جوانان ما اهل دینداری هستند، دینداری جوانان در زمان کنونی متنوع و متکثر شده است
به گزارش ادیان نیوز (ردنا)، دین همواره یکی از عناصر اصلی و سازنده فرهنگ ایرانیان و یکی از عوامل مهم در شکل دهی به تغییرات و دگرگونی های جامعه ایران بوده است؛ دین و تجلیات آن مانند دینداری، در عرصه اجتماع، زنده و پویا بوده و علیرغم تغییرات عصری به مسیر خود ادامه می دهند. دکتر سیدحسن حسینی، جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان این نکته که دینداری به مثابه امری متنوع، خارج از دوگانه دیندار یا بی دین بودن افراد است، به شناسایی و تفسیر نوع خاصی از دینداری در بین جوانان پرداخته و معتقد است: «دینداری جوانان در زمانه کنونی متنوع و متکثر شده است»
وضعیت دینداری در جامعه ایران که گردانندگان آن سمبل مذهبی هستند، بسیار مهم است
دکتر سیدحسن حسینی، در مورد وضعیت امروز دینداری جوانان و تغییر و تحولات مشهود در این زمینه، اظهار کرد: با توجه به اینکه انقلابی در ایران صورت گرفته و به نام اسلام بوده و عنوان جمهوری اسلامی پیدا کرده، این بحث قطعاً یک بحث بسیار مهم است. کسانی که راهنمایان، گردانندگان اصلی و رهبر انقلاب بودند، همگی سمبل مذهبی جامعه ما بودند؛ آنها نیروهای مذهبی در رأس هرم انقلاب بودند که با هدایتشان و جلو افتادنشان اکثریت جامعه را به آن سمت و سو کشاندند؛ به همین خاطر قانون اساسی که کاملاً وزن اسلامی دارد، وضع می شود و متناسب با شرع و شیعه جعفری است. در چنین شرایطی حکومت از ابتدا تصمیم گرفت جامعه را مطابق با معیارهای اسلامی بسازد، اما معیارهای اسلامی در نظر حکومت معیارهایی عامی آمدند.
دینداری افراد یک جامعه طبقه بندی های خاص خود را دارد
او ادامه داد: به نظر من بینش جامعه شناختی قانون گذاران و مجریان قانون ما کمی ضعیف بود. بینش جامعه شناسی در حوزه فرهنگ و دین بخشی از فرهنگ است. بینش جامعه شناسی ما به ما یک نسبیت می بخشد؛ وقتی می گوییم این جامعه دیندار است یعنی اکثر مردم جامعه دیندار هستند، شهادتین گفته اند، همه به معاد معتقدند و همه عقیده دارند رفتارهایی مثل خواندن نماز یومیه، گرفتن روزه ماه رمضان و چیزهای دیگر را باید انجام بدهند. ولی در این مجموعه شما طبقه بندی دارید به عبارت دیگر آن طوری که از شعر مولانا استفاده کنیم، آن موسی و شبانش.
یکی از اشتباهاتی که صورت گرفت فهم نکردن قشربندی و طبقه بندی اجتماعی است
او گفت: در یک جامعه خداپرست، با نگاه به دین و پیامبر و عبودیت، یک بخشی موسایی و یک بخش از جامعه هم شبانی است. این جامعه دیندار است و در اقشار مختلف اجتماعی هم به همین صورت است به عبارت دیگر شما از یک نیروی جوان تازه بالغ نمی توانید انتظار انجام یکسری از مناسک دینی را داشته باشید که از یک آدم پنجاه ساله انتظار دارید که در طول زندگیش به صورت مداوم به عنوان یک آدم دیندار شناخته شده است. یکی از اشتباهاتی که صورت گرفت فهم نکردن قشربندی و طبقه بندی اجتماعی است. روستایی و شهری بودن و غیره اهمیت دارد؛ مصداق بسیار بارز حجاب خانم هاست. خداوند تبارک و تعالی از زنان خواسته که خودشان را بپوشانند، اما این پوشش چطور می شود؟! یک قالب برای آن درست می کنند و می گویند که همه باید در این قالب باشند. اگر خداوند می خواستند قالب درست کند از ما قادرتر بود و آن را درست می کرد. ضمن اینکه آدم های مختلف در محیط های مختلف قالب های متفاوتی دارند و آن ها متناسب با قالبشان دین را می پذیرند و به یگانگی خداوند متعال شهادت می دهند و پیامبری رسول اکرم را می پذیرند. چون قالب ها را ثابت گرفته ایم با همین قالب های ثابت جامعه را متر می کنیم و بعد می گوییم کسی که این طور پوشیده است، دین ندارد!
