نقدی بر دینیسازی قانون جذب
رهبران قانون جذب، خواست انسان را اصل و اساس در رسیدن به خواستهها میدانند؛ اما برخلاف نظر رهبرانِ قانون جذب، طبق برخی از آیات و روایات، خواست و ارادۀ خدا در هر دو عالم حکمفرما بوده است و آن مقدار از خواستۀ انسان که به آن میرسد نیز به ارادۀ خدا و بهواسطۀ تلاش اوست، نه به دلیل تجسم و تصورش.
چکیده:
مروّجان داخلیِ قانون جذب، آن را تأییدشدۀ متون دینی معرفی کردهاند؛ تا جایی که دعا در معارف دینی را همان قانون جذب دانستهاند؛ به طوری که اصرار و توجه به خواستهها در دعا برای تحقق آنها در عالم خارج است.
در این نوشتار بیان میشود تسلطنداشتن علمی بر معارف دینی و سوء برداشت از مفهوم و هدف دعا و اجابت آن و نیز تقطیع و تأویل غیرعلمی آیات، ایشان را به راه ناصواب کشانده است.
رهبران قانون جذب، خواست انسان را اصل و اساس در رسیدن به خواستهها میدانند؛ اما برخلاف نظر رهبرانِ قانون جذب، طبق برخی از آیات و روایات، خواست و ارادۀ خدا در هر دو عالم حکمفرما بوده است و آن مقدار از خواستۀ انسان که به آن میرسد نیز به ارادۀ خدا و بهواسطۀ تلاش اوست، نه به دلیل تجسم و تصورش.
در دعا نیز برخلاف ادعای قانون جذب، آدمی خدا را عطاکننده میداند، نه اینکه ذهن و باور خود را معطی بداند. همچنین هدف از دعا فقط خواستن حاجت نیست، بلکه هدف اصلی، اظهار فقر و مسکنت و بندگی به درگاه خداست.
کلیدواژهها: قانون جذب، راز، دعا، عرفان، تجسم خلاق
نویسندگان:
مهدی پیچان؛ دانشجوی کارشناسی ارشد تفسیر و علوم قرآن دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
مهدی مطیع؛ دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.