ادیاننیوز – در سال ۲۰۱۱ آلن وست نماینده جمهوری خواه کنگره،
اسلام را “ستون پنجمی” معرفی کرد که در نهادهای ایالات متحده نفوذ کرده است. نیوت گینگریچ
نیز در سال ۲۰۱۰، شریعت را با عنوان “یک تهدید مرگبار برای بقای آزادی در ایالات متحده”
توصیف کرد.
هرمان کین، یکی دیگر از نامزدهای انتخاباتی است که به گفته او
مسلمانان “در تلاشاند به تدریج راه را برای ورود قانون شریعت به دولت آسان کنند” او
همچنین گفت در تدارک آن است تا یک آزمون وفاداری ویژه برای مسلمانانی که مایل به خدمت
در دولت هستند، تهیه کند. میشل ماخمن، نماینده دیگر ایالات متحده نیز گفته است “باید
در سراسر ایالات متحده با شریعت مقابله کرد”. او از مقامات امنیت ملی خواست درباره
نفوذ اخوان المسلمین در دولت فدرال تحقیق کنند.
اینها همه ترسی پارانوئیدی (همه دشمن پنداری) است که فاقد هرگونه
پایه و اساسی در واقعیت است. هیچ سازمان اسلامی مهمی تاکنون خواستار اجرای شریعت در
ایالات متحده نشده است. برای بیشتر مسلمانان در آمریکا شریعت امری شخصی و یک قانون
اخلاقی است، نه یک برنامه سیاسی.
مقابله قریب الوقوع
با این حال بسیاری از محافظه کاران به مقابله قریب الوقوع با
اسلام به عنوان یک خطر جدی اشاره میکنند. رهبران جمهوری خواه فعلی در رقابتهای انتخابت
ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بر روی این ترس مانور میدهند. دونالد ترامپ و بن کارسون هر
دو طی هفتههای گذشته از تعابیر ضد اسلامی استفاده کردند.
در برنامه “دیدار با مطبوعات” شبکه ان بی سی که ماه قبل پخش
شد، کارسون که یک جراح مغز و اعصاب بازنشسته است گفت:”من به هیچ وجه از دادن مسوولیت
به یک مسلمان حمایت نمیکنم، من کاملاً مخالف این کار هستم”.
چندی پیش در یک جلسه پرسش و پاسخ در یک گردهمایی انتخاباتی در
ایالت نیوهمشایر بود که یکی از حامیان دونالد ترامپ گفت: “ما در این کشور یک مشکل به
نام مسلمانان داریم” و ترامپ نیز به نشانه تأیید سر خود را تکان داد.
اخیراً در یک نظر سنجی که در ایالت آیوا برگزار شد، تنها حدود
نیمی از جمهوری خواهان گفتند که اسلام باید در ایالات متحده به رسمیت شناخته شود. چهل
و سه درصد از جمهوری خواهان معتقد بودند اوباما مسلمان است. با توجه به نظرسنجی “سیان
ان” این دیدگاه تنها یک واکنش بی اختیار به یازده سپتامبر نیست. از آن گذشته چند سال
از یازده سپتامبر میگذرد که این شعارها با این جدیت مطرح میشود. این درحالیست که
هیچ یک از این شخصیتها واکنشی به اعمال داعش در عراق یا شرق ندارند.
فراتر از سرخط اخبار دروغینی که در این باره پخش میشود یک کمپین
تبلیغاتی سازمان یافته نیز شکل گرفته است که به خوبی تأمین مالی میشود. بر اساس بررسیهای
انجام گرفته توسط مرکز “ترقی آمریکا”، هفت بنیاد محافظه کار طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ بیش از ۴۰ میلیون دلار صرف تبلیغات ضد اسلامی
کردهاند. طبق برآورد دیگران این مبلغ تا بیش از ۱۰۰ میلیون دلار میرسد. در میان گروههای
تأسیس شده، تشکیلات بریگت گابریل با شعار”اقدام برای آمریکا” دارای ۱۷۰ هزار عضو است
و خود را به عنوان یک الگو در انجمن بسیار موفق “اسلحه ملی” قلمداد میکند.
هدف از این تبلیغات نهادینه کردن نسخه ضد مسلمانی یا جاانداختن
همان تئوریهای توطئه آمیز اسلام هراسی است که درست مثل یهودی ستیزی است که یک قرن
پیش کلید خورد. از این رو اسلام هراسی تنها یک انزجار عادی نیست بلکه یک ایدئولوژی
است که به دنبال برقراری ارتباط با اجتماع و اقتصاد مردم و نیز ایجاد سرخوردگی سیاسی
و بن بست عملی است. حتی اگر تبیین و عمل به آن بر پایه دروغ باشد.
