نقش و جایگاه اقلیتها در جمهوری آذربایجان
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)؛ اگر نگاهی به اقلیت ها در ج. آذربایجان داشته باشیم و بخواهیم آن ها را دسته بندی کنیم، چند دسته اقلیت در داخل جمهوری آذربایجان وجود دارد.
در جمهوری آذربایجان غیر از آذری ها که قوم غالب در این کشور محسوب می شود، اقوام و طوایف زیادی زندگی می کنند که به غیر از آذری ها به تمامی آنها صرف نظر از اینکه شمار جمعیتشان زیاد باشد یا کم، اقلیت قومی گفته می شود.
این را می توان با مسامحه و با در نظر گرفتن عرف موجود در معرفی جمعیت ها در جمهوری آذربایجان پذیرفت. بنابراین، در جمهوری آذربایجان یک دسته اقلیت ها با ریشه زبان های ایرانی و فارسی وجود دارد که اساسا تالش ها و تات ها و کردها را شامل می شود.
همچنین زبان یهودیان کوهستانی جمهوری آذربایجان که جهودی نامیده می شود، قرابت ها و جملات فارسی و تاتی زیادی دارد. خینالیق ها هم که گروه جمعیتی کوچکی در روستای خینالیق جمهوری آذربایجان هستند، در همین دسته اقلیت های دارای زبان فارسی و ایرانی جای می گیرند.
دسته ای دیگر از اقلیت ها نیز نیز در جمهوری آذربایجان وجود دارد که شامل سایر جمعیت ها از جمله ترک ها، لزگی ها، آوارها، اودین ها، گرجی ها، ارمنی ها، یهودیان اروپایی، یهودیان گرجی و برخی قوم ها و طایفه های کوچک را شامل می شود.
البته، باید توجه کرد که طایفه گرایی و گروه گرایی در جمهوری آذربایجان پدیده ای جدی است. در میان خود آذری ها ، به تقسیم بندی های زیادی براساس محل زندگی و منطقه سکونت برمی خوریم. مثلا اصطلاح نخجوانی و “یرآذ” به معنی آذری ایروانی یا آذری ارمنستانی در جمهوری آذربایجان خیلی جا افتاده است. گرچه در منابع و ادبیات رسمی به شدت از نوشته شدن این نام ها پرهیز می شود.
اما، این نام گذاری ها در زبان مردم و تقسیم بندی که سیاسیون و حتی نویسندگان و روشنفکران از مردمان این کشور ارایه می دهند، کاملا رایج و جاافتاده است. همچنین تقسیم بندی باکویی و شیروانی و … برای خود آذری ها نیز در این کشور رایج است و همین تقسیمات بسیاری از معادلات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و جمعیتی را تعیین می کنند.
جمعیت واقعی اقلیت ها و ابهامات گوناگونی که در مورد وضعیت اقلیت ها وجود دارد چیست؟
در دسته اولی که برای اقلیت های قومی در جمهوری آذربایجان اعتبار کردیم، تالش ها با حدود نزدیک به دو میلیون نفر جمعیت، بزرگترین گروه قومی در جمهوری آذربایجان را بعد از آذری ها تشکیل می دهند.
اما، متاسفانه در آمارهای رسمی این دومین قومیت بزرگ جمهوری آذربایجان اساسا به هیچ گرفته می شود و در ردیف اقلیت های خیلی کوچک و حتی کمتر از لزگی ها، آوارها و کردها ذکر می شوند. مثلا در همین سرشماری ناقصی که طی ده روز اول اکتبر سال ۲۰۱۹ در جمهوری آذربایجان انجام شد، بسیاری از تالش ها از اینکه باز هم جمعیت این قوم به درستی سرشماری نمی شود و در نهایت هم شمار واقعی تالش ها اعلام نخواهد شد، اظهار نارضایتی می کردند.
بسیاری از تالش ها می گفتند که سرشماری کنندگان یا به منزل آنها برای سرشماری مراجعه نکرده اند و یا از همان آمارهای سابق و قدیمی استفاده خواهند .
بسیاری از تالش ها نیز می گفتند که سرشمارها به آنها توصیه می کنند در پر کردن فرم سرشماری، قومیت خود را تالش ننویسند، زیرا بعدها برایشان دردساز خواهد شد و مثلا شغلشان را از دست خواهند داد یا اینکه به آنها یا فرزندانشان شغل دولتی داده نخواهد شد و به همین خاطر سرشماری کنندگان به تالش ها توصیه می کردند که قومیت خود را در فرم ها آذری یا به تعبیر رسمی دولتی، آذربایجانی ذکر کنند.
همین وضعیت در مورد اقلیت هایی مثل لزگی ها و آوارها نیز که از طرف دولت جمهوری آذربایجان و مراکز پان آذریست متهم و مظنون به جدایی طلبی هستند، وجود دارد. لذا این احتمال خیلی قوی است که در آمارهای رسمی جمهوری آذربایجان شمار واقعی لزگی ها و آوارها نیز به درستی قید نمی شود.
