به گزارش ادیان نیوز، درست شش ماه پس از
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ ایران و عراق، در روز ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ اتفاقی تاریخی رقم
خورد. امام خمینی (ره) طی حکمی خطاب به همه مسلمانان جهان، ارتداد سلمان رشدی، نویسنده
سرشناس هندی و تبعه انگلیس را صادر میکند.
در بخشی از این فتوا آمده است: “به
اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و
پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم
به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً
آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید.”
سوالی که از همان ابتدای صدور حکم امام
مطرح بوده و با گذشت سه دهه هنوز تا حدی بی پاسخ مانده، این است که چه ضرورتی ایجاب
میکرد ایران چنین واکنش سختی به کتاب آیات شیطانی نشان دهد؟ همچنین این سؤال را هم
باید پاسخ داد که چرا انگلیس علیرغم مخالفت مردمش با هزینههای هنگفت محافظت از سلمان
رشدی و اعتراف شاهزاده چارلز، ولیعهد انگلستان که اعلام کرده بود “سلمان رشدی
سربازی پر خرج برای مالیاتدهندگان انگلیسی است”، هنوز هم این کشور اصرار بر حفظ
جان این نویسنده دارد؟
همراهی ۵۷ کشور اسلامی با حکم امام خمینی(ره)
چهارمین رمان سلمان رشدی، به نام
“آیات شیطانی”، با تمسخر مقدسات اسلام و با مطرح ساختن اتهاماتی علیه پیامبر،
جبراییل و زنان پیامبر، قلب مسمانان جهان را جریحهدار کرد که منجر به راه افتادن اعتراضات
شدیدی در کشورهای هند، پاکستان و حتی در انگلیس علیه او و کتابش شد. در این فضای پرتنش،
فتوای امام خمینی (ره) مورد استقبال بینظیر قرار گرفت و به نوعی محور اتحاد مسلمانان
علیه سلمان رشدی شد؛ تا جایی که علمای کشورهای اسلامی هم از حکم امام پیروی کردند.
مثلا شیخ احمد کفتارو، مفتی اعظم وقت سوریه، در روز چهارشنبه ۱۰ اسفند ۶۷ به پیروی
از امام، فتوایی مبنی بر لزوم مجازات رشدی صادر کرد.
“در فرایند این ماجرا سفرای اروپایی
کشور را ترک کردند و موجب نگرانی بسیاری از چهرهها و مسئولین سیاسی شدند که متوجه
عمق مسئله نبودند. این مسئولین استدلالشان این بود که چون ما تازه از جنگ فارغ شدیم
و باید با اروپا روابطمان بهتر شود، لذا این حرکت به زیان ما تمام خواهد شد”
محمد صادق کوشکی، عضو هیات علمی دانشکده
حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در مصاحبه با تبیان، در تشریح تأثیر حکم امام خمینی(ره)
میگوید: “به عقیده من، آنچه امام مطرح کردند فتوا نبود، این خطای رایجی است که
در داخل کشور هم استفاده میشود. کلمه فتوا را رسانههای غربی مطرح کردند تا بگویند،
آنچه امام فرموده نظر شخصی ایشان است، در حالیکه بیان یک حکم الهی بوده است. جالب اینجاست
که دو ماه بعد از در صدور این حکم، ۵۷ کشور
عضو سازمان کنفرانس اسلامی، حکم امام را پذیرفتند و آن را تأیید و پشتیبانی کردند.
حتی کشوری مثل عربستان سعودی مجبور شد که بپذیرد؛ چراکه این یک حکم دینی بود.”
