عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه جریانات معنویتگرایی جدید معتقد است که علم بدون اخلاق دنیا را به نابودی میکشاند، تصریح کرد: اسلام بردگی روح، ذهن و نفس را خطرناکتر از بردگی تن میداند، اما امروز بردگی جدیدی ایجاد شده است که دانشمندان را شامل میشود، در حالی که در قدیم فقرا، سیاهان و … برده بودند.
به گزارش ردنا (ادیاننیوز)، حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین، امروز، سوم اسفندماه، در ادامه مباحث الحاد مدرن در مؤسسه معصومیه(س) گفت: در اندیشه لیبرال ارزش برین و پایه، آزادی است، لذا هر چیزی که با این ارزش در تضاد باشد، باید فدا شود؛ در سیستم لیبرالیستی هر وقت عدالت با آزادی در تضاد قرار گرفت، عدالت باید فدا شود.
وی با بیان اینکه در نظام سوسیالیستی آزادی فدای عدالت میشود، تصریح کرد: از منظر آنان تنها ارزشی که میتواند آزادی را محدود کند خود آزادی است؛ یعنی فرد تا جایی آزاد است که آزادی دیگری را از بین نبرد؛ در این سیستم، دولت، حداقلی و کوچک و قوانین اندک است.
شاکرین با بیان اینکه در نظام لیبرالیستی وظیفه دولت را حفظ و تأمین آزادی میدانند، اظهار کرد: البته این تفکر لیبرال دموکراسی در عمل هم آن چنان پایبند به دولت کمینه نیستند به همین دلیل وظایف دولت را افزایش دادند.
وی با اشاره به مبنای لیبرال دموکراسی در ارزش برین دادن به آزادی بیان کرد: اومانیسم و فردگرایی دو مبنای اصلی تفکر لیبرال دموکراسی در غرب است؛ اومانیسم روشنگری دیدگاهی است که به انسان اصالت محوری میدهد و این همان چیزی است که میگوییم، انسان را جای خدا قرار میدهد؛ یعنی ارزشها را ما انسانها میسازیم و به آن معنا میدهیم.
شاکرین با بیان اینکه در این تفکر، انسان خالق ببایدها و نبایدها و ارزشها میشود، اظهار کرد: بر این مبنا، هیچ منبعی فراتر از این جهان وجود ندارد و ما به سکولاریسم میرسیم؛ یعنی هیچ کسی نمیتواند از عالم بالا برای انسان تعیین تکلیف کند و انسان تعیینکننده است و نه خدا و غایت عالم هم، انسان است و انسان هم اینجایی و هماکنونی است؛ انسان در این تفکر نفخه الهیه و روح آسمانی ندارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه البته هر لیبرالیستی ملحد نیست، اضافه کرد: آنهایی هم که خدا را قبول دارند، دئیست هستند و خدا را با عنوان ربوبیت تشریعی قبول ندارند، بلکه نهایت نقش خدا، ساعتساز لاهوتی و مکانیکی است.
وی افزود: لبالباب فردگرایی این است که اولاً افراد اتمهای جامعه هستند و جامعه شبیه جرمی مادی است؛ میان اتمها ارتباط دینامیکی وجود ندارد و هر کدام مستقل از هم هستند. همان طور که در اتم مواد بنیادیتری وجود دارد، انسان هم به عنوان اتم دو جزء درون اتمی دارد؛ تمایلات نفسانی و خرد عقلانی.
مرجعیت عقل خودبنیاد در اومانیسم
وی افزود: در این منظر، انسان رکن عاطفی دارد و آن تمایلات نفسانی است؛ یعنی انسان میخواهد مال و قدرت بیشتری داشته باشد و لذات مادی بیشتری از دنیا ببرد و برای به دست آوردن این تمایلات باید عقل داشته باشد و این عقل هم از نگاه آنان، خودبنیاد است؛ یعنی وحی هیچ مرجعیتی ندارد، همچنین این خرد ابزاری است؛ یعنی العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان نیست. این عقل عقلی است که در آن بحث آخرت، دین و گرایشات متعالی مطرح نیست، بلکه فقط به این میاندیشد که انسان چه راهی را طی کند تا به قدرت و ثروت بیشتری دست یابد که براساس فرمایشات امام علی(ع)، این نوع عقل، عقل اسیر در هوا و هوس و تمایلات نفسانی است.