اما، در مورد اقلیت های ارمنی و یهودی در جمهوری آذربایجان به دلایل سیاسی آمار این دو اقلیت بیش از آمار واقعی اعلام می شود. دولت جمهوری آذربایجان برای اینکه به مراکز و دولت های غربی تفهیم کند که با ارامنه مشکلی ندارد و در صورت بازگشت قره باغ کوهستانی به ترکیب جمهوری آذربایجان، ارامنه قره باغ آزار و اذیت نخواهند شد و جدایی طلبی آنها بی پایه و اساس است، شمار ارامنه باقی مانده در جمهوری آذربایجان پس از شروع بحران قره باغ را بعضا حتی از ۳۰ هزار نفر نیز بیشتر اعلام می کند که در مورد این رقم شک و شبهه های زیادی وجود دارد. در مورد یهودیان جمهوری آذربایجان نیز به علت سیاست نزدیکی به مراکز جهانی یهودی و صهیونیستی، این تمایل در منابع رسمی و سخنان و مقالات و کتب منتشر شده با حمایت دولتی وجود دارد که بطور دائم شمار یهودیان را افزایش می دهند.
مثلا در گذشته تا حدود ده سال پیش شمار یهودیان در جمهوری آذربایجان کمتر از ۱۵ هزار نفر ذکر می شد که اخیرا این رقم را حتی تا ۳۰ هزار نفر نیز افزایش می دهند. همچنین درباره شمار یهودیان مهاجرت کرده از جمهوری آذربایجان به فلسطین اشغالی که تابعیت اسراییلی دارند ، رقم خیلی مبالغه آمیز ۷۰ هزار نفر ذکر می شود و اینها را به عنوان دیاسپورای آذری در اسراییل معرفی می کنند تا نتیجه گیری های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی به نفع یهود و صهیونیسم در جمهوری آذربایجان داشته باشند.
جایگاه اقلیتها بعد از استقلال در جمهوری آذربایجان چگونه بوده است؟
چه قبل از استقلال و چه بعد از استقلال ، اکثر اقلیت ها در جمهوری آذربایجان در شرایط سرکوب شدگی قرار داشته اند. در دوره شوروی بر اساس سیاست های خاص شوروی، تالشان و تات های جمهوری آذربایجان با شرایط انکار و نادیده گرفتن شدن از طرف دولت و حاکمیت قرار داشته اند و همواره تلاش هایی برای اضمحلال کامل این جمعیت ها در جمهوری آذربایجان وجود داشته است.
بخصوص تات ها در دروه پس از استقلال جمهوری آذربایجان تقریبا در معرض اضمحلال قرار گرفته اند و در اغلب جمعیت های تات باقی مانده در جمهوری آذربایجان که اغلب در روستاهای اطراف باکو هستند، زبان خاص خود یعنی زبان تاتی را فراموش کرده اند و جز پیرمردها و پیرزنانی که به ندرت زبان تاتی را می دانند، متاسفانه کسی به این زبان صحبت نمی کند و اساسا نسل جدید هیچ درکی از زبان پدران و مادران و نیاکان تات خود ندارد.
همین وضعیت در میان تالشان جمهوری آذربایجان نیز در حال گسترش است. البته، وضعیت تالشان تاحدودی متفاوت نیز است. زیرا، از یک سو زبان تالشی در بسیاری از شهرها و روستاهای تالشی به دلیل نوع برخورد بدی که با این قوم در جمهوری آذربایجان می شود، در بسیاری موارد به کناری گذاشته می شود و مردم بجای زبان محلی و قومی خود به زبان آذری تکلم می کنند و بخصوص در ادارات و کوچه و بازار به زبان تالشی تکلم نمی کنند و فقط در منازل خود از این زبان استفاده می کنند.
اما، از سوی دیگر بخاطر گسترش رسانه های نوین و شبکه های اجتماعی و شکل گیری فعالیت های فردی و گروهی که خواهان جلوگیری از اضمحلال زبان تالشی هستند و توانسته اند در خارج از جمهوری آذربایجان حتی رادیو و تلویزیون به زبان تالشی دایر کنند، این زبان از خطری که دامن گیر زبان تاتی شده و آن را کاملا در جمهوری آذربایجان از بین برده است، رها شده است یا در حال رها شدن است و می توان گفت که دیگر دولت جمهوری آذربایجان و مراکز ترک گرا نخواهد توانست زبان تالشی را بطور کامل در این کشور از بین ببرند.
اقلیت های قومی چه شرایطی داشته و در چند دهه گذشته نوع رابطه آن ها و ایدئولوژی های رسمی در داخل جمهوری آذربایجان چگونه بوده است؟
با توجه به تاکیدی که بر آذری یا به تعبیر رسمی دولتی در این کشور، بر “آذربایجانی” به عنوان هویت غالب در جمهوری آذربایجان می شود، اقلیت های قومی در این کشور ناگزیرند خود را در چارچوب این هویت تعریف کنند.