بپذیریم که هرکسی در حد توان خودش دیندار است
فضاهایی دیندارانه و به دور از رفتارهای غیر اخلاقی و غیر دینی فراهم کنیم
این جامعه شناس در پاسخ به اینکه ملاک دینداری در جامعه ما و به خصوص جامعه جوانان ما چیست؟! اظهار کرد: در این موضوع دو دیدگاه وجود دارد، این در واقع همان چیزی است که ما بعد انقلاب اختراعش کرده ایم یعنی اینکه بعضی از ما آمدیم و گفتیم همه را دنبال کنیم تا خانه هایشان را ببینیم و بدانیم نماز می خوانند یا نمی خوانند. قبل انقلاب به این صورت نبوده است. همین که یک شخصی مثلاً بیان می کرد که نماز می خواند، سایرین از او قبول می کردند، اما یک سطح بالاتر از دینداری در جامعه مورد توجه قرار می گرفت و آن اینکه شما دینداری من را پشت پیشخوان مغازه ام اندازه گیری می کردید و اینکه آیا من به شما کم فروشی می کنم یا خیر؟! یا اینکه وقتی دارم با یک زن یا مرد صحبت می کنم در گفتگو به او چگونه نگاهی دارم؟! به عبارت دیگر ما در رفتارهای اجتماعی خود دینداری افراد را که در واقع عمل به آن اعتقادات است، اندازه گیری می کنیم. امروز اینکه کسی روزه بگیرد، نماز بخواند، وجوهاتش را بدهد و چیزهای دیگر که جزء واجبات زندگی ما در دینداری است، انجام دهد اهمیت دارد، ولی قبلاً در این واجبات کمتر وارد می شدیم، اما در رفتار اجتماعی بیشتر دقت می کردیم. امروز باید اولاً بپذیریم که هرکسی در حد توان خودش دیندار است، دوماً فضاهایی که ما فراهم می کنیم دیندارانه و به دور از رفتارهای غیر اخلاقی و غیر دینی باشد.
بخشی از غیر دینی شدن اخلاق، به سستی عقیده ما برمی گردد
او با اشاره به اینکه امروز شاهدیم در مواردی اخلاق، غیر دینی شده است، گفت: یک بخش از غیر دینی شدن اخلاق، به سستی عقیده ما برمی گردد. سستی عقیده یا دین به لحاظ جامعه شناختی دلیل چندانی نیست؛ ما از بدو تولدمان عضو گروه های اجتماعی هستیم. گروه های اجتماعی خانواده ای که ما در آن متولد شدیم، گروه اجتماعی دوستان و هم محله ای ما، گروه اجتماعی مدرسه و همکلاسی ها و در مدرسه و دانشگاه، گروه اجتماعی همکارانمان در محیط شغلی و گروه های اجتماعی عام، ما در مجموعه این گروه های اجتماعی جامعه پذیر می شویم. صاحب عقیده شدن ما در گذر از این گروه های اجتماعی به مأخذهای این گروه های اجتماعی بر می گردد. برای فرزندی که اتصالش به خانواده بسیار مطلوب مانده است، مطمئن باشید عموما شکل پدر و مادرش را به خود می گیرد. چه بسا اگر حلال خور باشند، او هم حلال خور می شود. و جه بسا اگر حرام خور باشند آن بچه هم حرام خور می شود. در هر صورت ما می توانیم بگوییم آن بچه بیشتر از همه تحت تاثیر چه کسانی قرار گرفته است؟! این بچه کم کم از پدر و مادر و اعضای خانواده کناره گرفته و محیط بیرونی و دوستانش بر او اثر می گذارد، در مدرسه در خیابان و کوچه و محیط های بعدی مانند کار بر رویش اثر می گذارد. اما مهمترین و اولین محیط، محیط خانواده است.