شاکرین با بیان اینکه عقل ابزاری مانند عقل معاش در فرهنگ دینی نفی نمیشود بلکه مرتبه فروتر است تصریح کرد: در فرهنگ دینی عقل معاش در پرتو عقل معاد کار میکند؛ البته لذات و تمایلات نفسانی نعمت خدا در وجود آدمی است که در اسلام هم مورد تأیید است، به شرط آنکه در ذیل عقل الهی و معادنگر کار کند در حالی که در غرب، عقل ابزاری لجامگسیخته و همهکاره است.
دوری اخلاق از علم؛ بزرگترین مشکل جهان
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه یکی از بزرگترین مشکلات کنونی جهان، دوری اخلاق از علم است اظهار کرد: هماکنون در برخی کشورها مانند روسیه با جدیت به دنبال این هستند که چه کنند تا اخلاق وارد علم شود، زیرا علم به انسان قدرت میدهد، ولی باید جهت داشته باشد تا برای بشریت مفید باشد و جهت درست را ایمان نشان میدهد.
شاکرین با بیان اینکه جریانات معنویتگرایی به دنبال همین مطالبه در جهان ایجاد شده، زیرا معتقدند که علم بدون اخلاق دنیا را به نابودی میکشاند، تصریح کرد: یکی از اندیشمندان غربی بیان کرده است خیانتی که از طرف اومانیسم به بشریت شده، در طول تاریخ رخ نداده است؛ این قدر فردگرایی لیبرال به صورت افراطی پیش رفت که برخی افراد به جایی رسیدند که گفتند میان خیانت به کشور و دیگران و منافع فردی من، من خودم را انتخاب میکنم.
آزادی؛ مهمترین کارکردهای دین
استاد حوزه با بیان اینکه این تفکر، میگوید طبیعت مرا با تمایلات آزاد آفریده است، لذا دین را مانع اراده آزاد انسان میدانند، اظهار کرد: یکی از مهمترین کارکردهای دین، آزادی انسان است؛ قرآن کریم بیان فرموده که آزادی، انسان فلسفه بعثت است تا پیامبر غل و زنجیرهای انسان را بردارد؛ آزادی دینی آزادی از چیزی مانند خرافه و تمایلات بیضابطه است که عقل و خرد انسان را در بند میکشد. اسلام انسان را به رهبانیت دعوت نمیکند، ولی اجازه تسلط تمایلات را هم نمیدهد.
غل و زنجیر استکبار بر بشریت
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: اسلام همچنین قصد دارد انسان را از غل و زنجیر سلطه استکبار و فراعنه و … نجات دهد؛ دین میخواهد انسان را به کرامت واقعی برساند و آزاد کند تا بتواند رشد داشته باشد، ولی نظامهای سیاسی فاسد غل و زنجیر بر پای انسان میبندند.
وی افزود: انسان در پرتو عبودیت، ولایت، سلطه و ربوبیت و حاکمیت می یابد تا بتواند بر نفس خود مسلط شود؛ حضرت یوسف در شرایطی که خیلی از انسان ها می لرزند بر خود مسلط است؛ آزادی دینی از این سنخ است تا به فرد کمال، قدرت و ارتقاء بخشد. بنابراین دین مخالف آزادی نیست بلکه نوع نگاه دین به آزادی متفاوت است.
بردگی مدرن در جهان
وی تأکید کرد: شهید مطهری میگوید که اسلام مسیری را طراحی کرده که انسان به آزادی برسد، ولی ظرافتی که اسلام دارد این است که معتقد است بردگی روح، ذهن و نفس خطرناکتر از بردگی تن است؛ اسلام طوری طراحی کرده که ابتدا روح را آزاد و بعد تن را آزاد کند. امروز این طور نیست که بردگی از بین رفته باشد، بلکه بردگی جدیدی ایجاد شده است؛ الان دانشمندان برده میشوند در حالی که در قدیم فقرا، سیاهان و … برده بودند.
انتهای پیام/م