به گزارش ادیان نیوز، اتفاقات منجر به بهار عربی در یک دهه گذشته و در شمال آفریقا، به ویژه در کشورهای مصر و تونس و اخیرا در سودان، با تکیه بر مطالبه حقوق شهروندی و تغییر در فضای زیست اجتماعی صورت پذیرفت. سرزمینهایی که به قول ابن خلدون، مرکز عصبیت قبیلهای بودند، اکنون به دنبال دستیابی به برابریهای حقیقی مندرج در قوانین اسلامی و تطبیق حداکثری با هرآنچه که حقوق بشر دانسته میشود، هستند. زنان این سرزمینهای مسلمان، به عنوان پیشگامان تحقق حقوق اجتماعی خود، به سوژهای جذاب برای پژوهشگران مطالعات اسلامی، مطالعات آفریقا و همچنین جامعهشناسی سیاسی تبدیل شدهاند در اینکه چگونه زنان مسلمان میتوانند پیشگامی برای استیفای حقوق خود به عنوان موتور قدرت نرم و پیشران حرکتهای اجتماعی علیه دیکتاتوریهای ضداسلامی و ضدحقوق بشر باشند؟
بخشی از پاسخ این پرسش را دکتر «الن مک لارنی» استاد کرسی مطالعات اسلامشناسی دانشگاه دوک کارولینای شمالی و عضو هیئت رئیسه انستیتو بینالمللی مطالعات اسلامی آمریکا، در گفتگویش عرضه میکند.
تحقیقات وی که پیرامون مفهوم قدرت نرم و رفتارشناسی زنان در سرزمینهای اسلامیست، کوشیده تا تصویری با عینک نزدیکبین، از محوریت زنان در تحولات سرزمینهای اسلامی عرضه کند.
شما در کتابتان (زن و کار سیاسی، چشماندازهای اسلامی)، چهره اصلی رفتار سیاسی در اسلام را زنانه و عاری از خشونت دانستهاید. به نظر شما سایر اسلامشناسان هم با شما همنظر هستند؟
اسلامشناسان، بر این موضوع که اسلام دین مهربانیست توافق نظر دارند و تمامی این افراد، اسلام را همانند سایر ادیان ابراهیمی، ادیانی برای تحقق یافتن آرمان جهانی حقوق بشر میدانند. مسیحیت هم مانند اسلام، چهرهای بسیار لطیف دارد و (حضرت) مریم(س)، نمونه برجسته مهربانی زنانه و پیشگامی در شکستن ساختارهای خشک و مردسالارانه سنتی بود که حقوق مردم را، به نام نظم حاکم سنتی پایمال میکردند! در اسلام هم زنان الهامبخشی مثل (حضرت) خدیجه(س) و (حضرت) فاطمه(س)، در امور اجتماعی، پیشگامی گستردهای داشتند و در برابر نظام خشک و مردسالار متعصبانه که از آثار دوران جاهلی برجای مانده بود، برای احقاق حقوق زنان و حقوق اجتماعی ایستادگی کردند. این چهره زنانه و لطیف از دین، هم به نفع دین است و هم به نفع دینداران و هم باعث به رسمیت شناختن حقوق بشر، در مسیری به دور از خشونت دولتهای خودکامه و توتالیتر خواهد بود.
در پژوهشهای شما، تاکید شده که در کشورهای شمال آفریقا، زنان مسلمان پیشگام حرکتهای ملی و حقوق بشری بودند و با این حال، این حرکت را در خاورمیانه، ممتنع دانستهاید. آیا در سرزمینهای شمال آفریقا، سطح سواد و دسترسی به فناوری اطلاعات بالاتر از خاورمیانه است؟ یا در خاورمیانه، نوع دیگری از باورهای دینی غلبه دارد که در آن، زنان به پررنگی تفسیر زنان شمال آفریقا از اسلام نیستند؟
در برخی از سرزمینهای خاورمیانه، امکان پیشگامی زنان در امور اجتماعی و حقوق بشری، بسیار بالاست؛ در ایران و ترکیه و پاکستان، حضور زنان آوانگارد بوده و زنان در تغییر آهنگ شتاب تغییرات اجتماعی و کاهش آن، نمونههای بسیار موفقی هستند. بینظیر بوتو در پاکستان توانست نخست وزیر شود و تا حدود بسیار زیادی چهره سیاست در آن کشور را لطیفتر کند ولی بازهم خشونتهای گروههای افراطی و تروریستها، نتوانست این وضعیت را تحمل کند و او را ترور کرد. در ایران، زنان به خاطر تحصیلات گسترده و حضور پررنگ در رسانهها و نشریات، توانستهاند که در سیاستگذاریهای آکادمیک و تحرکات اجتماعی عاری از خشونت موفق باشند. در سراسر دنیا تصویر مثبتی از زنان ایرانی که جوایز معتبر بینالمللی را به دست آوردند، وجود دارد. در ترکیه نیز، با افزایش حضور زنان مسلمان در حوزه عمومی، فضای سیاسی و اقتصادی، نسبت به گذشته تغییرات چشمگیری داشته و باعث شده تا مردم ترکیه بتوانند از مرزهای خشونت و درگیریهای گذشته عبور کنند اما در بسیاری از کشورهای دیگر در خاورمیانه، امکان بروز چنین فضایی وجود ندارد، زیرا آزادیهای مورد تایید اسلام برای فعالیتهای اقتصادی و سیاسی در اسلام برای زنان، در این کشورها به رسمیت شناخته نمیشود. البته این حرف به معنای عدم امکان شکلگیری جریانات آگاهانه از جانب زنان مسلمان خاورمینه برای احقاق حقوقشان در آینده نزدیک، نیست!
آیا شما در تلاش هستید تا از الگوهای رفتاری فمینیسم، تئوری اسلامی استخراج کنید؟ یعنی گونهای از اسلامشناسی فمینیستی را ارائه میدهید؟
فمینیسم یک ایدئولوژیست و بحث من هرگز ماهیتی ایدئولوژیک ندارد! من یک پژوهشگر اسلامشناسی هستم که به وضعیت زنان در سرزمینهای اسلامی در مطالعاتم توجه زیادی دارم. حتما میدانید که از هر دینی، خوانشهای مختلفی وجود دارد و اسلام هم در این زمینه، یک استثنا نیست و در هر سرزمین اسلامی، قرائتهای متفاوتی از دین اسلام دنبال میشود و من هم برداشتهایی را که در مطالعات اسلامشناسی خودم داشتم، با مطالعات موردی و تطبیقی در رابطه با رفتارهای سیاسی و اقتصادی زنان در سرزمینهای اسلامی در یک دهه اخیر، مطابقت دادم. زنان مسلمان، یاد گرفتهاند که در عین پایبندی به دین اسلام، بتوانند به دنبال حقوق خودشان هم بروند و چهرههای خشن مردسالارانهای که از اسلام ارائه میشود را تلطیف کنند. به نظر من، زنان مسلمان به دقت بالایی از دین اسلام به شناخت رسیدهاند. آنها هم خواستار حفظ دینشان هستند و هم خواستار مراعات کردن حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادیشان هستند.