تربیت معنوی، پرورش روحانیت و استعداد معنویت درون انسان است/ متأسفانه دین را در مناسک خلاصه کردهایم
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، تربیت معنوی کودکان امروزه به یکی از دغدغههای خانوادهها بهویژه در جوامع دینی تبدیل شده است و تاکنون اساتید و صاحبنظران زیادی درباره آن سخن گفتهاند.
تربیت معنوی چیست؟ چه تفاوتی با تربیت دینی دارد و رویکردهای این حوزه تربیتی چیست؟
برای دریافت پاسخ این پرسشها با حجتالاسلام دکتر مسلم گریوانی به گفتوگو نشستیم.
وی در قسمتی از این گفتوگو با انتقاد خلاصه شدن تربیت دینی در برخی از اعمال مناسکی گفت: متأسفانه ما در تربیت دینی، همهچیز را به ظواهر، تربیت آداب و احکام، صورت نماز و قرآن تنزل دادهایم. بعدازاین، عطش معنویای است که جامعه امروز و جهان امروز دارد.
از دکتر گریوانی پرسیدیم:
منظور از تربیت معنوی چیست و تفاوت آن با سایر رویکردهای تربیتی چیست؟
تربیت معنوی در کنار تربیتها و رویکردهای مختلف تربیتی قابلطرح است. تربیت رویکردهای مختلف دارد؛ تربیت دینی، تربیت عاطفی هیجانی، تربیتبدنی و جسمی، تربیت اجتماعی یا حتی سیاسی. همانطور که در تربیتبدنی پرورش بدن و ورزیده کردن بدن و در تربیت اعتقادی، پرورش اندیشه و تفکر و در تربیت اخلاقی، رشد ارزشهای اخلاقی مدنظر است، در تربیت معنوی هم پرورش معنویت در انسان مدنظر است. پرورش روح انسان و ارزشهای معنوی مثل ایثار، احسان، توکل به خدا، خودشناسی و امثال اینها. ما وقتی میگوییم تربیت معنوی، در حقیقت این به معنای تقابل با تربیت با رویکردهای دیگر نیست؛ مثلاً بگوییم ما تربیت دینی داریم، چرا تربیت معنوی مطرح میشود؟ به دلیل برخی از نیازها، خلافها و کاستیهایی که در جامعه اسلامی میبینیم، تربیت با رویکرد معنوی و ارزشهای معنوی اخلاقی به جد موردنیاز ما است.
در حال حاضر میبینیم که تربیت دینی در حد مناسک و آموزش رفتارهای دینی و خم راست شدنهای نماز را به بچه یاددادن تنزل پیدا کرده است. ذکر صلوات، حفظ قرآن و قرائتش را با تحمیل و اکراه به کودکان یاد میدهیم و این را تربیت دینی میدانیم. درحالیکه اینها هیچکدام تربیت دینی نیست، اصل تربیت و تعریف تربیت فارغ از هر نوع رویکردی، پرورش استعدادهای درون انسان است. تربیت به این معناست که انسان یکسری استعدادهای درونی و ابعاد و نیازهای درونی دارد، تربیت کارش این است که این نیازها و ابعاد و استعدادها فعال شده و به فعلیت دربیایند. استعداد تفکر و اندیشه ورزی انسان از ویژگیهای اوست. انسان به لحاظ فکری و اخلاقی میتواند ابوعلی سینا باشد.
استعداد دیگری که در درون انسان هست، استعداد عاطفی و عشقورزی است. مثل ارتباط بین خسرو و شیرین یا مولانا و شمس.
انسان به لحاظ معنوی و روحی میتواند به قدرتی برسد که به خداوند تقرب پیدا کند و خدا گونه شود، ذات خداوند در او تجلی پیدا کند. فردی مثل حاتم طایی مظهر کرامت و کریم بودن خدا میشود یا ائمه معصومین، انبیای الهی، عرفا، مظهر تمام صفات خداوند هستند و این معنویت در وجود همه، یک استعداد است. تربیت معنوی پرورش روحانیت و استعداد معنویت درون انسان است.
