ایرانی نمونه اصلاح شده تقویم جلالی یا خیامی است و سال ها را خورشیدی می
شمارد. به گفته کیومرث نخستین پادشاه ایران اعتدال بهاری و روزی را که
آفتاب به اولین دقیقه برج حمل در می آید، مبدا تقویم خود نهاد. در سال ۴۶۵ق
به امر جلال الدین ملک شاه سلجوقی و سعی حکیم عمر خیام و دانشمندان دیگر،
این تقویم بر اساس گاه شمار خورشیدی یا اوستایی که متعلق به ساسانیان بود،
تدوین شد. این گاه شمار در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی به نام تقویم رسمی کشور
ایران در مجلس شورای ملی پذیرفته شد و مبدا آن هجرت پیامبر اسلام قرار
گرفت، اما شمارش سالها، خورشیدی است و هر چهار سال یکبار اسفند ماه ۳۰ روزه
محاسبه می شود. نیز پس از انقلاب فرانسه تقویم جلالی به سفارش منجمان مدنی
در آن کشور استفاده شد.(۱)
تقویم عبری برای برگزاری مراسم و جشنهای مذهبی یهودیان به کار می رود.
نخستین دستور خدا به بنی اسرائیل توسط حضرت موسی (ع) تعیین حلول ماه عبری
نیسان برای مبدا شمارش ماههای سال بود. خدا به مشه (موسی) و اهرون (هارون)
در سرزمین مصر چنین فرمود: «این ماه (نیسان) برای شما اول ماه ها باشد. این
ماه برای شما اولین ماه از ماههای سال خواهد بود».(۲)
طبق آیه ذکر شده
در بالا، ماه های عبری با حلول ماه آغاز می شود و با حلول بعدی (یک دور
گردش ماه به گرد زمین) پایان می یابد. زمان دقیق شروع ماه، وقتی است که کره
ماه بین زمین و خورشید قرار دارد و در این حالت قابل دیدن نیست. این زمان
به زبان عبری «مولاد» و به معنای تولد است. فاصله زمانی دو مولاد برابر ۲۹
روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و ۳:۱ ۱ ثانیه است.
بنابراین یک سال قمری ۳۵۴
روز و ۸ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۰ ثانیه خواهد بود و از سال شمسی که حدود ۳۶۵
روز و ۶ ساعت است، ۱۰ روز و ۲۱ ساعت و ۱۱ دقیقه و ۲۰ ثانیه (حدوداً ۱۱ روز)
کوتاه تر است و این موجب تفاوت گردش ماههای قمری نسبت به سال شمسی می شود.
از سوی دیگر طبق فرمان تورات، عید پسح همواره باید در اوایل بهار و سوکوت
نیز در اوایل پاییز برگزار شود.(۳)
در صورتی که اگر سال عبری طبق ماههای
قمری شمرده شود، پس از گذشت ۹ سال، عید پسح از اول بهار به آخر پاییز
منتقل خواهد شد و این خلاف فرمان خدا در تورات است. این اعیاد و جشن ها
افزون بر یادبود مذهبی و تاریخی جنبه کشاورزی هم دارند. عید پسح هنگام
برداشت جو، شاووعوت وقت تقدیم نوبرانه برداشت گندم و سوکوت زمان گردآوری
محصولات از کشتزار به انبار است. ایام ویژه توبه یا روش هشانا و کیپور هم
باید در محدوده زمانی اوایل پاییز قرار گیرند.
برای تطبیق این دو موضوع
(قمری بودن ماهها و تطابق اعیاد و مناسبت ها با سال شمسی) چنین مقرر شد که
هر ۲ یا ۳ سال یکبار کبیسه اعلام شده و یک ماه به آن افزوده شود (سال ۱۳
ماهه) و به این ترتیب از چرخش ماهها و مناسبت ها نسبت به سال شمسی جلوگیری
می شود.
