منتظر بودیم بابانوئل برایمان هدیه بیاورد/ هیچ مانعی برای برپایی رسوممان نداریم/ ما ارمنیهای ایران شانس آوردهایم
ردنا (ادیان نیوز) / محمدعلی خرمی مشکانی: نوروز که نزدیک میشود ایرانیان شور و نشاط خاصی را تجربه میکنند. خانوادهها از چند هفته قبل خودشان را برای لحظه تحویل سال آماده میکنند و هرچه آغاز سال نو نزدیکتر میشود این شور و اشتیاق نیز بیشتر میشود.
در ساعتهای پایانی سال، کسانی که هنوز فرصت نکردهاند شیرینی و آجیل و سیب و سماغ و سکه و سنجد و سبزه را تهیه کنند، با عجله وسایل هفتسین را میخرند و خودشان را به خانه میرسانند.
اگر امشب، دهم دیماه، در خیابان «گلشن دوست» تهران بودید، در این شب سرد زمستانی، همان حال و هوای بهاری نوروز را در بین هموطنان ارمنیمان تجربه میکردید.
شیرینیفروشی بزرگ این خیابان پر از جمعیت است. خانوادهها وارد میشوند، در یک نگاه کلی به ویترین، سریع شیرینی مورد علاقهشان را انتخاب میکنند و تا فروشنده سفارش آنها را آماده میکند با عروسک بابانوئلی که کنار درِ ورودی قرار دارد، عکس یادگاری میگیرند.
روی بسیاری از کیکها تصویر بابانوئل یا نمادی از درخت کاج کریسمس دیده میشود.
جوانی از داخل شیرینیفروشیِ نبش خیابان بیرون میآید و با صدای بلند میگوید «سال نوتون مبارک باشه». روی موتور مینشیند. سریع خودمان را به او میرسانیم و از او میخواهیم تا درباره آداب و رسوم ارامنه در سال نو میلادی با ما گفتوگو کند. میگوید «سه ساعت دیگه تا سال بیست بیست (۲۰۲۰) بیشتر باقی نمونده» به شیرینیفروشی اشاره میکند و میگوید «برو اونجا از هر کدومشون بپرسی جوابت را میدهند.»
ترجیح میدهیم تا خلوت شدن شیرینیفروشی با یکی دیگر از کسبه ارمنی محله گفتوگو کنیم.
«موسی خوانیان» پنجاه سال است در این محله آجیل میفروشد. او میگوید هرسال نزدیک سال نو میلادی، مغازه را با عروسک بابانوئل و درخت کریسمس تزئین میکند. «این سنت را پدرم بهجا میآورد و من هم ادامه میدهم.»
به عروسک بابانوئلی که کنار ویترین مغازه قرار داده اشاره میکند و میگوید: مقداری هم هدیه آماده کردهام که فردا هر کودکی که از اینجا رد شود به او عیدی میدهم.
از این هموطن ارمنی میپرسم: تا به حال برای برگزاری این آداب و رسوم در جامعه ایران با مشکلی هم روبرو بودهاید؟
پاسخ میدهد: نه؛ اگر برخی از سالها هم این کار را نکردهام به دلیل مشکلات مالی یا فوت یکی از دوستان و آشنایان بوده است؛ چون خانوادههایی که در طول سال عزادار شدهاند این آداب و رسوم را بهجا نمیآورند.
او میگوید ارامنه امشب قبل از فرارسیدن سال نو، به منزل اقوام یا دوستانی میروند که در سال گذشته عزیزی را از دست دادهاند. به آنها تسلیت میگویند و با آغاز سال نو به دیدن بزرگترهای فامیل میروند. اگر بین افراد کدورتی باشد سعی میکنند برطرف کنند.
فردا، یعنی اولین روز از ماه ژانویه هم به کلیسا میروند.
دید و بازدیدهای خانوادگی مهمترین سنت ارامنه در این عید است. دید و بازدیدهایی که تا یک طول میکشد.
به موسی خوانیان میگویم: برنامه شما برای امشب چیست؟
با خنده میگوید: همه «آپاچیها» خانه ما جمع هستند. فرزندانم امشب مهمان من هستند.
منتظر بودیم بابانوئل برایمان هدیه بیاورد
«امشب بابانوئل برایمان هدیه میآورد»؛ این جملهای است که یکی از جوانان ارمنی ایران میگوید. «آرگین شاه میرزایی» با لبخند ادامه میدهد: این احساس کودکی ما بود. شبها گاهی خوابمان نمیبرد. منتظر بودیم بابانوئل برایمان هدیه بیاورد. واقعاً فکر میکردیم بابانوئل برایمان هدیه میآورد.
