طلاق کم نشده بلکه چندین برابر بیشتر شده است! آیا
آمار طلاق ربطی به این امضاها ندارد؟! ممکن است یک فقیه بگوید: «من فقط از این جهت
که غیرشرعی نیست، بررسی کردم.» یک حقوقدان هم بگوید: «از نظر حقوقی، یک تضمین محکم
است!» اما یک روانشناس بگوید: «شما با این کار دارید خانواده را متلاشی میکنید!» لذا
متخصصان علوم مختلف باید دور هم جمع شوند و همه جنبههای مختلف این مساله را بررسی
کنند.
چرا ما
در سبک زندگی عقب هستیم؟ چون یک دانش بسیار پیشرفته است و دانشمندان متعددی باید دور
همدیگر جمع شوند و به ما «برنامه زندگی» بدهند. آیا دشمنان ما در سبک زندگی پیشرفت
کردهاند؟ آیا آنها برای تنظیم سبک زندگی، دانشمندانشان را دور هم جمع کردهاند؟
در اینجا
وقتی از «دشمن» صحبت میکنیم منظورمان آمریکا و اروپا نیست، بلکه «صهیونیستها» هستند
که الان، مسیحیها و مسلمانها را دارند با یک چوب میزنند! مردم اروپا و آمریکا یا
مسیحیها، در موضوع سبک زندگی خیلی بیشتر از ما ضربه خوردهاند؛ یعنی در این سبک زندگیای
که صهیونیستها به آنها تحمیل کردهاند تا مسیحیها را زیر سلطه خودشان بگیرند. با
هرزگی و سبک زندگیهای بردهوارانه، آنها را کارمندهای خودشان قرار دادهاند تا هر
جنایتی که میخواهند انجام دهند.
الان اروپاییها
و در رأسش فرانسویها در مقابل سبک زندگیای که صهیونیستها به آنها تحمیل کردهاند،
قیام کردهاند، مردمشان قیام کردند، تظاهرات کردند، رأیگیری کردند تا بعضی از قوانین
عوض شود، اما صهیونیستهایی که در حاکمیت فرانسه نفوذ دارند، دیکتاتورمآبانه اجازه
نمیدهند.
دشمنان
ما در سبک زندگی، پیشرفته هستند؟ نه، اما درباره سبک زندگی صهیونیستها یک نکتهای
وجود دارد و آنهم اینکه صهیونیستها برای خودشان در اندرونیشان یک سبک زندگی قویای
دارند که خیلی جالب است، حتی بعضی چیزها را ما باید از آنها درس بگیریم! بررسی کنید
و ببینید که آنها بین خودشان چه رفتارهایی دارند؟
صهیونیستها
در اندرونیشان یک آدابی را رعایت میکنند و به یک سبک زندگی خاصی مقید هستند. در
برخی فیلمهایی که آمریکاییها از اندرونی خانواده یهودی میسازند، میتوانید این تقید
را ببینید. مثلا در فیلم «بیگانهای در میان ما» نشان میدهد دختر و پسر یهودی وقتی
دارند به دانشگاه میروند، در داخل اتوبوس بین دختر و پسر پرده کشیدهاند! در همان
جامعه آمریکای ولنگار و سرشار از هرزگی! چرا؟ چون میگویند: «ما میخواهیم جهان را
اداره کنیم، اگر بنا باشد جوانهای ما چشمچرانی کنند که این جوانها نمیتوانند روسای
جهان بشوند!»
صهیونیستها
در این زمینه پیشرفت کردهاند که «ما چگونه میتوانیم سبک زندگی گیوم (یعنی کافران
نجس! یعنی غیر بنیاسرائیل؛ چه مسیحی چه مسلمان!) را خراب کنیم؟» بر این اساس، آنها
برای سایر جوامع بشری سبک زندگی طراحی کردند. منجمله «سند ۲۰۳۰» کار اینها است، منجمله
بسیاری از تنظیمات حقوق بشری کار اینها است، منجمله بسیاری از سبکهای تعلیم و تربیتی
کار اینها است!
البته
نمیخواهم بگویم که «دشمنان ما از ما باسوادتر هستند!» نه! چون طرحریزیکردن برای
خرابکردن یک جامعه، کاری ندارد! کمااینکه اگر بخواهید یک مسجد را خراب کنید کار سختی
نیست، در یک روز میشود خرابش کرد، اما درستکردن سخت است.
مردسالاری
حرف اول را در خانوادههای یهودی میزند! سبک زندگی خودشان اینگونه است ولی به ما
یک سبک زندگی دیگر را پیشنهاد میدهند. مثلا میگویند: در کلاس اول ابتدایی اولین
جملهای که بچه یاد میگیرد «بابا آب داد» نباشد! اینجا هم چندتا آدم نادان میپذیرند
و میخواهند این را عوض کنند. حوزه هم واکنشی نشان نمیدهد چون این کار، بهظاهر خلاف
شرع نیست.
