ادیان از منظر اکیستها
به گزارش ادیان نیوز – ردنا، اصولا دینداری با برخی باورهای اساسی گره خورده است که از آن با عنوان اصول دین یاد می شود. این اصل بن مایه و تمام وجود یک دین را تشکیل میدهد. در اسلام این اصول شامل توحید، معاد، نبوت، امامت و عدل است. در صورتی باور جدید را میتوان پذیرفت که با این اصول در تضاد نباشد. در اصل توحید اعتقاد به ثنویت و تثلیث و دوازده خدایی و استاد خدایی و هیچ خدایی هیچ سنخیتی با توحید نداشته و معتقد به چنین باورهای اصولا از اسلام خارج است. بحث عدل الهی نیز به همین بحث پیوست می شود.
نظام استاد محوری و ماهانتایی نیز فارغ از اصول نبوت و وحی و عصمت و معجزه است لذا در این اصل نیز تضادی آشکار وجود دارد. بحث امامت نیز به همین بحث منضم می شود.
درباره معاد نیز باید به تناسخ و کارما در اکنکار اشاره کرد که اصولا در صدد نفی معاد ترتیب یافته است. با این ویژگی ها بعید است بتوان به این آیین ایمان ورزید و در ضمن مسلمان نیز باقی ماند.
در مورد ادیان دیگر نیز چنین است. البته ادعای اینکه اکنکار به ادیان دیگر با چشم احترام می نگرد شگردی تبلیغاتی است که باید راست و دروغش را آزمود.
تخریب ادیان و مقابله با مذاهب
اصولی بودن ادیان
اکنکار این ادیان و مذاهب را با نام «ادیان اصولی» معرفی میکند. در عرف غرب اصطلاح «اصولی» و «اصولگرا بودن» بهافکار و اندیشه هایی اطلاق میشود که در آنها دُگم اندیشی و دوری از تفکر روز، موج میزند. جزم اندیشی، تحجر گرایی و عدم احترام بهافکار دیگران از دیگر ویژگیهای افکار و ادیان اصولی شمرده میشود. نیکو سخن اینکهاصولی و اصولگرا بودن ناروایی است که به عنوان فحاشی و بی احترامی به برخی از افکار و اندیشهها نسبت داده میشود.
کتاب مقدس ادعاییِ اکنکار ضمن اینکه دیگر ادیان را اصولی میخواند تعریفی نیز از اصولی بودن ارائه میدهد. در این کتاب می خوانیم:
مشکلی که در میان مذاهب اصولی وجود دارد، فقدان درک متقابل است که به نوبه خود موجب انهدام ارتباطات آنان با “اک “میشود. موضوع این نیست که مریدان ادیان اصولی فرصت این ارتباط را ندارند، بلکه بیشتر آنان حاضر به گذشت کردن در برابر” اک ” نیستند. بیشتر پیروان ادیان اصولی فقط به مذهب سنتی خود معتقدند. هر یک نیز این چنین میپندارند کهاعتقاد راسخ بهاصول مذهبیشان پاسخ تمامی سؤالاتشان را در مورد زندگی و مشکلات مربوطه در اختیارشان میگذارد.(پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج۱، ص ۲۷۴-۲۷۵)
با نگاهی اجمالی به پاسخ هایی که اکنکار بهاکیستهامیدهد میتوان اکنکار را به عنوان روشنترین نمونهاز ادیانی دانست که در پاسخگویی فروماندهاند و علی رغم آن تنها پاسخهای خود را صحیح میپندارند.