البته همهچیز به حکم امام ختم نمیشد،
بلکه موضع دولت ایران نیز با فتوای امام همسو بود. آیتالله خامنهای، رئیس جمهور وقت
ایران، در خطبههای نماز جمعه ۲۸ بهمن ماه ۶۷ میگوید: “این بدبختی که خودش را
در این دردسر انداخت چارهای جز مردن ندارد. با یک میلیارد مردم مسلمان دنیا خودش را
طرف کرد با حکم نافذ امام خودش را طرف کرد. این بلاشک، این اعدام انقلابی دربارهی
او انجام میگیرد. بله ممکن است که توبه کند، کتاب بنویسد، غلط کردم بگوید از مسلمانان
دنیا از امام امت عذرخواهی کند. به گه اشتباه کردم کتاب مال من نیست که البته در این
صورت ممکن است مردم گناه او را ببخشند، اما در آن صورت آمریکاییها خودشان او را میکشند.”
قطع روابط غرب با ایران، متعاقب صدور فتوای
ارتداد رشدی
اما روی دیگر سکه، قطع روابط کشورهای اروپایی
با ایران بود. پس از صدور این فتوا، کشورهای غربی به بهانه نقض آزادی بیان و حقوق بشر،
سفرا و نمایندگان خود در ایران را فراخواندند تا شاید از این راه بتوانند جمهوری اسلامی
را تحت فشار قرار دهند. محمدصادق کوشکی در ادامه گفتوگوی با تبیان دراینباره گفت:
“در فرآیند این ماجرا، سفرای کشورهای اروپایی کشور را ترک کردند و موجب نگرانی
بسیاری از چهرهها و مسئولین سیاسی شدند. این مسئولین استدلالشان این بود که چون ما
تازه از جنگ فارغ شدیم و باید با اروپا روابطمان بهتر شود، لذا این حرکت به زیان ما
تمام خواهد شد، اما امام فرمود این سفرا یکی یکی سرافکنده باز خواهند گشت که همین اتفاق
هم افتاد و در کمتر از دو ماه برگشتند.”
سیاست کشور انگلیس حفظ جان سلمان رشدی به هر قیمتی بود و همین امر باعث شد سایهای ده
ساله بر روابط ایران و انگلیس حاکم شود؛ چراکه ایران ادامه روابط دیپلماتیک خود با
این کشور را مشروط به محکومیت رشدی کرده بود، شرطی که از طرف انگلیس پذیرفته نشد.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود مورخ ۱۰ اسفند
۱۳۶۷ مینویسد: “قبل از شروع جلسه به نمایندگان اطلاع دادم که حضرت امام، نظر
خاصی درباره طرح قطع رابطه با انگلیس ندارند و گفتم بهتر است مخالفان طرح صحبت نکنند
که مورد بهرهبرداری دشمنان خواهد شد. پیشنهاد کردم که طرح را تعدیل کنیم و قطع رابطه
را مشروط به عدم محکومیت کتاب سلمان رشدی از سوی انگلیس کنیم.”
اقدام امام، مطابق با منشور حقوق بشر است
شاید در اولین مواجهه با این واقعه تاریخی،
این سؤالات ذهن را درگیر کند که آیا حکم امام با آزادی بیان و حقوق بشر در تضاد نیست؟
آیا واقعاً ضرورت داشت ما خود را درگیر این مسئله کنیم؟
اگر این فتوا نبود تا امروز آنقدر علیه
اسلام تخریب و تضعیف صورت میگرفت که هیچ مسلمانی جرات نمیکرد از اسلام حمایت کند.
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه در گفتوگوی
با تبیان به این سؤالات پاسخ داد. “به لحاظ دیپلماتیک کاری که امام انجام داد،
دقیقاً مطابق با تبصره دوم ماده ۱۹ منشور حقوق بشر است. در این ماده که از آزادی بیان
سخن گفته شده، یک تبصرهای هم وجود دارد، مبنی بر اینکه کسی حق ندارد به بهانه آزادی
بیان، با اخلاق و اعتقادات عمومی جامعه مقابله کرده و باورهای مردم را متزلزل کند.
در حقیقت امام با این فتوا با کسی برخورد کرد که به نام آزادی، علیه آزادی ایستاد؛
چون سلمان رشدی از حدود حقوق بشر عدول کرده بود. البته نوع مقابله با چنین فردی، در
هر جامعهای ممکن است قانون خودش را داشته باشد.