چه نیاز و ضرورتی برای بحث تربیت معنوی داریم؟
در عصر ما این ضرورت به چند جهت است؛ متأسفانه ما در تربیت دینی، همهچیز را به ظواهر، تربیت آداب و احکام، صورت نماز و قرآن تنزل دادهایم. بعدازاین، عطش معنویای است که جامعه امروز و جهان امروز دارد، شما نگاه کنید در خیلی از مکاتب دستگاه شریعت و مذاهب روی خوش نشان نمیدهند، ولی همه مذاهب و ادیان و مکاتب روح مشترک دارند و آن معنویت است. وقتی ما میتوانیم دین خودمان را از مسیری که همه ادیان به آن مینگرند برویم، چرا این کار را نکنیم؟
مولوی یک عارف مسلمان است، ولی چون زبانش، زبان معنویت و عرفان است، در همه کشورها و قارهها و مذهبها روی خوش به او نشان میدهند، چون رویکرد او معنوی و عرفانی است.
حالا ما چطور میتوانیم فرزندان خودمان را معنوی پرورش داده و تربیت معنوی داشته باشیم؟
این رویکرد یک رویکرد جدید است و کمتر به آن پرداخته شده است. بنده چندین سال است که روی این بحث متمرکز هستم و آثاری هم منتشر کردهام: کتاب خدایی که در این نزدیکی است و شیوههای پاسخ به سؤالهای کودکان و نوجوانان و برخی از آثاری که مشخصه آن در مورد تربیت معنوی است، ازایندست هستند.
چه راهکارهایی برای تربیت معنوی داریم؟
یکی از راهکارها این است که ما یعنی والدین، مربیان، معلمان، متولیان فرهنگ عمق این فضا بهخوبی آشنا شویم. ما از دین، تنها مناسک، آداب و ظواهر دینی را فهمیدهایم؛ اما از ابعاد اخلاقی و معنوی دین آگاهی نداریم. لازم است خود ما نسبت به بعد معنوی، اخلاقی و عرفانی دین مطالعاتی داشته باشیم و در سیره و منش خودمان معنوی باشیم. مثلاً نماز را با رویکرد معنوی بخوانیم یعنی صرفاً خم و راست شدن نباشد، ارتباط با خدا، تشکر از خدا و به معنای پیوستن قطره به دریا و مقابله حقیقت ایستادن باشد. دانشآموز شما وقتی میبینند در نماز حالتی خاص داری، متوجه میشود که با یک بزرگی داری صحبت میکنی، از همین صحنه، حقیقتی به دل این کودک و نوجوان منتقل میشود، آن حقیقت این است که مربی من با یک حقیقت بزرگ در حال گفتوگو است و مشخص است آن حقیقت آنقدر بزرگ است که او با این قدرت و استقامت در برابر او کرنش میکند.
چگونه مفهوم خدا و معنویت را به کودک منتقل کردید؟ بدون گفتگو، بدون مطالعه، بدون امرونهی، تحمیل یا اکراه.
چطور میتوانیم بدون امرونهی و تنبیه کودک را تربیت معنوی کنیم؟
زمینهای را فراهم کردید، وقتی کودک این صحنه را دید با خودش و درون خودش تطبیق داد. نیاز به معنویت و روحانیت، نیاز به ارتباط با حقیقت برتر در درون او هم هست، حس خاصی در آن صحنه به او منتقل شد و این بهترین سرمایه برای تربیت معنوی اوست. فردا اگر شما به او بگویید نماز بخواند، نیاز به تحمیل نیست، چون قبلاً با نماز ارتباط برقرار کرده و حس خوبی نسبت به آن دارد.
