از اعلام آغاز مرحله دوم تحریمها توسط دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا، نامه آیتالله
محقق داماد خطاب به رهبر کاتولیکهای جهان منتشر شد که در آن با اشاره به تحریمهای
یک طرفه و ظالمانه امریکا علیه ایران، از پاپ فرانسیس خواسته شده بود نسبت به ستمی
که از سوی رئیس یک کشور بزرگ مسیحی بر ملت ایران میرود، بیتفاوت نباشد.
محتوای آن بر یادآوری مفاهیم و اصول مشترک ادیان الهی قرار داشت و در آن با یادآوری
عهدشکنی امریکا در مقابل پایبندی ایران به پیمان هستهایاش آمده بود: «اصل وفای به
عهد اصلی است که مورد احترام و تأکید همه ادیان و خردمندان جهان است. علاوه بر عهدشکنی
تصمیمات حادی علیه ایران که مستقیماً سختی آنها متوجه ملت و مردم ایران میگردد، اتخاذ
نموده است. رنجی که مردم ایران از ناحیه تحریمها متحمل خواهند شد بر هیچ کس پوشیده
نیست و صرفاً محدود به غذا و دارو نمیگردد و بر سراسر زندگی روزمره مردم مؤثر است».
انجام میگیرد که اکثریت قاطع مردم آن مفتخر به پیروی از عیسی مسیح(ع)، پیامبر صلح،
دوستی و مبشر محبت و عشق به انسانها میباشند»، نوشت: «اینجانب بهعنوان یکی از معلمین
دینی که مفتخر به همکاری با آنجناب در پژوهشهای گوناگون هستم از پیشگاه آن مقام مقدس
استدعا دارم که به هر طریق ممکن در این امر مداخله و ارشادات لازم را مبذول فرمایید.»
این نخستین بار نبود که یک روحانی ایرانی در نامهای به رهبر
مسیحیان جهان موضوعی دیپلماتیک را پیگیری میکرد. نخستین بار در اواخر دهه ۱۳۲۰ بود
که روحانیون ایران در مواجهه با موضوع اشغال فلسطین تصمیم به نامهنگاری با واتیکان
گرفتند. چندین نامه نوشته شد اما در نهایت نامهای که امام خمینی(ره) نگاشته بود و
به امضای روحانیت تهران رسیده بود برای پاپ ارسال شد. بنابراین بنیانگذار انقلاب اسلامی
ایران یکی از نخستین مقامات مذهبی ایران بود که باب نامهنگاری با رهبران مذهبی در
واتیکان را آغاز کرد. این شیوه از سمت واتیکان هم استقبال و در برخی بزنگاههای تاریخی
بهکارگرفته شد.
از جمله در بحبوحه تصرف سفارت امریکا در تهران و به گروگان
گرفته شدن دیپلماتهای امریکایی این پاپ ژان پل دوم بود که در نامهای به بنیانگذار
جمهوری اسلامی ایران از آنچه رخ داده بود و تیرگی پدید آمده در روابط دو کشور ابراز
نگرانی کرد و البته از سوی امام با ذکر این موضع که «ملت ایران قطع رابطه با امریکا
را به فال نیک گرفته است»، اینگونه پاسخ گرفت که «من از جنابعالى با نفوذ معنوى که
بین ملت مسیح دارید مىخواهم که دولت امریکا را از عواقب ستمگریها و زورگوییها و
چپاولگریها بترسانید و آقاى کارتر را که با شکست نهایى مواجه است، نصیحت کنید که با
موازین انسانى با ملتهایى که مىخواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ
قدرتى در جهان نباشند رفتار کند و از تعلیمات حضرت مسیح- سلامالله علیه- پیروى نماید
و خود و دولت امریکا را بیش از این در معرض رسوایى قرار ندهد.»
در سالهای اخیر هم
روحانیون ایرانی در مواجهه با پدیده اسلامستیزی که در آن با الصاق گروههای تروریستی
همچون داعش و القاعده به کلیت اسلام کلیت مسلمانان متهم به خشونتگرایی و تروریسم میشدند
نامهنگاریهایی را با واتیکان انجام دادند و در مقابل این پاپ فرانسیس بود که در موضعگیریهایی
نسبت دادن خشونت و ترور به اسلام و بلکه به همه ادیان الهی را مردود دانست.
با چنین
پیشینهای طبیعی بود که روحانیون در ایران در مواجهه با تحریمهای امریکا که جنگ خاموش
علیه مردم ایران است و بدیهیترین و سادهترین نیازهای زندگی آنها را تحت تأثیر قرار
میدهد نامه نوشتن به پاپ را اقدامی قابل اتکا بیابند.