نکته دیگر این است که امام با این فتوا
درواقع یک توطئه مهم رسانهای را خنثی کرد. برای امام این مهم نبود که سلمان رشدی حتماً
اعدام شود، بلکه میخواست در یک سوراخ موشی گم شود و دیگر کسی جرات نکند علیه اسلام
فعالیت کند. اگر این فتوا نبود تا امروز آنقدر علیه اسلام تخریب و تضعیف صورت میگرفت
که هیچ مسلمانی جرات نمیکرد از اسلام حمایت کند.”
برای حفظ کیان اسلام، باید هزینه داد
برای درک بهتر از چرایی اقدام امام خمینی(ره)
باید گفتمان دینی اسلام را تحلیل کرد. گرچه اسلام طرفدار خشونت نیست، اما گاهی چارهای
جز دفاع دربرابر توطئه بدخواهان باقی نمیماند. به همین دلیل گاهی لازم است برای حفظ
کیان اسلام متقبل هزینه شد. خداوند در آیه ۴۰ سوره حج میفرماید: «اگر خداوند بعضی
از مردم را بهوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا،
و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که
یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند خداوند قوی و شکستناپذیر است.»
در تفسیر این آیه گفته شده که “اگر
افراد با ایمان و غیور دست روی دست بگذارند و تماشاچی فعالیتهای ویرانگرانه طاغوتها
و مستکبران و افراد بی ایمان و ستمگر باشند و آنها میدان را خالی ببینند، اثری از معابد
و مراکز عبادت الهی نخواهند گذارد”
چرا انگلیس، اصرار بر حفظ جان سلمان رشدی
دارد؟
سلمان رشدی، نماد اسلامستیزی در سه دهه
اخیر شده و اگر فتوای امام درباره او اجرا شود، ترسی در دل جریان رسانهای و اندیشهای
غرب پدید میآید و دیگر احدی جرات نخواهد کرد مقابل مسلمانان بایستد.
اما سؤال دیگری که لازم است به آن پاسخ
داده شود، این است که چرا انگلیس تا این حد اصرار دارد با هزینههای هنگفت از جان سلمان
رشدی حفاظت کرده و حتی بالاترین از این، در ژوئن سال ۲۰۰۷ ملکه انگلستان، به او لقب
شوالیه اعطا کند؛ دقیقا کاری که موجب تازه شدن زخم دیرین مسلمانان شود.
وزارت امور خارجه ایران در همان سال در
پاسخ به اعطای مدال به رشدی اعلام کرد: “مدال دادن به یکی از منفورترین چهرهها
در جهان اسلام، نمونه بارزی از ضدیت با اسلام در میان مقامات ارشد بریتانیاست”
پاسخ اصلی همین است که انگلیس در مبارزه
با اسلام، شمشیر را از رو بسته و دفاع از آزادی بیان صرفا بهانه است. چطور میشود هزاران
انسان بی گناه در کشورهای مختلف اسلامی کشته شوند، ولی فقط جان سلمان رشدی برای جهان
غرب ارزش داشته باشد؟
البته بیان این نکته هم ضروری است که سلمان
رشدی، نماد اسلامستیزی در سه دهه اخیر شده و اگر فتوای امام درباره او اجرا شود، ترسی
در دل جریان رسانهای و اندیشهای غرب پدید میآید و دیگر احدی جرات نخواهد کرد مقابل
مسلمانان بایستد؛ بنابراین لازم است رشدی زنده بماند، تا تمسخر و استهزاء اسلام زنده
بماند و دولتهای غربی تضمین بدهند که هرکس مقابل اسلام بایستد، ما جانش را حفظ میکنیم.
گرچه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، سلمان رشدی از همان لحظه صدور حکم امام خمینی(ره)
مرده است.
منبع: تبیان
انتهای پیام/ ب