نفی تبعیض جنسیتی در همه عرصهها بهجز دین
به گزارش ادیاننیوز به نقل از گاردین؛ عدم امکان کشیش شدن زنان و بسیاری از عقاید جنسیتی در کلیسا که ناشی از عقاید تعصبآمیز دینی است با دیدگاههای حامی برابری و عدالت اجتماعی قرن ۲۱ در تضاد است. این در حالی است که به حاشیه راندن زنان در دین تاکنون موردبررسی اندکی قرار گرفته است. برای مثال در قانون ضد تبعیض استرالیا هرگونه تبعیض ممنوع است درحالیکه این قانون استثنائاتی دارد که ازجمله آن در حوزه دین است؛ چنانکه مثلاً کلیساها میتوانند از پذیرفتن زنان بهعنوان کشیش خودداری کنند.
نسبیتگرایی در افکار تعصبآمیز و سنتهای همه ادیان وجود دارد. در این سنتها خدا بهعنوان مرد تصور شده و ارائه میشود. همچنین مردها بهعنوان نیروهای معنوی بالاتر فرض میشوند و در سنت جمعی از ادیان اجازه انتصاب زنان بهصورت کامل بهعنوان رهبر دینی را رد میکنند.
بعضی ادیان از حضور زنان در مقابل مکان عبادت و یا ورود زنان به عبادتگاهها جلوگیری میکنند. در بسیاری از موارد از متون دینی برای پایینتر فرض شدن زنان استفاده شده و دین بهعنوان وسیلهای برای تبعیض جنسیتی Sexism در سراسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرد.
بخش قابل توجهی از اقتدارهای دینی پا را بیشتر فرا گذاشته و زنان را بیشتر از عرصه میرانند، بااینحال هنوز تعداد زیادی از زنان از آنها پیروی میکنند. همین موضوع باعث میشود که جامعه، این اقلیت سازی زنان را قابل قبول و یا مصون در مقابل تغییر بداند. پس ما باید به ریشههای اخلاقی که باعث تلقین این دیدگاههای جنسیتزده و به کودکان میشود نقد وارد کنیم. درک توجیهپذیری این موضوع که چگونه به زنان و دختران از کودکی فهمانده میشود که جنس دوم هستند و فقط میتوانند جایگاههای محدودی را در دین داشته باشند، سخت است. همین تلقینها از کودکی به زنان میفهماند که دارای جایگاهی در عرصه اقتدار و رهبری دینی نیستند.
پس به زنان باید یادآوری شود که آنها حق رد کردن هرگونه عقیده جنسیت گرا که توسط مردان به آنها تحمیل میشود را دارند. آنها حق دارند در مقابل هرکس که به آنها جایگاه، نقش و انتخابهای آنها را دیکته میکند، عصبانی باشند. آنها احترام گذاشتن را به این مردان بدهکار نیستند و باید بپرسند که چرا با آنها اینگونه نامحترمانه برخورد میشود.
مردم حق دارند که به هر دینی معتقد بوده و به آن عمل کنند اما حق آزار دیگران را ندارند. چنانکه دادن استثنا به نهادهای مذهبی در حوزه قانون تبعیض پذیرفته نیست و میتوان به آن اعتراض کرد. دین امری مقدس است اما آنجا که سنتها و عقاید تعصبآمیز در قالب دین قصد تبعیض و به حاشیه راندن نیمی از جمعیت جهان را دارند باید مورد انتقاد قرار بگیرند.
ما باید بدانیم که چه امری را مقدس میدانیم، سنت دینیای که مخالف عدالت اجتماعی باشد چرا ما باید به آن باور داشته باشیم؟ پس ما حق داریم هر آنجا که نهادهای دینی از احترام یا انجام به امور اخلاقی بازمیمانند به آنها نقد کنیم و از آنها عصبانی باشیم.
پایان پیام/م