به گزارش ادیان نیوز(ردنا)؛ حجتالاسلام دکتر احمد مروارید، استاد حوزه و دانشگاه و مشاور تحلیلی در گفتگویی به نتایج ناخوشایندی که برداشتهای نادرست از متون دینی در رابطه با همسر به دنبال دارد پرداخته است که بخش اول آن تقدیم خوانندگان میشود.
جامعه کنونی با مشکلات فراوانی مواجه است و از جمله آن میتوان به عدم استحکام خانوادهها اشاره کرد، بسیاری از ازدواجها خیلی زود به جدایی میانجامد و بسیاری از زندگیهایی که به ظاهر پابرجا است، در معرض فروپاشی قرار دارد. بنا بر نقل برخی از دوستان که دستاندرکار امر قضاوت هستند، در این چند ماه اخیر که قیمت سکه افزایش پیدا کرده است، تعدادی زیادی از خانمها مهریه خود را به اجرا گذاشتهاند و آنهایی که همسرانشان توان پرداخت مهریه را ندارند، تقاضای طلاق کردهاند!
در مورد عوامل وضعیت کنونی، بسیار صحبت شده است. البته این مطلب کاری بسیار گسترده را میطلبد یعنی پژوهشهایی که قطعا کار یکنفر نیست و واقعا باید گروهی از متخصصان این کار را انجام دهند و به دنبال تبیین چراییِ وضعیت موجود باشند.
قاعدتا در گام نخست باید بپذیریم که این جامعه بیمار است و تا زمانی که هر فردی و هر جامعهای بیماری خودش را نبیند و به علامتهای این بیماری توجه نکند، در پی درمان آن هم نخواهد بود.
افزایش آمار طلاق به اندازهای واضح و روشن است که میبینیم همه جا از آن صحبت میشود. گرچه در مناطق مختلف جامعه ما این معضل یکسان نیست و در بعضی از استانها آمار طلاق بسیار بیشتر است و برخی استانها کمتر است؛ بنابراین مساله افزایش طلاق، پدیدهای انکار ناپدیر است، اما درباره این مساله چه کاری باید انجام شود؟
مسائلی را که بیان میکنم بخش بسیار کوچکی از ماجراست و مجموعه این گفت و گوها اگر کنار هم قرار گیرد، مجوعهای نسبتا کامل میشود و میتواند زمینهای برای بهبود وضعیت موجود باشد.
من با توجه به فعالیت تحصیلی خودم که در حوزه علمیه بوده است یکی از مشکلات را برداشتهای نادرستی میدانم که از متون دینی در مورد روابط با همسر داریم.
اگر این برداشتها که بسیاری اوقات با سلایق شخصی افراد و آنچه روان آنان میطلبد گره میخورد، رنگ و بوی دینی به خود بگیرد مشکل را عمیقتر خواهد کرد؛ یعنی شما ممکن است نسبت به سلیقه و خواسته یک نفر و سبک شخصیتی او بتوانید بسیاری صحبتها را مطرح کنید، اما زمانی که این مطلب رنگ و بوی دینی میگیرد یک حالت تقدسی پیدا میکند و دیگر نمیتوان به راحتی درباره آن مطلب بحث و گفت و گو کرد.
برداشتهای نادرست درباره رابطه با همسر یکی از مصادیق این مطلبی است که عرض کردم. من نمونههایی را در همین زمینه خدمت شما عرض میکنم:
برخی افراد که انسانهای متشرعی هستند یا حتی سوابق تحصیلات دینی خوبی هم دارند، بسیاری اوقات با تصریح و یا اشاره این مطلب از زبان آنها شنیده میشود که زنها موجودات ضعیفی هستند که تنها باید آنها را به خاطر حفظ نسل تحمل کرد. وقتی کسی اینگونه از متون دینی ما برداشت کند و این مطلب را به دین نسبت دهد و در ذهن و روان او نشسته باشد، این طرز تفکر چه نتیجهای میتواند داشته باشد و چه نوع رابطهای ممکن است میان این زن و شوهر شکل بگیرد؟! و اگر قرار است از تمام لذتی که از بودن کنار هم ببرند صرفا این منفعت مدنظر باشد که این رابطه به تولید نسل بینجامد، در این میان چه مشکلاتی به وجود میآید؟
نتیجه این میشود که این انسان هیچ تلاشی نمیکند که روحیات خودش و همسرش را بشناسد و تا جایی که امنیت شغلی و آرامش فردی خودش در معرض خطر قرار نگیرد، به زندگیِ این چنینی ادامه میدهد؛ و به واسطه این طرز تفکر، هیچ تلاشی برای بهبودی رابطه با همسرش انجام نمیدهد.