ذهنی بودن
از دیگر نقدهایی که اکنکار به ادیان آسمانی و غیر آسمانی دارد «ذهنی بودن» معارف این ادیان است. اکنکار میگوید:
تمامی عادات اجتماعی، مذاهب، سیاستها و اصول دینی بر اساس عادات ذهنیای هستند که در شیارهایی قرار داده شده و از نسلی به نسلی دیگر انتقال داده شدهاند. این عادات ذهنی خشک و غیر قابل تغییر هستند و اغلب باعث ایجاد جنگهایی میشوند که در طی آن میلیونها نفر به قتل میرسند. عادات ذهنی معمولا ارباب نوع بشر میشوند. میتوانیم بگوییم که تمام نژاد بشر برده عادات ذهنی است.(پال توئیچل، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص۱۷۲)
عقب ماندگی
نکته دیگری که دربارهادیان بیان میشود این نکتهاست که کلیساها، مذاهب صوری و رسمی، فرقهها و همه گروههایی که خود را به عنوان مکتبهای اسرار معرفی میکنند، به دورههای قبل از بلوغ فکری بشر و تکاملش تعلق دارند. اکنکار این ادیان را متعلق به دوران طفولیت نژاد بشر روی زمین میداند.(پال توئیچل، دندان ببر، ص۲۵۷٫)
زمینی بودن
در نظر پال توئیچل ادیان و مذاهب یا زمینی هستند و یا کارکردی زمینی دارند. وی هر چند اعتراف میکند که سخن ادیان، آرام بخشی بعد از مرگ است، اما معتقد است آنها از آموزشهایی که مخصوص جهانهای پایین است بهره میبرند. وی مینویسد:
دین، سخن از آرامش بعد از مرگ آدمی میگوید، اما این فقط آموزشهای جهان پایین است. این سخن حقیقت ندارد اما تنها یک وعده برای خشنود نگاه داشتن آدمی است.(پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج۱، ص۱۶۲)
وی در نهایت، ادیان را ناچار به تبدیل شدن به نظامی اجتماعی – اقتصادی میداند. در نظر او ادیان ناچارند که کنترل اذهان و اجسام آدمیان را به دست گیرند. همچنین وی معتقد است که بیشتر ادیان ریشه در مبانی اقتصادی دوران خود دارند. به نظر اکنکار نظامهای اجتماعی که تا به حال در جوامع بشری استقرار یافته¬اند مذهبی را برای پیروان خود فراهم نموده¬اند.(پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج۱، ص ۲۵۵)
عدم کارایی معنوی
وصل نایافتگان کسانی هستند که رهایی را به واسطه وصل از طریق ماهانتا دریافت نکرده¬اند. غسل تعمید و آیینهای مشابه شرط کافی برای رستگاری نیستند. پیوستن به هیچ یک از ادیان، فرقه¬های اسرار و آیینی هم تضمین کننده آزادی معنوی نیست. فقط استادِ حقِ در قید حیات از این توانایی برخوردار است که روحها را وصل دهد و به نواحی نور برساند.(پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج۱، ص ۱۰۶)
مادی گرایی ادیان
در نظر اکنکار همه ادیان دارای نقطه اغاز و پایانی هستند. ادعا بر این است که با بررسی تاریخ نژاد بشر در مییابیم که ادیان بسیاری در طبقه فیزیکی وجود داشتهاند که تنها معدودی از آنها فراسوی هزار سال دوام آوردهاند.
کتاب مقدس ادعایی با بیان مطلب فوق چنین نتیجه میگیرد که :
بنابراین همه ادیان دنیا طبیعتی مادیگرا دارند و قدرت و خدایی که نیایش میکنند، ناشایسته است. دینی که عوامل اصلی آموزشهای اک، یعنی استادِ حقِ در قید حیات، جریانی صوتی و نور را به منزله زیر بنای خود حفظ نکند، از بقای چندانی برخوردار نیست. ادیانی کهاین عناصر را در آموزشهای خود داشته باشند، بسیار اندکند.( پال توئیچل، شریعت کی سوگماد، ج۱، ص ۱۶۰)
با این سخنان بعید است اکیستها بتوانند سخنان بزرگانشان را درباره عدم تنافر و تضاد با ادیان دیگر بپذیرند.