یکی از رفرنس های مهم دینداری در جامعه اسلامی و شیعه، روحانیت بوده است
حسینی افزود: در بحث دینداری، ماخذ یا به قول فرهنگی ها رفرنس ها بسیار مهم است. یکی از رفرنس های مهم در جامعه اسلامی و شیعه ما روحانیت بوده است. روحانیت اول از همه باید از خودش سوال کند، امروز «من چه کردم که رفرنس نیستم یا میزان ماخذ بودن من کاهش پیدا کرده است؟!» به عبارت دیگر اول از همه باید خودشان را مورد مواخذه قرار بدهند چون به عنوان یک سمبل دینی بودند. خداوند تبارک و تعالی در قرآن وقتی رسول گرامی اسلام را معرفی کرد، می فرماید: أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ من یک بشری هستم مثل شما ولی یک جای دیگر هم می گوید لَقَد کانَ لَکم فی رَسولِ اللَّهِ اسوَهٌ حَسَنَهٌ. اگر روحانیون ما اسوه حسنه اسلام باشند، مطمئن باشید کسانی که به آنها نگاه می کنند دینداری را از متن نمی گیرند بلکه از افراد می گیرند. پیامبر عظیم الشان اسلام به بعثت رسید و چند آیه قرآن نازل شده بود که فقط اشاره شده بود بخوان به نام پروردگارت. پیامبر به حضرت خدیجه(س) و علی ابن ابیطالب(ع) گفت و دیگران از وی پیروی کردند چون اسوه بود و دروغ نمی گفت. پس یک روحانی نباید دروغ بگوید. یک روحانی نباید عصبانی باشد. یک روحانی نباید فحاشی کند. به میزانی که ما در تریبون های رسمی و غیر رسمی و مثلا خطبه های نماز جمعه خشونت داشته باشیم و فحش بدهیم و بد و بیراه بگوییم، به همان میزان مردم را با کلام خدا و از دین دور کرده ایم. یک جا به من نشان بدهید که پیامبر (ص) به یکی فحش داده است. یک تاریخ نویس را به من نشان بدهید که در سیره علوی و نبوی سندی از فحاشی نوشته باشد.
عکس تاریخ عمل کردیم و انتظار داریم جوانان دیندار باشند!؟
او بیان کرد: من قبول می کنم که امروز بحث دین گریزی در جامعه ایرانی مطرح است. من قبول می کنم چون سی سال است به اروپا می روم و بچه های عرب، بچه هاب مسلمان و ترک ها را می بینم و می شناسم و دنبالشان می کنم. رفتار روحانیان آن ها رفتاری حکومتی نیست یک رفتار از روحانیت نظیر قبل از انقلاب است. متاسفانه صدا و سیمای ما تماماً روحانیون حکومتی را نشان می دهد و این بزرگترین ضربه را به جوانان ما و دینداری آن ها زده است. چه کسی گفته است که همه روحانیت شیعه همین چند نفر هستند؟! این چه ظلمی است که به دستگاه روحانیت کرده اند؟! تمام آن چیزی که در صدر اسلام اتفاق افتاد به خاطر آرامش و منش پیامبر(ص) و همراهان ایشان بود. آنان سیزده سال در مکه تحت شکنجه و طرد اجتماعی بودند، اما ترش رویی نکردند. ما این مباحث را در تاریخ خوانده بودیم، اما چرا اجرا نکردیم؟! حتی به عکس آن عمل کردیم؛ حال انتظار داریم جوانان ما که بچه های ما هستند، دیندار باشند!؟
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه آیا معتقدید جوانان ما اهل دینداری هستند، ولی راهنما و الگو کم یا ارتباطشان با روحانیان متناسب با سنشان فراهم نیست؟ گفت: از دید جامعه شناسی ما ایده هایی از محیط می گیریم. ایده دینداری یکی از مجموعه های ایده فرهنگی است. این ایده دینداری یکی در متن است ولی بیشتر از متن در رفتار است. رفتار کسانی که مدعی هستند این متن را بیشتر از من و شما می دانند. شما هیچ وقت نمی توانید با خشونت فرزندانتان را به راه بیاورید، باید با فرزندانتان به تناسب سن و جنسشان با نرمش و آرامش به گفت و گو بنشینید. کم یا زیاد در جاهایی ممنوعیت یا امتیاز برایش قائل شوید. ولی شما هر چند مقدار خشونت به خرج دهید، فرزند شما از شما دورتر می شود. نکته دیگر اینکه ظرفیت فرزندان یک پدر و مادر با هم متفاوت است. قطعاً ظرفیت های یک جامعه وسیع بسیار متفاوت است و قالب های متفاوتی نیاز دارد و در میان همه ادیان نیز این چنین است. به عنوان مثال مسیحیت برای گروه های سنی مختلف بسته هایی دارد، فقط بسته نوشتاری نیست بلکه بسته عملیاتی دارند. ولی بسته عملیاتی ما کجاست؟!