البته، این مساله خود به تناقض هویتی شدیدی در جمهوری آذربایجان دامن زده است. زیرا، مردم از یک سو ناگزیرند بخاطر نام کشور و تابعیت رسمی خود را آذربایجانی بدانند و از سوی دیگر به علت تفاوت در تعلق قومیتی علی القاعده و بطور منطقی نباید این نام را برای قومیت های “غیرآذربایجانی” استفاده کنند.
زیرا، به علت حاکمیت کلیشه های ترک گرایانه و القائات نویسندگان و تولید کنندگان “فکر” در ترکیه و جمهوری آذربایجان، کاربرد نام “آذری” نیز به نوعی تابو شده است و تصورشان بر این است که نام آذری را ایرانی ها اختراع کرده اند و باید بجای آن از کلمه “آذربایجانی” استفاده کرد!!
با همین کلیشه ها و تابوها، اساسا معرفی اقلیت ها در جمهوری آذربایجان و معرفی تابعیت رسمی آنها با تناقض و مشکل مواجه است که این نیز ریشه در استفاده از نام “آذربایجان” برای نامگذاری این کشور ناشی می شود.
زیرا، نامی که از نظر منابع رسمی و دولتی جمهوری آذربایجان معرّف قوم غالب در این کشور است، بر کل کشور اطلاق شده است که در صورت پذیرش کلیشه سازی های رسمی رایج در جمهوری آذربایجان، این نام شامل سایر اقوام نمی شود.
از نظر نوع رابطه اقلیت های قومی با ایدئولوژی های رسمی در جمهوری آذربایجان، روشن است که در زمان حاکمیت ایدئولوژی کمونیستی ، برغم تاکید ظاهری کمونیست ها بر برابری و مساوات اقوام و ملت ها ، هیچ گاه چنین مساوات و برابری وجود نداشت.
در کلیت شوروی ، ملت غالب روسها بودند که سایر اقوام و ملت های ساکن اتحاد جماهیر شوروی را تحت کنترل خود داشتند و در چارچوب آموزه ها و اهداف و آمال و سیاست های رژیم کمونیستی نیز همین برتری خود را تا فروپاشی شوروی حفظ کردند و البته، برای ایجاد ظاهری از مساوات و برابری، این امپراطوری را به جمهوری هایی براساس اقوام غالب تقسیم کرده بودند که در حقیقت اهمیت اداری داشت و دارای اهمیت حاکمیتی نبود.
یکی از آن جمهوری ها نیز که براساس قومیت ها تشکیل شده بودند، جمهوری آذربایجان بود که بنابر الگوی غالب اتحاد در شوروی که تسلط روسها وجود داشت، در جمهوری های زیر مجموعه نیز تسلط قوم دارای جمعیت بیشتر به شرط تبعیت از روسهای حاکم بر شوروی وجود داشت. از این رو، در جمهوری آذربایجان نیز تسلط با آذری ها یا به تعبیر رسمی و دولتی آذربایجانی ها بود که سایر اقوام باید موقعیت خود را با آن و ایدئولوژی کمونیستی تنظیم می کردند.
در دوره پس از فروپاشی شوروی ، دقیقا همان الگوی تعیین شده در زمان شوروی تداوم یافت و این بار اقوام ناگزیر شدند خود را با ایدئولوژی “آذربایجان گرایی” که تئوری پردازی آن برگفته از پان ترکیسم است و جمهوری آذربایجان را جزئی از به اصطلاح “جهان ترک” می داند، هماهنگ کنند. در دهه دوم استقلال جمهوری آذربایجان در دوره ریاست جمهوری الهام علی اف که تاثیرگذاری مراکز رهبری یهود و صهیونیسم و نویسندگان اسراییلی در جمهوری آذربایجان بیشتر شد ، ایدئولوژی تحت عنوان “چندفرهنگ گرایی” نیز در کنار “آذربایجان گرایی” در جمهوری آذربایجان رسمیت یافت که در تبیین آن اعلام می شود که جمهوری آذربایجان کشوری چند ملیتی و چند دینی است.
اما، در عمل ، معنای واقعی “چندفرهنگی” بر ایدئولوژی و سیاست “چندفرهنگ گرایی ” در جمهوری آذربایجان بار نمی شود و این ایدئولوژی تغییری در وضعیت اقوام در این کشور ایجاد نکرده است. در سیاست چندفرهنگ گرایی، صرفا تلاش می شود که هویت شیعی در میان اقوام موجود در جمهوری آذربایجان اعم از آذری ها و تالش ها و سایر اقوام تضعیف شود و مردم با شعار چندفرهنگ گرایی به هویت شیعی و اسلامی اصیل خود توجهی نداشته باشند.
پایان پیام / ص