چرا آنها
نسبت به «بابا آب داد» در کتابهای ما حساسیت نشان میدهند؟ چون میگویند: «مردسالاری
را باید از بین برد تا بشود خانواده را متلاشی کرد.» حالا برخی نگویند: «شما طرفدار
مردسالاری هستی یا زنسالاری؟» مرد پادشاه خانه است و زن ملکه خانه؛ لذا «بابا آب داد»
در جای خودش درست است.
کتاب
«پروتکلهای دانشوران صهیون» را بخوانید تا از پشتپرده برخی تصمیمات و کارهای صهیونیستها
مطلع شوید. در این پروتکلها میگویند: «ما کاری میکنیم که مردم این سبکی زندگی کنند…
بعد همهشان برده ما میشوند!» آنجا زیاد با اعتقادات و جهانبینی مردم کاری ندارند،
بیشتر با سبک زندگی مردم کار دارند.
دشمنان
ما وقتی به نکات مثبت و برجسته در سبک زندگی ما میرسند، واقعا درمانده میشوند! مثلا
به اربعین، محرم، لباس سیاه برای عزاداری و نذریهای مردم که میرسند، واقعا بدبخت
میشوند، لذا بهشدت به اینها حمله میکنند. همین «نذری» اینها را نابود کرده است؛
میگویند «این را چه کار کنیم؟ چطوری بزنیم؟ چطوری خرابش کنیم؟»
اگر سبک
زندگی ما توسط صهیونیستها تحتتاثیر قرار بگیرد، بهطور عادی کسی حساس نمیشود، چون
یک روال تدریجی است. مثالی که خود صهیونیستها -در جلسات خودشان- درباره طراحی سبک
زندگی برای ایرانیها گفتهاند، این است: «وقتی قورباغه را در آب داغ بیندازید، سریع
بیرون میپرد، ولی اگر در یک ظرف آب بگذارید و کمکم به آن حرارت دهید، قورباغه واکنشی
نشان نمیدهد و بهتدریج در آب پخته میشود!» اتفاقا حرفشان دقیق است، چون رفتار دیر
اثر میگذارد ولی اثرش قطعی است!
این درست
نیست که عالمان دینی فقط درباره «شرعیات» با مردم حرف بزنند، آنوقت تصور مردم از دین،
تصور بدی خواهد شد. عالمان دینی باید درباره سبک زندگی هم صاحبنظر بشوند (که البته
کار سختی است) و دراینباره هم با مردم حرف بزنند. چون سبک زندگی بستر انجام شرعیات
است. عالمان دینی دلسوز، قبل از اینکه به شرعیات بپردازند، دانش لازم درباره سبک زندگی
را پیدا کنند و با همکاری خانوادهها شروع کنند سبک زندگی را اصلاح کنند. وقتی سبک
زندگی اصلاح شود، شرعیات خیلی راحت اجرا میشود! واقعا شرعیات سخت نیستند، همه هم
این را قبول دارند.
چه کسی
احکام شرعی را انجام میدهد؟ کسی که سبک زندگیاش متناسب با این احکام باشد! برای
اینکه نمازخواندن برای جوانها آسان بشود باید چه کار کرد؟ بچه باید کلا مودب باشد!
مودببودن جزء احکام شرعی نیست، بلکه مربوط به سبک زندگی است! اما وقتی بچه مودب بود،
نمازخواندن برایش آسان میشود. همینکه به او بگویی «نماز واجب است» راحت میخواند
چون برایش آسان است. الان چرا نماز نمیخواند؟ چون سبک زندگیاش تنبلی را به او تزریق
کرده است، ادب هم به او نداده است که از رعایت ادب، لذت ببرد.
میگوید
«چه کار کنم جوانم نماز بخواند؟» آیا در همه زندگی، او را منظم کردهای؟ میگوید:
«نه» پس نماز نمیخواند! نماز برای کسی راحت است که مثلا ۲۰ تا کار دیگر در زندگی روزمرهاش
دارد و همه را خلاف میلش -و از سر ادب- انجام میدهد.
یا این
بچه در مدرسه هر کاری میکند، با تشویق و تنبیه فوری همراه است؟ «بله» پس این بچه نماز
نمیخواند! چون نماز که تشویق و تنبیه فوری ندارد (یعنی اگر نخواند، از آسمان سنگ نمیآید
و اگر نماز بخواند کسی به او ستاره نمیدهد) لذا سختش میآید انجام دهد.
منبع: فرهیختگان
آنلاین