نظام در این چهل سال نتوانست روحانیت متناسب با سن گروه های جوان تولید کند
او ادامه داد: من به عنوان یک جامعه شناس می گویم که در چهل سال گذشته، نظام جمهوری اسلامی نتوانسته از یک طرف صدا و سیما و مراکز فرهنگی نظام جمهوری اسلامی و از طرف دیگر روحانیونی که به لحاظ سیاسی با خودش همفکر نبوده اند را که بسیار می توانستند در دیندار شدن مردم و رفتار دینی مردم اثر داشته باشند، همسو کند. جه بسیار روحانیون غیر همفکرطرد شده و از طرفی نتوانسته اند روحانیت متناسب سن گروه های جوان را با آن خصوصیاتی که عرض کردم، تولید کنند. معدل سنی امامان جمعه شهرهای بزرگ و پایتخت در نگاه خیلی خوشبینانه نزدیک به شصت سال است؛ اما جامعه ما جوان است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در گذشته اگر فرزندی منحرف می شد، والدین خود را مقصر می دانستند نه اینکه دیگران را مقصر رفتار فرزندان خود بدانند، امروز به سطح جامعه هم باید چنین نگاهی داشته باشیم، فضای مجازی و ماهواره ها به تنهایی تربیت فرزندان را به دست نگرفتند بلکه خانواده و عملکرد مسئولان و سایر مردم هم در این امر دخیل هستند. من به عنوان یک جامعه شناس مسائل را دنبال می کنم. ماهواره در اروپا موجب اسلام گرایی مسلمانان شد و گرایش بیشترشان به اسلام را باعث شد. آنان آگاهی پیدا کردند و این آگاهی بر اثر یکسری گفتمان ها، رفتارها و مقایسه هایی که وجود داشته، تایید شد. اگر از زندگی علوی می گویید بایستی زندگی علوی داشته باشید. حضرت علی(ع) وقتی در شب نوزدهم به مسجد کوفه می رفت تا طبق معمول نماز صبح بخواند چند محافظ داشت؟! جوان ما وقتی که می بیند روحانی یا امام جمعه شهرش ماشین ضد گلوله و چند محافظ دارد، آن واقعیت را قبول می کند یا این واقعیت را؟! به قول جامعه شناسان، جوانان ما در چنین شرایطی دچار بی هنجاری و نابه سامانی در شناخت می شوند و می گویند یا این دروغ است یا آن دروغ است.
او افزود: نباید مخاطب خودتان را در فرهنگ پذیری در وضعیت آنومیک قرار دهید. بهترین شرایطی که یک فرد می تواند المان ها و اجزای فرهنگی را نگاه کند و در ذهنش بریزد و باورش شود، نبود وضعیت آنومیک است، این وضعیت آنومیک را ما به وجود آورده ایم. لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ؛ خداوند تبارک و تعالی ظرفیت بسیاری در وجود ما نهاده، متأسفانه ما گاهی فکر می کنیم که جای خدا نشسته ایم و در این لحظه است که خلاف خلق الهی عمل می کنیم.
حسینی در مورد تغییر و تحولی که در مسیر دینداری جوانان امروز به وجود آمده، توضیح داد: یکی از مسایلی که در مورد وجود انسان گفتند، این است که انسان موجودی به دنبال یک ناشناخته عظیم است که ما آن را در قرآن خوانده ایم فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛ یعنی ما فطرتاً به دنبال این هستیم که چه کسی هستیم و از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت و چه کسی ما را خلق کرده است؛ اگر این در وجود ما باشد به لحاظ فطری نمی توانیم منکر آن شویم و انسان هیچ موقع به دنبال این سوالات نیست. علمی که در حوزه فلسفه شاهدیم و همچنین جست و جو گری و محقق گری که انسان بدوی یا پیشرفته دارد، همگی ناشی از جست و جو گری ماست؛ این چیزی است که خلقت و خدای متعال در وجود ما گذاشته است؛ حال در این جست و جو ما به لحاظ فرهنگی و تاریخی، ادیان مختلفی داشته ایم از جمله دین اسلام و ورود دین اسلام به جامعه ایرانی و شیعه گری و…. در کنار ما، زرتشتیان، مسیحیان و دین های دیگر بودند و حتی کسانی آمدند و دین های تازه ای آوردند یا از مبانی ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی استفاده کردند.