اعلام سال کبیسه را در ابتدا مجمع عالی روحانیون یهود به صورت
مشورتی انجام می داد چنانکه شروع ماهها (به ویژه ماه هایی که اعیاد مهم در
آنها بود) با دیدن حلول ماه توسط همین مجمع انجام و با ارسال پیک به آگاهی
مناطق یهودی نشین رسانده میشد. علما و دانشمندان یهود برای تنظیم و تثبیت
تقویم عبری بسیار کوشیدند و در حدود سال ۱۴۱۰ عبری گونه نهایی و امروزی آن
را دانشمندی بنام هیلل دوم تنظیم کرد.
مبنای شمارش گاهنامه عبری آفرینش
حضرت آدم در نظر گرفته شده است. طبق گفتار تورات، خدا در شش مرحله، دوره یا
شبانه روز، جهان را آفرید و در آخرین مرحله بشر متعقل را پدید آورد. سپس
بطور دقیق عمر آدم اول را می فرماید و تاریخ جهان (یهود) را با طول عمر نسل
های پسین حضرت آدم تا حضرت نوح، ابراهیم، موسی و انبیای بعدی بنی اسرائیل
تا اوایل آبادی معبد دوم بیت همیقداش شرح میدهد. با محاسبه این سالها از
مبدا مذکور طول تاریخ گاهشمار عبری به ۵۷۶۸ سال (در سال ۸۷ـ۱۳۸۶ هجری شمسی)
می رسد. این تقویم از دوره های ۱۹ ساله تشکیل شده است و علت گزینش این
عدد، آن است که هر دوره ۱۹ ساله که ۱۲ سال آن معمولی و ۷ سال کبیسه باشد،
دقیقا برابر ۱۹ سال شمسی خواهد بود. دوره ۱۹ ساله تنها ۱ ساعت و ۲۷ دقیقه
از مجموع زمان ۱۹ سال شمسی کمتر خواهد بود که بشمار نمی آید که در نتیجه
ماههای قمری و همه سالها شمسی خواهند بود. با دانستن زمان حلول هر دوره ۱۹
ساله و افزودن ۲ روز و ۱۶ ساعت و ۳۳ دقیقه میتوان به راحتی و با دقت حلول
دوره بعدی ۱۹ ساله را حساب کرد. سال های کبیسه یا ۱۳ ماهه در هر دوره
عبارتند از: سال ۳، ۶، ۸، ۱۱، ۱۴، ۱۷ و ۱۹برای تعیین سال هایی که کبیسه
هستند آن سال را بر ۱۹ تقسیم می کنیم. اگر مانده، یکی از اعداد، ۶، ۸، ۱۱،
14، ۱۷ یا ۱۹ باشد، آن سال کبیسه خواهد بود. بطور مثال در تقسیم سال ۵۷۶۰
بر ۱۹، عدد ۳ می ماند که جزء سال های کبیسه است.
ماه های عبری در ابتدا
اسم مشخصی نداشتند و در تورات و دیگر متون مذهبی و کهن یهود با ذکر شماره
(ماه اول، دوم…) نام برده شده اند. بعدها بر اثر حمله بخت النصر به
سرزمین مقدس و اسارت یهودیان به بابل با تاثیر از فرهنگ بابلی ماههای عبری
نام ویژه خود را یافتند ـ تشری (ایثانیم) ۳۰ = (فروردین ۳۱)، مرحشوان (بول)
۳۰ = (اردیبهشت ۳۱)، کسلیو (کسلیف) ۳۰ = (خرداد ۳۱)، طبیث (طیبیث) ۲۹ =
(تیر ۳۱)، شباط (شبط) ۲۹ = (مرداد ۳۱)، آذار (آذر) ۲۹ = (شهریور ۳۱)، نیسان
(ابیب) ۳۰ = (مهر ۳۰)، ایار (زیو) ۲۹ = (آبان ۳۰)، سیوان (سیون) ۳۰= (آذر
30)، تموز (تمز) ۲۹ = (دی ۳۰)، آب (اوب) ۳۰= (بهمن ۳۰)، ایلول (ایلل) ۲۹ =
(اسفند ۳۰ یا۲۹).