دیپلماسی مذهبی که میتواند
در این بزنگاه تاریخی حتی بیش از یک نامهنگاری موردی بهکار گرفته شود. اگر چه در
مقابل برخی این انتقاد را مطرح کردند که نامهنگاری با واتیکان که رهبری کاتولیکهای
جهان را برعهده دارد در حالی که سیاستمداران امریکا بیشتر پیرو کلیسای پروتستان است
چندان مفید فایده نیست. اگر چه سابقه میانداری واتیکان در این مناسبات و میانداریها
همچنان امید به اثر گذاریاش را معنادار میسازد.
با این مقدمه با حجتالاسلام ابوالحسن
نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب که یکی از معتقدین به اهمیت دیپلماسی دینی
و مذهبی و تأثیرگذاری آن در سیاست خارجی کشورها است گفتوگو کردهایم.
او معتقد است سکولار
شدن دولتها از تأثیرگذاری گفتوگوهای بینالادیانی تا حدودی کاسته است، اما با وجود
این تأکید دارد این گفتوگوها نیازمند یک کار زیربنایی مستمر و آکادمیک است و همچنان
میتوان با هدف کاستن از آلام بشری آن را پیگیری کرد.
دیپلماسی مذهبی بهعنوان یک وجه از دیپلماسی عمومی از چه
سابقه تاریخی و جایگاهی در سیاست خارجی کشور برخوردار است؟ آیا رویکرد فعالی نسبت به
بهرهگیری از آن وجود دارد؟
مبنای این بحث را بهتر است با ذکر این نکته آغاز کنیم که
ما بر اساس نص صریح قرآن معتقد به وحدت ادیان توحیدی هستیم. قرآن میفرماید که «انالدین
عندالله الاسلام» و این اسلام منظور صرفاً دین اسلام نیست؛ بلکه تسلیم خدا بودن است
که مبنای همه ادیان ابراهیمی است. زیرا این ادیان از جوهر واحدی برخوردارند و آنچه
مختلف است، شرایع آنها است. ادیان برای دعوت بشر به توحید آمدهاند. چنین است که حضرت
امام خمینی(ره) در بیان دیدگاهی میفرمایند که اگر همه انبیا در یک جا گردهم بیایند
با هم اختلاف پیدا نمیکنند. زیرا مسیرشان مسیر واحدی است. بنابر این همبستگی، انسان
مولود قدرتمند بودن حیات ادیان اعم از توحیدی و حتی غیر توحیدی است. زیرا دین برای
انسجام و اتحاد مردم است. اما متأسفانه شاهد آن بودیم که قرن بیستم به دوران جدیدی
برای ظهور و بروز جنگهای دینی تبدیل شد.
اتفاقاً بر خلاف تصور بسیاری، این جنگها در اروپا شکل گرفت؛ میان کاتولیکها
و پروتستانها یا میان ارتدوکسها و کاتولیک ها؛ آنچنان که در بوسنی و هرزگوین در لایه
زیرین منازعه قومی رخ داد. قرن بیست و یکم نیز با جنگهای مذهبی وحشتناکی آغاز شد.
بروز و ظهور افراط گرایان ستیزه جو و تروریستی همچون طالبان، القاعده و داعش در غرب
آسیا و بهطور مشخص سیطره داعش در عراق و سوریه بخشی از این جدال به بهانه مذهب بود.
چنین است که ما تنها راه بازگشت صلح به جامعه بشری را گفتوگوی
میان ادیان میدانیم. فراموش نکنیم که دو تئوری عمدهای که در این زمینه مطرح شد یکی
برخورد تمدنها بود که از سوی ساموئل هانتینگتون مطرح شد و دیگری گفتوگوی تمدنها
و ادیان بود. از این حیث گفتوگوی تمدن و دین را در کنار هم قرار میدهیم؛چرا که هسته
اصلی اغلب تمدنها دین است. چنانکه تمدنهای هند و چین از آیینهای هندوئیسم و بودائیسم
جدا نیست. بنابر این ما قائل به گفتوگوی تمدنها هستیم که پیشنهادش در سازمان ملل
بهنام جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است. فراتر از آن باید گفت که جمهوری اسلامی از
آغاز یکی از مدافعان گفتوگو و دیپلماسی چه در حوزه بین دینی و چه در حوزه درون دینی
و بینا مذاهبی بوده است زیرا این گفتوگوها چه میان رهبران و چه میان پیروان میتواند
به وحدت و کاستن از آلام بشری کمک کند.
