مدرسه فلسفی تبریزی و فلسفه نوافلاطونی
ادیان نیوز (ردنا): مکتب فلسفی اصفهان را میتوان به دو مدرسه عمده تقسیم کرد. مدرسهای که میرداماد استادی آن را بر عهده دارد و شاگردانی همچون ملاصدرا در آن تربیت یافتهاند و مدرسه دیگر که استادی آن را ملارجبعلی تبریزی بر عهده دارد و شاگردانی همچون قاضی سعید قمی، میرقوامالدین رازی، ملاعباس مولوی پرورانده است. در این یادداشت به برخی از ویژگیهای مدرسه دوم اشاره خواهیم کرد.
ملارجبعلی و شاگردانش در الهیات به نظریهای معتقد بودند که امروزه به آن الهیات سلبی میگویند. الهیات سلبی به این معناست که ما در مورد خداوند نمیتوانیم سخن ایجابی بگوییم. فیالمثل اگر بگوییم خداوند عالم است صرفاً به این معناست که خداوند جاهل نیست.
عدهای معتقدند اولین کسی که سخن از الهیات سلبی به میان آورده آناکسیماندروس فیلسوف اهل میلتوس در سده پنجم قبل از میلاد است[۱] و عدهای دیگر بر این عقیده هستند که مفاد الهیات سلبی در شرح رساله پارمنیدس پروکلس مطرح شده است.[۲] اما آنچه مسلم است این است که الهیات سلبی در عباراتی از فلوطین و… ذکر شده است.
تأکید بر فلوطین از این روست که مسلمانان با کتاب اثولوجیای وی آشنا و بسیار از آن تأثیر پذیرفتهاند. البته کتاب اثولوجیا در عالم اسلام به ارسطو نسبت داده شد و آرایی که از آن نقل میشد به نام معلم اول ثبت شده است. فلوطین در این باره مینویسد: «او را به این اندازه داریم که دربارهاش سخن میتوانیم گفت ولی آنچه میگوییم او نیست.
همینقدر میگوییم که او چه نیست ولی نمیتوانیم بگوییم چیست، و هنگامیکه سخنی درباره او میگوییم، نظر به چیزهایی داریم که پس از او هستند و با این همه از او محروم نیستیم هر چند او را به زبان نمیتوانیم آورد».[۳] تبریزی با تأثیرپذیری از این کتاب معتقد است که خداوند واری هستی است و نمیتوان سخن ایجابی درباره او گفت.[۴]
الهیات سلبی یک پیشفرض بسیار مهم دارد و آن اینکه اشتراک وجود بین خداوند و موجودات اشتراک در لفظ است نه اشتراک معنوی. توضیح اینکه در اشتراک معنوی وجود وقتی گفته میشود «خداوند موجود است» و «درخت موجود است» وجود در هردو گزاره به یک معنا به کار رفته است. یعنی درخت به همان وجودی موجود است که خداوند به آن موجود است.
اما در اشتراک لفظی وجود بین خداوند و درخت در وجود هیچ اشتراکی جز اشتراک در لفظ وجود، وجود ندارد. از این رو معتقدان به الهیات سلبی به اشتراک لفظی میان خداوند و موجودات نیز قائل هستند. تبریزی و شاگردانش نیز به اشتراک لفظی بودن وجود بین واجب و ممکن تصریح کردهاند و معتقدند که خداوند فراسوی هستی است و در هیچیک از صفات با ممکنات اشتراکی جز اشتراک در لفظ ندارد.[۵]
نتیجهگیری
مفاد الهیات سلبی این است که ما در مورد خداوند نمیتوانیم سخن ایجابی بگوییم و همه صفات خداوند به سلب برگشت میکند. الهیات سلبی یک پیشفرض مهم دارد و آن اینکه اشتراک خداوند و موجودات اشتراک در لفظ است نه اشتراک معنوی. نتیجه مهمی که میتوان گرفت این است که تبریزی و شاگردانش تحت تأثیر فلسفه نوافلاطونی بودهاند.
……………………………………….
پینوشت:
[۱]. Burch, George, Anaximander the First Metaphysician, p143.
[۲]. Proclus, Commentary on Plato,s Parmenides, p1108.
[۳]. فلوطین، مجموعه آثار، ۱۴-۵-۳٫
[۴] . تبریزی، ملارجبعلی، المعارف الالهیه، ج۲، ص۵۱۷٫
[۵]. قمی، قاضی سعید، شرح توحید الصدوق، ج۱، ص۱۸۰٫