ماه های عبری هر سال در محدوده ۲۰ روزه ای نسبت به
ماههای ایرانی در نوسان هستند و ترتیب آن با توجه به این ماهها همانگونه
است. چون دوران چرخش ماه بدور زمین سی روز کامل نیست و ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و
44 دقیقه است، نمی توان اول ماه را در بخشی از روز اعلام کرد چنانکه در سفر
بمیدبار، فصل ۱۱، آیه ۲۰ آمده است و علما از این آیه نتیجه گرفته اند که
روزها را می توان برای آغاز ماه برشمرد و ساعتها را نه. از این رو برای
کامل بودن روز، ماه های سال قمری را به طور متناوب ۲۹ روزه و ۳۰ روز تعیین
کرده اند. با دانستن زمان حلول ماه قبل و افزودن ۱ روز و ۱۲ ساعت و ۱۰۸۰
حِلق(۴) میتوان زمان حلول ماه بعد را دریافت و با افزایش این زمان به حلول
ماه بعد و ماه های آتی حتی تا پایان جهان را می توان محاسبه کرد.(۵) برابر
آیه مذکور، خداوند ماه نیسان را که خروج بنی اسرائیل از مصر در آن رخ داد،
اول ماههای عبری نهاد و ماههای دیگر نسبت به این ماه شمرده می شوند (طبق
ترتیب فوق). اما مبدا شمارش سال یا آغاز سال نو (تقویمی) در گاهشمار عبری
از ماه تیشری یا هفتمین ماه است. نیز روشن است که در سال های ۱۳ ماهه، ادار
دوم به ترتیب ماهها افزوده می شود و مناسبت هایی که در ماه ادار قرار
دارند (مانند جشن پوریم) در دومین ادار برگزار می شوند.
در تقویم عبری
سه نوع «سال» ازنظر تعداد روزهای آن وجود دارد. با توجه به اینکه سال قمری،
معادل ۳۵۴ روز و ۸ ساعت و ۴۸ دقیقه است، برای آسانی در محاسبات، در هر
دوره سه نوع سال داریم: ناقص (۳۵۳ روز)، منظم (۳۵۴ روز) و کامل (۳۵۵ روز)
طبق نظم خاصی در نظر گرفته می شوند. در سالهای کبیسه تعداد روزهای ماه
سیزدهم به این روزها اضافه می شود.
یکی از دلایل تنظیم گاهنامه به این
روش آن است که تا حد امکان سه روز پیاپی تعطیل مذهبی واقع نشود زیرا در
بیشتر اعیاد مذهبی کار برای یک یا دو روز حرام اعلام شده است و قرار داشتن
این ایام بلافاصله پیش یا پس از روز شنبه که در آن کار کردن منع شرعی دارد،
را دشوار می سازد، از این رو دستورهای زیر درباره تقویم داده شده است:
۱. هرگز عید پسح از روز دوشنبه، چهارشنبه یا جمعه آغاز نمی شود.
۲. هرگز عید شاووعوت از روز سه شنبه، یا شنبه آغاز نمی شود.
۳. هرگز عید سوکوت و روش هشانا از روز یکشنبه، چهارشنبه یا جمعه آغاز نمی شود.
۴. هرگز یوم کیپور در روزهای یکشنبه، سه شنبه یا جمعه قرار نمی گیرد.
برای
آسانی در تنظیم تقویم، دانشمندان یهودی مانند هارامبام جداول چند صد ساله
یا حتی هزار ساله تقویم عبری را فراهم کرده اند که با اندک تجربه و دقت در
قوانین تقویم هر سال عبری قابل محاسبه است. هم اکنون جدول تقویم عبری تا
سال ۶۰۰۰ عبری (حدود ۲ قرن آینده) تنظیم شده و آماده است.