یکی از جدیدترین اقداماتی که در ذیل عنوان دیپلماسی مذهبی
و در راستای مقابله با تحریمها انجام شده است ارسال نامه از سوی آیت الله محقق داماد
خطاب به پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان است. اما انتقادی که در این میان مطرح شد
این بود که سیاستمداران جمهوریخواه امریکایی بیشتر پیرو کلیسای پروتستان هستند. مراودات
بین الادیانی ما با مسیحیان جهان چرا محصور به ارتباط با واتیکان مانده است؟
ما دهها دور گفتوگو با رهبران مذهبی و مقامات کلیسایی
در امریکا داشتهایم. اما در دوران ریاست جمهوری ترامپ ادامه این گفتوگوها با محدودیتهایی
که برای ویزا گرفتن و رفت و آمدها ایجاد شده، مواجه شده است.
یعنی با مقامات کلیسای پروتستان هم گفتوگو داشتید؟
بله گفتوگوهای مفصلی داشتیم. در دوران ریاست جمهوری اوباما
آنها بهصورت مفصلی به ایران رفت و آمد داشتند و روابط برقرار بود. الان هم مورمونها،
میسیونها و کلیساهای مختلف امریکا به ایران تردد دارند. به دانشگاه ادیان و مذاهب
هم میآیند و با ما رفت و آمد دارند.
چقدر این گفتوگوها را از جهت تأثیرگذاری بر سیاستها و
تصمیمات کشورهای دیگر و بهطور ویژه دولت امریکا مؤثر و مثبت ارزیابی میکنید؟
اگر دولتها، دولتهای گفتوگوگری باشند و طبع گفتوگو
داشته باشند طبیعتاً گفتوگو میان چهرههای شاخص مذهبی میتواند مؤثر باشد؛اما طبیعتاً
فردی مانند ترامپ که با هیچ کس گفتوگو نمیکند و از هیچ کس حرف شنوی ندارد حتماً
از کلیسای پروتستان خودشان هم حرف شنوی ندارد. یعنی این دولت و این شرایط ویژه و متفاوت
است. اگر نه اصل این است که مقامات مذهبی امریکا هم اهل گفتوگو هستند منتها تأثیرگذاری
روی این مورد خاص ندارند.
آیا این گفتوگوهای مذهبی در دوران دولت اوباما مؤثر بود؟
بله خیلی تأثیرگذار بود زیرا آنها هماهنگ بودند و این سیاست
را کاملاً میپذیرفتند و قبول داشتند و با این جلسات کنار میآمدند.
بنابر این در مجموع باور دارید که دیپلماسی مذهبی میتواند
حلقهای از زنجیره سیاست خارجی باشد؟
قطعاً باید این نوع از دیپلماسی پیگیری شود. بسیار هم مؤثر
است و کارایی دارد و میتواند در کاهش مشکلات ملی و سیاسی ما مؤثر باشد و تأثیر بسزایی
در تغییر شرایط سخت ملت ایران و سایر ملتهای مظلوم داشته باشد.
این گفتوگوها با رهبران یهودی جهان به چه ترتیب پیگیری
شده؟
اولاً ما یهودیان را از پیروان ادیان آسمانی میدانیم. اما
میان یهود پیرو موسی کلیمالله و یهود صهیونیسم تفاوت قائل هستیم. مثل تفاوتی که میان
اسلام محمدی و اسلام امریکایی قائلیم. بنابر این گفتوگو با پیروان حضرت موسی را در
دستور کار داریم و معتقدیم که با همکاری آنها میتوان بسیاری از مسائل را پیش برد.
آیا این گزاره را قبول دارید که بسیاری از درگیریها و تنشهای
حاکم بر منطقه ریشههای قوی در اختلافات مذهبی دارد و با توجه به اینکه اسلام دین غالب
در منطقه است میتوانست وجود نداشته باشد. چه تلاشهایی برای کاستن از زمینههای تنش
بوسیله گفتوگو بین مذاهب اسلامی و حتی با نحلههایی مانند وهابیت که قرائت متفاوتی
از اسلام است، انجام شده؟
دین برای وحدت و صلح میان بشریت و اشاعه انسانیت و اخلاق
است. اما متأسفانه در طول تاریخ بدترین سوءاستفادهها از دین شده است. بهنام دین
جنگهای صلیبی به راه افتاد، بهنام دین در اروپا دهها جنگ منطقهای به راه افتاد.
اما اختلاف و جنگ هیچ گاه در جوهره و از لوازم دین نبوده و نیست. اما ابرقدرتها و
حکام جور به بهانه دین و به دفاع دروغین از دین، جنگهای مختلفی به راه انداختهاند.