راز شریعت
واضح است که اسلام را نمیتوان مقصر مشکلات ملی آمریکا دانست.
ایدئولوژی اسلام هراسی اما برای تأثیر گذاری نیاز به یک تئوری توطئه دارد. بنابراین
گفته میشود در آمریکا علیرغم ظاهرش به صورت مخفیانه توسط مسلمانان عمل میکند. پس مسلمانان را باید به عنوان یک نیروی پنهان علیه
نوزایی آمریکا تلقی کرد. این پیامی است برای نخبگان حاکم بر ایالات متحده . پیامی که
میگوید مردمی که واقعاً آمریکا را اداره میکنند را سرزنش نکنید بلکه پیوسته مراقب
شریعت باشید.
برای اسلام هراسان، دولت آمریکا آن چیزی نیست که به نظر میآید.
این دولت یک مسلمان وابسته به اخوان المسلمین را در کاخ سفید به کار گرفته است و او
مشغول اجرای همان برنامه مخفی اجرای طرح شریعت است. به گفته اسلام هراسان ؛ این طرح
با تلاش برای معرفی اسلام به گونهای مثبت در کتب درسی مدارس تگزاس آغاز شده است. نمونه
دیگر آن، شرکت مواد غذایی کمپبل است که یک نسخه حلال از سوپهای سنتی خود را معرفی
کرد. یا حرکت دیگر اینکه در کاخ سفید اوباما از به کار بردن عبارت “تروریسم اسلامی”
امتناع میکند.
به گفته اسلام هراسان ؛ ناگهان آمریکاییها یک روز در شرایطی
از خواب بیدار خواهند شد که در یک حکومت اسلامی بسر میبرند. اروپا به دلیل کثرت مسلمانان
هم اکنون تسلیم شده است. برای مثال در حال حاضر اروپیا (ترکیپ اروپا و عربستان) در
واقع مستعمره اعراب است یا لندن به لندنستان (مثل افغانستان و غیره) تبدیل شده است!
یک قرن پیش، یهودیان آمریکایی نیز همین گونه به عنوان عامل نفوذی
دیده میشدند. کسانی که ارزشهای غربی را تهدید میکردند. همانند هسته ایدئولوژی ضد
اسلامی آمریکا، در گذشته هم یک تئوری توطئه وجود داشت که بیانگر دخالت مخفیانه یهودیان
در امور مالی بین المللی و تحولات جهانی بود. برای مثال، هنری فورد در دهه بیست میلادی
از صفحات روزنامه مستقل خود دیربورن، برای تبلیغ این دیدگاه استفاده میکرد.
امروزه نیز گفتمان ضد مسلمانان، شبیه به همان شیوهای است که
در گذشته در مورد یهودیان مطرح شده بود. جالب اینکه در هر دو مورد، به یک اقلیت مذهبی
به چشم افرادی خطرناک نگاه میشود که با ارزشهای بیگانه خود یک جامعه را از بنیاد
نابود خواهند کرد. آن دو همچنین همانند یک نیروی پنهان با نفوذ خود در مراکز قدرت،
به طور مخفیانه جهان را از بالا کنترل میکنند.
یهودیان آمریکایی بالاخره توانستند در قرن بیستم بر بدترین عقاید
ضد یهودی غلبه کرده و امنیت و برابری را در ایالات متحده بدست آورند. آیا مسلمانان
هم خواهند توانست این کار را انجام دهند؟ متاسفانه تاریخ هرگز از یک راه دوبار عبور
نمیکند. تفاوت کلیدی در این است که امروزه، اسلام هراسی در میان عموم مردم بهانهای
برای توجیه امپراطوری جهانی آمریکا شده است. تصوری که البته در دهه بیست میلادی وجود
نداشت. اسلام هراسی تنها یک ترس غیرمنطقی نیست، بلکه یک سیستم اعتقادی حساب شده است
تا برای بخشهایی از قدرت مفید باشد.
مخالفت با تئوریهای ضداسلامی و تمام نطقهای مرتبط با آن تنها
مربوط به دفاع از حقوق مدنی مسلمانان آمریکا نیست، بلکه مخالفت با یکی از ستونهای
ایدئولوژیک امپریالیسم بودن ایالات متحده نیز هست.
منبع : الجزیره انگلیسی
ترجمه: شفقنا