به گزارش ادیان نیوز (ردنا)، کتاب «تصوّف، قبّالا و گنوسی در نگاه تطبیقی» توسط آقای دکتر حسین شهبازی از پژوهشگران همکار ادیان نیوز در ۴۲۰ صفحه نگارش یافته و توسط انتشارات زوار تهران روانه بازار نشر شده است.
این اثر یکی از تحقیقهای ارزنده در حوزه ادیان و عرفان است که تمجید و تحسین استادان غربی را نیز صرفاً با رویت چکیده مقالات انگلیسی برانگیخته است.
در این اثر، نگارنده، با نگاه علمی و تطبیقی، آموزههای عرفان برآمده از دین اسلام (تصوف) و یهود (مرکبه و قبالا) و نیز تعالیم گنوسی را از زمان پیدایش بررسی و سیر تطور مکاتب گوناگون آن را بازنموده است و به آن شکل تطبیقی داده است.
آیین گنوسی نیز چالش صدر مسیحیت بوده و صحنه تاریخ، شاهد مجادله پدران کلیسا با زعیمان مکاتب مختلف گنوسی است.
کتاب مزبور، منبع مناسبی برای پژوهشگران ادیان و عرفان، خصوصاً محققان عرفان تطبیقی است که به شیوه کاملاً آکادمیک نگارش یافته و در اختیار جامعه علمی قرار داده شده است.
هر کدام از سه مکتب عرفانی قبالا، گنوس و تصوف در بستر فرهنگی و اجتماعی یکی از ادیان بزرگ الاهی (یهود، مسیح و اسلام) نضج یافته و به منصّه ظهور رسید. در این میان مکتبی چون گنوس از مسیحیت کمترین تأثیر را پذیرفت. تصوف به شدت تحت تأثیر مبانی شریعت اسلامی واقع شد هرچند برخی آموزههای صوفیه در قالب طریقت، خارج از محدوده شریعت تلقی شد، ولی در کل تعالیم آن در مدار توحید باقی ماند؛ قبالا نیز در عین تکوین در بستر دین یهود، از مبانی و آموزههای گنوسی و تصوف متأثر شد. تصوف، قبّالا و گنوسی به دلیل تأثیرگذاری متقابل در یکدیگر و یا تأثیر یک سویۀ برخی از آنها بر دیگری و نیز اشتراک و یا قرابت در برخی از مبانی و آبشخورهای اندیشه، در عین داشتن وجوه تمایز و اختلاف چشم گیر، میتوانند موضوع یک بحث تطبیقی واقع شوند.
این پژوهش مبتنی بر فرضیۀ وجود تعامل و ارتباط میان تصوف، قبالا و گنوسی، در صدد تبیین وجوه تعامل و جنبههای ارتباط دوسویه یا چندسویه میان آنها است. برای نیل به این هدف، بررسی تطبیقی مؤلفه های اصلی اندیشه عرفانی آنها نظیرِ خداشناسی و غایات عرفانی، انسان شناسی و جایگاه انسان در نظام معرفتی، خیر و شر، ابلیس و ارتباط آن با نظام احسن، عقل، وحدت و کثرت، مراتب سلوک، استفاده از زبان رمزی و وجوه تمایز و اشتراک در نمادها و رمزها، میزان تأثیرپذیری از ادیان الاهی (یهود، اسلام و مسیحیت) و آیینها و اندیشههای بشری (مانوی، نوافلاطونی و…)، وجهۀ همت نگارنده بود.
مبنای بحث تطبیقی در این نوشتار، مکتب تطبیقی آمریکایی است که مقولات فرهنگی و ادبی را به مثابه یک کلیت، فراسوی مرزها میبیند و بدون اصالت قائل شدن به رابطه تاریخی، روابط فرهنگی و ادبی را فارغ از قید اثباتگرایی بررسی میکند.
هرچند امروزه مطالعات تطبیقی، آن مفهوم محدود و سنتی را ندارد و در رشتههای مختلف به قرائتهای موازی آثار و مقولات فرهنگی اطلاق میشود. براساس یافتههای تحقیق، قبالائیان در کاربرد سمبولها و نمادهای عرفانی از جمله نماد برجسته قبّالا یعنی سفیروت (درخت زندگی)، تحت تأثیر کارکرد نمادین درخت عرفانی متصوفه و آثاری چون مقامات القلوب شیخ ابوالحسن نوری و شجره الکون ابن عربی قرار داشتند.
در مکتب گنوسی یهودی یا عرفان مرکبه، تشابه ساختار منازل سلوک عرفانی در قالب هفت هخالوت با هفت وادی عرفانی تصوف، مخصوصاً در سرمنزل نهایی یعنی قصر عرش، از نکات مشترک آموزههای هر دو آیین بهدست آمد. وجه اشتراک عمده گنوسی، قبالا و تصوف در نوع تلقی از صادر اول در قالب آنتروپوس، آدام قدمون، حقیقت محمدیه با تأکید بر روایت تورات و حدیث منقول اسلامیِ آفرینش انسان منطبق بر صورت الاهی است.
هرچند به بیراهه رفتن گنوسیان یهودی (عرفای مرکبه) و غیریهودی در تفسیر روایت مزبور، آنها را به ثنویت کشاند اما در تصوف و قبالا، تمایز بین خالق و مخلوق و در کل روح یکتاپرستی حفظ شد. از دیگر یافتههای تحقیق، میتوان به نظریه وحدت وجود قبالای نبوی ابراهیم ابوالعافیه و نسخه مشابه آن در تصوف اسلامی اشاره کرد در این باب، علیرغم تفاوتهای بنیادین، موارد مشابه زیادی نیز بهدست آمد.
نیز، طرح موضوع «تبعید و غربت روح» در تصوف و گنوسی از تأثیرپذیری متصوفه از آیین گنوسی حکایت دارد. هر چند، گنوسیان نیز در این زمینه از آبشخور فلسفه یونانی متأثر اند. طرح این ایده منجر به استفاده گنوسیان و متصوفه از زبان رمز و اشارت شده و پیدایش داستانهای رمزی را در پی داشته است.
پایان پیام/م