بعضی افراد سؤال و اشکال وارد میکنند که چرا به کودک این مفاهیم را منتقل میکنید؟ کودک در سن رشدی نیست که مفاهیم انتزاعی و مفهومی را به کودکان منتقل کنید، کودک باید خودش کشف کند، تمام امرونهیها، بایدونبایدها، حلال و حرامها، آزادی کودک را از او میگیرد. پاسخ روشن است؛ تربیت معنوی به معنای امرونهی کردن، تحمیل، اکراه و به معنای سرزنش، توبیخ، تحقیر، انتقال تکلیف و تکالیف نیست، بلکه تربیت معنوی این است که تو آن بخشی از استعدادها و نیازهای کودک که در درون خود او تعبیه شده است را نشانه بگیری، نه با امرونهی، بلکه با زمینهسازی و با فراهم کردن صحنههایی که میتواند نیاز کودک را نشانه بگیرد.
امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرمایند: فَبَعَثَ فیهِمْ رُسُلَهُ… وَ یثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ العُقُولِ یعنی خداوند پیامبران را برانگیخت تا گنجینههای درون آنها را برانگیزد. این گنجینههای درون انسان چیست؟ عقل و قلب. اگر یک مربی یا ولی آن استعداد درون را نشانه بگیرد و متناسب با آن فضا فراهم کند، استعداد کودک فعال و شکوفا میشود. اگر کودک با آن خلاقیت خودش فعال شود، زمینههای مشاهده کارهای خلاقانه را برای کودک فراهم کنید، بدون امرونهی کنید و با کودک مثل یک ربات برخورد کنید. زمینه مشاهده صحنههای معنوی را برای کودکان فراهم کنید. شما وقتی کودک را به مراسم تاسوعا و عاشورا میبرید، کودک این صحنهها را که میبیند، عشق مردم به سیدالشهدا را که میشنود، یکسری ارزشهایی از طریق امام حسین یاد میگیرد، بستگی دارد چه صحنهای را دیده باشد. بسیاری از این فضاها میتواند ذوق و استعداد درونی کودک را فعال کند.
یکسری راهکارها و تکنیکهایی هست برای اینکه باورها و نگرشهای معنوی را به کودک منتقل کنیم. بحث نگرشها ممکن است از ۷ سال به بالا باشد، دو راهکار قبل، مربوط به زیر هفت سال بود. برای کودکان ۷ سال به بالا میتوانیم نگرشهای معنوی را در قالب تمثیل، بازی و داستان معرفی کنیم. برای مثال قصه کودکی حضرت ابراهیم علیهالسلام.
یا در قصه حمله سپاه ابرهه و نازل شدن سوره فیل، اینکه کودک محافظت خدا از کعبه را میشنود، شما وقتی این قصه را برای کودک میگویید، چه باور و ارزش معنوی به او منتقل میشود؟ خدا وجود دارد، خدا حضور دارد. شما همین یک کلمه را به کودک منتقل کنید، برای هفتادسال که نه؛ برای ابدیت کودک کافی است، چون کودک وقتی بزرگ شود، تحصیل کند، سر کلاس باشد یا سالن ورزشی، کوچه، ماهواره، فضای مجازی، باور دارد که خدا حضور دارد و این خدا حضور دارد بزرگترین مربی برای کودک است، بدون نیاز به بسیاری از امرونهیها و توبیخ و سرزنشها.
چالشها در حوزه تربیت معنوی کودکان چیست؟
چالشها همانها هستند که ما بهعنوان ضرورت مطرح کردیم. تربیت دینی را فقط به یک بعد خلاصه کرده و آنهم آموزش مناسک دینی و ظواهر دینی است. این یک چالشی است که باعث میشود ما تربیت معنوی را مطرح کنیم و دوم اینکه نیاز جامعه ما به بحثهای معنوی است.
یک دورهای بحثهای احکام و اعتقادات در جامعه ما بسیار پررنگ بود، الآن بحثهای اخلاقی و معنوی موردنیاز است.
پایان پیام/م