این جوان ایرانی امشب با تعدادی از دوستان و اعضای خانوادهاش دور هم جمع میشوند تا آغاز سال نو را جشن بگیرند. او میگوید: «الآن هم اومدیم یک مقدار وسایل بخریم و سریع برگردیم.»
او عید ژانویه را با عید نوروز مقایسه میکند و میگوید در نوروز سبزه هست، در ژانویه درخت کریسمس، به دیدن هم میروند و به هم هدیه میدهند.
از آرگین میپرسیم: امشب هدیه میدهی یا هدیه میگیری؟
میگوید: هم هدیه میدهیم و هم هدیه میگیریم.
هنوز گفتوگویمان با آرگین تمام نشده که پیرمردی از راه میرسد و با همه دست میدهد و روبوسی میکند. به ما سلام میکند و رو به آرگین میگوید: «های». سپس با صدای بلند میگوید «عید ژانویتون مبارک».
او دو دختر و یک پسر دارد. فرزندانش ایران نیستند اما معتقد است «دیگران مثل فک و فامیل خودم هستند. عید دید و بازدید داریم».
میخواهیم از او جدا شویم که میگوید برادران مسلمان هم مثل خانوادههای ما هستند. خیلی از دوستان مسلمانم به من تبریک میگویند. با آنها رفت و آمد داریم.
«ژورژ» شست سال است که در منطقه نارمک تهران زندگی میکند. میگوید هنوز به یاد ندارد که برای برپایی این آداب و رسوم با مشکلی روبرو شده باشد.
ما ارمنیهای ایران شانس آوردهایم
«آلفرد رستمی» گفته ژورژ را تأیید میکند. او که ۵۵ سال است در این منطقه ساکن است با اشاره به درخت کاجی که کنار خیابان اصلی تزیین شده میگوید: این درخت را خود شهرداری به احترام مردم این منطقه تزیین کرده است. احترام و عزت هست. ایرانیها با هر دینی با هم برادر هستند.
او که صاحب یک سوپرمارکتی است میگوید: اینجا اینطور نیست که اگر یک ارمنی بخواهد از من خرید کند جنس ۷۰۰ تومانی را به او ۱۰۰۰ تومان بگویم.
او میگوید روزه نیست و فردا به کلیسا نمیرود اما کسانی که روزه میگیرند در این روزها از گوشت حیوانی نمیتوانند مصرف کنند. از سبزیجات و برنج و مرغ و ماهی استفاده میکنند. به عقیده او کسی که روزه میگیرد باید قدر عافیت را بداند و فقط ظهر به ظهر غذا بخورد.
آلفرد ادامه میدهد: «روزه ما چهل روز است و اینطور نیست که هرچه خواست استفاده کند.»
آلفرد میگوید اعضای خانوادهاش در منزل دور هم جمع هستند ولی او فعلاً ترجیح داده تا نزدیک عید ژانویه در مغازه باشد.
از این هموطن میانسال ارمنی میپرسیم: بهترین هدیهای که تا به حال گرفتهای از چه کسی بوده است؟
میگوید: بهترین هدیه را از مادرم گرفتهام.
-چه هدیهای؟
او هر سال برای ما جوراب یا شلوار هدیه میخرید.
سری به نشانه افسوس تکان میدهد و میگوید «مادرم مرده و کسی را ندارم که از او هدیه بگیرم».
-به چه کسی هدیه میدهید؟
به عروس و پسر کوچیکه
ساعت ۱۱ دهم دیماه است. برمیگردیم تا با صاحب شیرینی فروشی گفتوگو کنیم اما هیچ مغازهای جز همین سوپرمارکتی باز نیست.
برخی از کوچهها آزین بندی است و تصویر درخت کریسمس روی پنجرهها که با رشته لامپهای کوچک تزیین شده، برخی از واحدهای مسکونی را از بقیه، متمایز کرده است.
کوچهها و خیابانهای فرعی خلوت خلوت است، درست شبیه لحظات تحویل سال در عید نوروز.
روی دیوار یکی از خیابانها بنری از طرف خانه کارگر ایران نصب شده که روی آن نوشته شده است: «میلاد حضرت مسیح، پیامبر صلح و دوستی بر تمام پیروانش مبارک باد».
پایان پیام/م