اسلام هم که دین صلح و آرامش است؛ متأسفانه از سوی برخی قدرتها ابزاری برای ایجاد
اختلاف شده است. پادشاهی که مشخص نبوده نماز و قرآن میخواند یا نمیخواند به بهانه
بحث قدیم یا حادث بودن قرآن جنگهایی به راه انداخت که به «دوران محنت» معروف شد. الان
هم سیاستی که در عربستان پیگیری میشود ادامه همان تفرقه افکنی به بهانه دین است. مگر
وهابیت چیزی جز یک مذهب برساخته برای به آتش کشیدن منابع مسلمانان است؟
اما به هرحال وهابیت در حال حاضر یکی از واقعیتهای موجود
جهان اسلام است…
بله واقعیت موجود است و ما در نهایت در مواجهه با آنها نیز
پیشنهادمان گفتوگو است. زیرا ما گفتوگو را برای همه کس، همه جا و همیشه پیشنهاد
میکنیم. به این سه تعبیر دقت کنید. معنایش این است که ما نه شرط زمان برای گفتوگو
قائلیم، نه شرط مکان و نه شرط اینکه چه کسی طرف این گفتوگو باشد. از این حیث شیعه
با شیعه، شیعه با سنی، با وهابی و حتی با داعشی باید گفتوگو کند.
با توجه به اینکه میگویید قید ندارید، آیا اقدامی برای گفتوگو
با علمای وهابیت انجام داده اید؟
هم اقدام انجام شده و هم میشود. ما همیشه خواستار گفتوگو
هستیم. همچنان که دیدیم وزیر امور خارجه کنونی و نیز وزیر امور خارجه پیشینمان در
مصاحبههایی گفتند که با همه مشکلاتی که عربستان برای ما ایجاد میکند، با این حال
ما آماده گفتوگو هستیم. بنابر این بله ما قبول داریم که وهابیت واقعیت موجود جهان
اسلام است و از گفتوگو با آنها سر باز نزدهایم.
ما شاهد فعالیت نهادهایی مانند مجمع تقریب مذاهب هستیم اما
پرسش این است که خواست و آرمان گفتوگو میان ادیان و مذاهب تا چه حد در واقعیت تحقق
پیدا کرده؟
مجمع تقریب مذاهب یک جای گفتوگو است. برخی از مراجع تقلید
و علما نیز در این زمینه فعال هستند. چنانکه آیتالله مکارم در طول سه چهار سال گذشته
دو اجلاس بزرگ با دعوت از صدها عالم از سراسر جهان برگزار کردند. یعنی این فقط ایران
نیست و فقط ما نیستیم که گفتوگوی میان ادیان را پیگیری میکنیم. گفتوگو را بسیاری
از تشکیلاتهای فرهنگی دنبال میکنند. وزیر امور خارجه و سایر مقامات کشورمان هم که
به کشورهای دیگر سفر میکنند اغلب با علمای برجسته آن کشورها دیدار میکنند. بنابر
این گفتوگوهایی از این جنس مختص سازمان و نهاد خاصی نیست.
گفتید که نهادها و اشخاص مختلفی در موضوع دیپلماسی مذهبی
دخیل هستند. پیشنهاد و راهکارتان برای کارآمد کردن و نتیجه بخش شدن این نوع دیپلماسی
چیست؟ آیا باید در نهاد منسجم تری پیگیری شود یا برنامهریزی متفاوتی صورت گیرد؟
باید در این امور کار فرهنگی انجام شود. باید با کار فرهنگی،
فرهنگ گفتوگو را در جهان و در کشور میان همه گسترش داد. اما اینکه بخواهیم این کار
را تشکیلاتی و بوروکراتیزه کنیم درست نیست. ما باید روح گفتوگو را در همه گسترده
کنیم. همه باید گفتوگو کنند از یک دانشجو تا یک مقام عالی. اما معنای حاکم کردن فرهنگ
گفتوگو این است که دانشجوی ایرانی که میخواهد در کشور دیگری تحصیل کند باید منطق
گفتوگو را بشناسد و خودش را در حد توان برای گفتوگو آماده کند.
با هراسی که بر ارتباطات ما با افراد کشورهای دیگر و مذاهب
دیگر مستولی شده است چه باید کرد؟
آن هراس زمانی از بین میرود که افراد آماده گفتوگو میشوند؛
اگر هراسی باشد که گفتوگو انجام نمیشد. کسی که برای گفتوگو آماده میشود هراسی
ندارد. اما آنچه باید اینجا مورد تأکید قرار دهم این است که متأسفانه برای گفتوگوهای
بین دینی آمادگی بیشتر است تا گفتوگوهای بین مذهبی. اما باید تلاش کنیم تا این ارتباطات
برقرار شود.