به دلیل وازدگی به وجود آمده، جوانان به دنبال گروه های جدید می روند
او افزود: در جامعه یک وازدگی به مفهومی که خدمتتان توضیح دادم، به وجود آمده لذا بعضا جوانان ما به دنبال گروه های جدید می روند یا حتی خودشان گاهی اوقات گروه تشکیل می دهند. چرا در گوشه و کنار عرفان گرایی یا شیطان پرستی در جامعه ایرانی به وجود می آید و مثلاً در جامعه الجزایر این چنین نیست؟! چون تونسی ها، الجزایری ها و مراکشی ها که در فرانسه هستند از این گرایش ها ندارند؛ یا مسلمان هستند یا به اصطلاح می گویند من اصلاً به دین کار ندارم. به خاطر این است که در آنجا تکلیف شخص روشن است به این عبارت که بالاخره پذیرفته است مسلمان باشد و می گوید هویت خودم را دارم یعنی اینکه من یک اندیشه علمی دارم.
جامعه ما به سمت دینداری فرد گرایانه سوق پیدا کرده است
این جامعه شناس در پاسخ به اینکه در آینده در میان جوانان کدام گرایش دینی تقویت و کدام تضعیف خواهد شد؟ گفت: قطعاً ما و جامعه ما به سمت دینداری فرد گرایانه ای سوق پیدا کرده است به همین دلیل مسجد های ما خالی شده است، خود روحانیون بهتر می دانند، پیش نمازها بهتر می دانند که ما امروز چقدر جوان در مساجد داریم؟! سهمیه هایی که به نماز جمعه می آیند سربازها و نیروهای ادای و … هستند. اگر این سهمیه ها را به نماز جمعه نبرند تمام کسانی که نماز جمعه می روند گروه سنی ۵۰ و ۵۵ سال هستند. به نظر می رسد که ما به یک سبک دینداری فردی رسیده ایم و قطعا یکسری به اصطلاح نوآوری های دینی خواهیم داشت که البته این نوآوری های دینی ممکن است که با اصول و فروع ما مقداری تفاوت داشته باشد. به هر صورت مراجع شیعه به خصوص آنهایی که مسئولیت پذیرند و فقط دین و تشیع را در حکومت خلاصه نمی کنند بایستی با توجه به واقعیتی که در جامعه اتفاق افتاده، اجتهاد کنند و چیزهایی را در مقابل جوانان قرار دهند که هدایت شوند و توجه داشته باشند که هدایت، تدریجی است.
تا زمانی که جامعه در وضعیت آنومیک قرار داشته باشد، نمی توان برنامه های صحیحی را مورد اجرا قرار داد
حسینی در پایان گفت: در مسایل دینی و فرهنگی به زمان احتیاج داریم و دارویی که می دهیم بایستی متناسب با گروه سنی باشد. این امری بسیار پیش افتاده در نظام تعلیم و تربیت است که قطعاً در نظام تعلیم و تربیت دینی ما به صورت تجربی وجود داشت، اما اکنون کار سخت تر هست چون جامعه گوناگون شده و قشربندی جامعه متفاوت تر شده است؛ حتی گروه های سنی هویت پیدا کردند. این منِ اجتماعی بایستی خوراکی مخصوص به خود را داشته باشند وگرنه جامعه در این وضعیت نابسامانی و آنومیک قطعاً تبعات منفی خواهد داشت. حتی ما در زمینه های غیر دینی هم وضعیت آنومیک را بدترین نوع وضعیت در جامعه و اقتصاد می دانیم که موجبات یکسری از مشکلات ارتباطی و رفتاری است؛ تا زمانی که جامعه در وضعیت آنومیک قرار داشته باشد، نمی توان برنامه های صحیحی را مورد اجرا قرار داد.