به گزارش ردنا (ادیان نیوز)،حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم معصومی با ارائه تعریفی از مسئولیتپذیری در لغت اظهار کرد: مسئولیت، به معنای پاسخگو بودن و مورد بازخواست قرار گرفتن است. ارباب لغت، مسئولیت را مترادف با موظف بودن و یا متعهد بودن به انجام امری میدانند. این واژه با واژههایی مانند وظیفه، تکلیف، تعهد و حق، تلازم دارد، زیرا تا وظیفهای بر دوش کسی نباشد، مسئولیتی در قبال انجام یا ترک آن نخواهد داشت و هرگاه سخن از حق به میان میآید، تکلیف و مسئولیتی هم در پی آن خواهد بود و با اثبات حق برای یک طرف، تکلیف ومسئولیتی متوجه طرف دیگر خواهد شد. (لغت نامه دهخدا، ج ۳۴، ص ۴۴۷)
مسئولیتپذیری در قرآن کریم
وی در ادامه با اشاره به بحث مسئولیتپذیری در قرآن کریم خاطرنشان کرد: در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیت مسئولیتپذیری و وظیفهشناسی را برای انسان بیان کرده است؛ به عنوان مثال قبول مسئولیت در قرآن، به بار سنگین تشبیه شده است. خداوند در قرآن میفرماید: «وَلا تَزِروا وازِرَهً وِزرَ اُخری، هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد. »
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد:در این آیه «وزر» به معنی سنگین است و در برخی از تفاسیر به معنای «گناه» و «مسئولیت» نیز آمده است. خداوند در این آیه ما را به این معنا رهنمون میشود که بار سنگین مسئولیت را احدی جز انسان بر دوش نمیکشد و در روز رستاخیز هر کسی مسئول پاسخگویی به اعمال خویش است و ابعاد این پاسخگویی به قدری وسیع است که حتی اعضاء و جوارح انسان را نیز در بر میگیرد. خداوند در قرآن میفرماید: «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً؛ از آنچه نمیدانی پیروی نکن؛ چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولند. »
معصومی اضافه کرد: خداوند در وصف مومنان میفرماید: «اِنَّما المُؤمِنونَ الّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَت قُلوبُهُم مؤمنان؛ کسانی هستند که هروقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان گردد. » “وجل” همان حالت خوف و ترسی است که سرچشمه آن گاهی بخاطر درک مسئولیتها و احتمال عدم قیام به وظایف لازم در برابر خدا است که این حالت به عنوان یکی از صفات مومنان ذکر شده است.
وی تاکید کرد:مسئولیتپذیری از چنان اهمیتی برخوردار است که در بسیاری از تفاسیر از امانت الهی، به همان تعهد و قبول مسئولیت یاد شده است و علت اینکه این امانت عظیم، به انسان سپرده شده این بود که او این قابلیت را داشت و میتوانست ولایت الهی را پذیرا گردد؛ یعنی در جاده عبودیت و کمال بسوی معبود لایزال سیر کند؛ چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: «اِنّا عَرَضنا الاَمانَهَ عَلَی السَّماوَاتِ وَالاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنهَا وحَمَلَهَا الاِنسَانُ اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً؛ ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند اما انسان، آن را بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود. »
ملزومات مسئولیت در قرآن و روایات
این استاد دانشگاه و عضو هیات مدیره انجمن علمی مهدویت حوزه تاکید کرد: دولتمردان و مسئولان که بار اداره و هدایت جامعه را بر دوش دارند در قبال آحاد مردم مسئولیتهای فراوانی دارند که به طور خلاصه شامل موارد زیر میشود:
ساده زیستی
به دلیل آن که مدیران جامعه در معرض دید مردم هستند، باید بیشتر مواظب خود و اطرافیانشان باشند، زیرا سادهزیستی و بیآلایشی آنان، باعث تسلی خاطر محرومان خواهد بود. امام علی (ع) میفرماید: خداوند بر پیشوایان دادگر، واجب کرده است که زندگی خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند تا رنج فقر، برای مستمندان، دشوار نیاید. (نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۲۰۰) آن حضرت زیاد بن ابیه را به دلیل اسراف و زندگی تجملی ملامت میکند و میفرماید: خبردار شدهام که در یک روز، غذاهای رنگارنگ و فراوان تهیه میکنی وهر روز آرایش و تزیین مینمایی، چه میشود تو را اگر مدتی روزه بگیری، برخی از دارایی و مالت را انفاق کنی، غذایت را ساده و بدون خورشت بخوری، این کار شعار صالحین است(ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۱۹۶)
*خدمت رسانی
در منابع اسلامی، به حاکمان و دولت مردان سفارش شده است که همواره کانون مهر و خدمتگزاری برای مردم باشند و خود را خادم ملت بدانند. امام علی (ع) به یکی از کارگزارانش میفرماید: «ان عملک لیس لک بطعمه فی عنقک امانه وانت مستدعی لمن فوقک؛ (نهج البلاغه، نامه ۵۳) کاری که برعهده توست طعمه تو نیست، بلکه بر گردنت امانت است. آن که تو را بدان گمارده، نگهبانی امانت را به عهدهات گذارده است.
