پیوند تشیع و تصوف در کتاب «تصوف و تشیع تا آغاز سده دوازدهم هجری» اثر کامل مصطفی الشیبی
به گزارش ادیان نیوز (ردنا)؛ موضوع ارتباط میان تشیع و تصوف سالهاست محل بحث است و به تدریج تبدیل به موضوعی چالشبرانگیز و پردامنه شده است؛ برای آشنایی مخاطبان با این بحث و ادبیات و پیشینهاش یکی از کتب مهمی را که در این زمینه نوشته شده است معرفی خواهیم کرد: «تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری» اثر کامل مصطفی الشیبی.
کامل مصطفی الشیبی کیست؟
کامل مصطفی الشیبی استاد فلسفه دانشگاه بغداد اهل عراق بود. او از دانشگاه کمبریج انگلستان فارغالتحصیل شده بود و رساله دکترایش در کتابی با نام الصله بین التصوف و التشیع در ۱۹۶۳ چاپ شد. کتاب تشیع و تصوف را علیرضا ذکاوتی قراگزلو در سال ۱۳۵۹ ترجمه و توسط انتشارات امیرکبیر چاپ کرد.
دباره کتاب
کتاب در هفت فصل و ۴۴۶ صفحه منتشر شده است و پس از مقدمهای کوتاه به قلم مترجم بلافاصله وارد بحث اصلی میشود. روشن نیست که نویسنده بدون مقدمه و پیشگفتار سخن خود را آغاز کرده یا مترجم از پیشگفتار احتمالی او صرف نظر کرده است. کتاب تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری در هفت فصل تنظیم شده است که این فصول به ترتیب زمانی، دورههای تاریخی مختلف را از ابتدای ظهور اسلام تا پایان دوره صفوی بررسی میکند. او میکوشد نشان دهد میان تشیع و تصوف رابطه بسیار نزدیک و متقابلی وجود داشته و دارد.
فصل اول کتاب با عنوان «تشیع از آغاز تا غیبت مهدی (عج)» نگاهی به تاریخ و اندیشههای شیعه و همچنین نقش امامان شیعه در این اندیشهها است.
فصل دوم با عنوان «تشیع از غیبت مهدی (عج) تا سقوط بغداد» به بررسی جنبههای تاریخی، فکری و پیوندهای صوفیگری و تشیع میپردازد.
این دو فصل که به وقایع قرن اول تا چهارم مربوط است اجمالا بیان میکند که تشیع در این دوران به سوی تصوف متمایل میشود و تحت تاثیر اندیشهی امامان شیعه تصوف شکل میگیرد.
فصل سوم با عنوان «تشیع در عصر ایلخانان» به تفصیل از جنبههای سیاسی و فکری حرکت جریان تصوف در آن عصر سخن میگوید و در انتها به معرفی شخصیتهای شیعی متاثر از تصوف میپردازد؛ در این فصل او از کمالالدین میثم بن علی بن میثم بحرانی، حسن بن یوسف بن مطهر حلی، بهاءالدین حیدر بن علی عبیدی آملی و عامر بن عامر بصری سخن میگوید.
در فصل چهارم «تشیع در سوریه و مصر»، زمینههای تاریخی و فکری و نزدیک شدن تصوف و تشیع بررسی میشود و شهید اول نیز سخن به میان میآِید؛ محمد بن مکی جزینی عاملی که شیعه او را شهید اول میخواند از افراد اثرگذار در شام بود.
در فصول بعدی کتاب الشیبی «تشیع در دوران تیموریان»، «تشیع در آسیای صغیر به روزگار سلجوقیان و عثمانیان» و «تشیع در ایران تا پایان دوره صفوی» را بررسی کرده و از افراد شاخص هر دوره نام برده و آنها را معرفی کرده است. الشیبی طی تمام فصول کوشیده است اثرات اندیشهها، اشخاص و اضاع سیاسی، تاریخی و اجتماعیِ تصوف و تشیع را پی بگیرد و تصویری از رابطهی این دو به دست دهد.
جمعبندی
در مجموع میتوان گفت الشیبی با گردآوری و مراجعه به منابع فراوان و گاهی کمیاب _ که در بخش منابع قابل مشاهده است_ تشیع و تصوف را در پیوندی عمیق با یکدیگر میداند و این دو را متاثر از هم و نیز اثرگذار بر هم میداند؛ به نحوی که درک اندیشهها و زمانهی هریک بدون در نظر گرفتن دیگری ناممکن مینماید.
الشیبی، شکلگیری و گسترش یافتن فرقههای غالی و عقاید و باورهای آنان را یکی از مهمترین دلایل پیوند تشیع و تصوف میداند. او معتقد است تشیع تا زمان امام چهارم ماهیتی سیاسی داشت اما از دوران امام چهارم به بعد، با کنارهگیری ائمه از حکومت و درگیریهای سیاسی و روی آوردن آنها به زهد و علم، تشیع رویکردی غیرسیاسی یافت و به معرفت و عرفان روی آورد. در این میان کسانی که از عدم حضور ائمه در مبارزات سیاسی برای کسب حق حکومت خویش ناامید شده بودند، با هدف مبارزه سیاسی فرقههایی را تشکیل دادند که غلات نامیده شدند. در واقع منظور الشیبی از شیعیانی که با تصوف رابطه نزدیکی پیدا کردند، همین غالیان بودند و نه تشیع رسمی و سنتی. عقاید و باورهای اغراق آمیزی که غلات داشتند عامل پیوند آنها با متصوفه میشد. همچنین الشیبی به شرایط مساعدی که در دورههای تاریخی خاصی مانند دوران مغول برای فعالیت گروههای مختلف فکری و دینی فراهم میشده است به عنوان عوامل تسهیل کننده این ارتباط اشاره مینماید.