متون دینی و فرا خواندن مردان به چند همسری!
یا نمونه دیگری که گاهی شنیده میشود این است که متون دینی مردان را به چند همسری یا ازدواج موقت ترغیب و تشویق کردهاند. گویی بیش از یک همسر اختیار کردن یا ازدواج موقت برای برخی افراد فضیلت است و این مطلب را به سیره پیامبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) هم نسبت داده میشود و حال آنکه این کاملا قابل بحث است که آیا واقعا آیات، مردان را تشویق و ترغیب میکند که چند همسر اختیار کنند؟
این مطلب قابل بحث است که آیا این آیه شریفه که میفرماید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع» محبوبیت و حسن اینکه یک مرد چند همسر داشته باشد را بیان میکند، یا به قول ما طلبهها «فانکحوا» امر در مقام توهم حظر است؟ یعنی میخواهد جواز این کار را به کسانی که ممکن است گمان کنند این کار ممنوع است، بفهماند و روشن است که تجویز یک کار غیر از تشویق به یک کار است و جواز ازدواج مجدد در آیات به معنای مطلوب و حسن این کار نیست و من به ازدواج مجدد تشویق نمیکنم.
عدالت همواره باید رعایت شود
درباره ازدواج دوم شرط مهمی که در متون دینی آمده است رعایت عدالت است. یک جنبه از عدالت، رعایت جنبههای عملی و خارجی مانند تامین مسائل معیشتی است؛ که اگر این مسائل رعایت نشود، پیامدهای حقوقی دارد؛ و جنبه دیگر از رعایت عدالت، بحث انس و محبت است که البته رعایت مساوات در این جهت خارج از قدرت انسان است. ولی دین اسلام رفتار ظالمانه در این جهت را هم اجازه نداده است. مرد حق ندارد با ازدواج دوم در حق کسی ظلم کند و رفتار آزار دهنده نسبت به خانواده خود انجام دهد. این کار نقطه مقابل آن چیزی است که قرآن ما را به آن فرا خوانده است. کسی که پایبند به آموزههای قرآن است نباید رفتاری ظالمانه و یا رفتاری بر خلاف فلسفه ازدواج یعنی ایجاد امنیت و آرامش انجام دهد.
وقتی زنی از رابطه شوهرش با زنهای دیگر شکایت دارد و به مشاوری مراجعه میکند که چند همسری را یک فضیلت میشمارد، این مشاور چه نوع برخوردی با این قضیه خواهد کرد؟ برخی از مشاوران را دیدهام که به خانم میگویند شوهر شما کار صحیح و طبق موازین انجام داده است و زن را خطاب قرار میدهد و میگوید مشکل از توست و مقصر تویی که نمیتوانی این حکم را بپذیری. البته ممکن است این زن هم مسائلی داشته باشد که میشود در جلسات رواندرمانی به آن پرداخت و از این راه به بهبود این رابطه کمک کرد.
رجوع به روان درمانگر به معنای معیوب بودن نیست
در همین جا باید این نکته را گوشزد کنم که مراجعه به رواندرمانگر به معنای ناقص، معیوب و مریض بودن به آن معنایی که در پزشکی در مورد آن صحبت میشود نیست؛ بلکه اتفاقا به معنای رشد شخصیتی است که میخواهد از این زندگی فعلی بهترین استفاده را داشته و بیشترین لذت را ببرد؛ و از سفرهای که خداوند متعال به نام زندگی پهن کرده بهترین غذا را مصرف کند و آن غذایی که مصرف میکند به جانش بنشیند.
این نگاه اصلا کمک کننده نیست که بگوییم هرگاه مردی خارج از رابطه با همسر رسمی خود، رابطه دیگری را شروع کند، لزوما مشکل از خانم است که نمیتواند این مطلب را تحمل کند. یا اینکه مثلا گفته میشود که بر اساس متون دینی مرد باید نسبت به روابط همسر خود با دیگران حساسیت فراوان داشته باشد اما زن حق ندارد نسبت به ارتباط شوهر خود با خانمها هیچ اهمیتی بدهد. این نگاه هم خطاست.