کارگزاران موظفاند به طبقه محروم و مستضعف جامعه توجه خاص داشته باشند و با حمایت ویژه از آنان، مجال بهرهمندیشان را از امکانات عمومی فراهم سازند. امام علی (ع) در فرمان حکومتی خود میفرماید: «الله الله فی الطبقه السفلی؛ (نهج البلاغه، نامه ۵۳) بر تو باد به توجه به طبقه آسیب دیده و ضعیف؛ آنان که راه چاره ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری، بر جا ماندگانند.
*ارتباط مستقیم با مردم
مردمی بودن دولت مردان اقتضا میکند با آنان ارتباطی مستقیم داشته باشند تا مشکلاتشان را حس کنند. در صدر اسلام، کارگزاران به هیچ وجه از مردم فاصله نمیگرفتند ولی از زمان حکومت معاویه، تشریفات فراهم شد. یعقوبی مینویسد: نخستین کسی که در اسلام، نگهبان و پاسبان و دربان گماشت، معاویه بود.
(تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ص ۱۶۵) رسول خدا (ص) میان اصحابش چنان قرار میگرفت که گویی یکی از ایشان است تا جایی که وقتی فردی وارد مجلس میشد نمیدانست پیامبر (ص) کدام یک از آنهاست. (المحجه البیضاء، ج ۴، ص ۱۵۲) امام علی (ع) از مالک اشتر میخواهد خودش را از مردم پنهان نکند، زیرا دور بودن زمام داران از چشم مردم، موجب نوعی محدودیت و بیاطلاعی از امور است. (نهج البلاغه، نامه ۵۳)
*همدردی با مردم
کارگزار نظام اسلامی، نمیتواند خود را جدا بافته از دیگران بداند و غم خوار مردم نباشد. مسئولیت دولت مردان، در قبال مشکلات و دردهای آحاد جامعه، سنگین و طاقت فرساست. همدردی پیامبر (ص) و احساس مسئولیت ایشان درباره سرنوشت مردم به قدری بود که گاهی از شدت اندوه و غم در آستانه مرگ قرار میگرفت. به طوری که قرآن مجید به او دلداری میدهد و میفرماید: ای رسول گرامی! از این که میبینی مردم به راه حق نمیگرایند و ایمان نمیآورند، از شدت غصه، جان خود را از دست میدهی.
(کهف (۱۸) آیه ۶). پیشوای عدالت خواهان و رهبران آزادگان، امام علی (ع) لحظهای آرام و قرار نداشت و هرگز خود را آسوده و بی مسئولیت نمیدانست. احساس مسئولیت آن حضرت در اداره امور، تنها در حد ابراز احساسات و عواطف نبود بلکه بیدرنگ اقدام میکرد و جلو ظلم و ستم را میگرفت و به جبران مافات میپرداخت. گاهی از عملکرد نادرست کارگزاری، جانش به درد میآمد و اشک از دیدگانش روان میشد و میگفت: خدایا! تو شاهد باش بر من و این جماعت.
من در حکومت به آنان دستور ستم بر مردم و ترک حق تو را ندادهام. ایشان وقتی شکایت سوده همدانی را از یکی از حاکمان شنید، بیدرنگ اقدام کرده او را از مسند قدرت برکنار کرد (ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج ۱، ص ۳۳۶) وقتی به آن حضرت گزارش دادند لشکری از جانب معاویه وارد شهر انبار شده و یکی از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که در پناه اسلام بوده، وارد شده و خلخال و دست بند و گردن بند آنان را از تنشان بیرون آورده است خطبهای خواندند و فرمودند: «فلو انّ امرأً مسلماً مات من بعد هذا اسفاً ما کان به ملوماً بل کان به عندی جدیداً؛ (نهج البلاغه، خطبه ۲۷) اگر مسلمانی از اندوه و تأسف این پیش آمد، جان دهد نه تنها جای ملامت نیست، بلکه سزاوار است که چنین شود.
انتهای پیام / ص