اول ماه نو
عبری «روش حودش» نام دارد که در گذشته های دور مراسم ویژه ای برگزار می شد
اما امروزه تنها یک نوبت نماز اضافی بنام موساف با متن ویژه هیلل به معنای
مدح خداوند و آیاتی از تورا خوانده می شود. برگزاری سوگواری یا روزه در این
روز منع شده است. در مورد ماههایی که ۳۰ روزه هستند، مراسم ماه نو یا روش
حودش ۲ روزه برگزار می شود یعنی روز سی ام ماه قدیم و روز اول ماه جدید. در
یکی از شب های بین هفتم تا پایان چهاردهم هر ماه نیز دعایی بنام دعای ماه
نو خوانده می شود و قدرت خداوند در تنظیم مدارات و گردش اجرام آسمانی مانند
ماه ستایش می شوند.
به عقیده علمای یهود هر ۲۸ سال یکبار منظومه شمسی و
در مرکز آن خورشید به نقطه و مداری که در روز آفرینش قرار داشته است، داخل
می شود. آخرین دعای آفتاب در روز چهارشنبه ۱۴ نیسان سال ۵۷۶۹ عبری (۱۹
فروردین ۱۳۸۸ شمسی) بود و مراسم بعدی در روز چهارشنبه ۲۳ نیسان سال ۵۷۹۷
عبری (۲۰ فروردین ۱۴۱۶ شمسی) برگزار خواهد شد. اعتقاد بر این است که زمان
گفتن براخا (دعا) تا 1:4 از طول روز می باشد (حدودا ۱۰ صبح) پس از آن تا
ظهر شرعی، می توان بدون ذکر نام خداوند دعا را خواند. و براخا را باید در
مکانی گفت که بتوان مستقیما خورشید را را رویت نمود. تاریخ مراسم شرعی یهود
مانند برمیتصوا، بت میتصوا (زمان به تکلیف رسیدن پسر و دختر) و سالگرد فوت
افراد هم بر پایه تقویم عبری سنجیده می شوند.
برای تبدیل تاریخ عبری به
هجری شمسی، در شش ماه اول سال شمسی، رقم ۴۳۸۱ و در نیمه دوم، رقم ۴۳۸۲ از
سال عبری کم می شود. بعنوان مثال: اردیبهشت ۵۷۷۰ با کسر ۴۳۸۱ معادل ۱۳۸۹
شمسی خواهد شد. برای تبدیل تقریبی سال عبری به میلادی باید ۳۷۶۰ سال را از
تاریخ عبری کاست.(۶)
پاورقی:
۱. ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیه عنالقرون الخالیه، تعلیقه پرویز ازکائی، لایپزیگ، ۱۳۶۲ش، ص۷۰.
۲. د. جودائیکا، واژه های فرهنگ یهود، ج۵، ستون ۴۳.
۳. الآثار الباقیه عنالقرون الخالیه، همان، ص۷۰.
۴.
هر حلق PZN واحد، بزرگتر از ثانیه، کوچکتر از دقیقه و برابر ۱۸ حلق است.
از تقسیم ۲۰۴ حلق بر ۱۸ زمانی برابر ۱۱ دقیقه و ۶ حلق بدست خواهد آمد.
مانده نشان کبیسه بودن یا نبودن سال است. ۱۸÷۲۰۴ ۲۰۴ = سال مورد نظر ۱۱ =
دقیقه ۶ = حلق ۱۸÷ ۲۰۴ = 6 (۶ یا مانده = حلق) و (۱۱ یا خارج قسمت = دقیقه)
۵. الآثار الباقیه عنالقرون الخالیه، همان، ص۵۲.
۶. برگرفته از: http:::www.7dorim.com:cultures:gahshomar.asp با کمی تصرف.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات