«روپرت شلدراک» زیست شناس بریتانیایی است. آثاراو به دلیل برخوردار بودن از نوعی فلسفه طبیعت فراگیر مورد توجه معنویتگرایان «عصر جدید» است. او از مفهومی در نظریه اش سخن می گوید که شاید در این اوضاع کرونایی و رابطهی علم و دین در وقایع و حوادث طبیعی توجه به آن جالب باشد.
پژواک مورفیک (Morphic Resonance)
اساس کار «روپرت شلدراک» فرضیه اصالت حیات جدید است. این فرضیه به دنبال علت برخی از مشکلات حل ناشده در زیست شناسی است که علم ارتدوکس از یافتن توضیحی برای آنها ناتوان است. فرضیه«سببیت سازنده » فرضیه ای زیست شناختی است که وجود قلمروهای سامان بخش نامرئی در امور انسان و طبیعت را مفروض میگیرد. این سببیت سازنده سازکاری دارد که شلدارک از آن به «پژواک مورفیک» یاد میکند.
پژواک مورفیک به این معناست که یک موثر یا عامل تاثیر گذار فراهنجاری وجود دارد که تحت تاثیر آن یک دسته یا یک الگو از وقایع یا رفتارها میتواند زمینه ساز تحقق الگوی های مشابه دیگر شود.
سرشت بحث انگیز این نظریه و گیرایی آن برای معتقدان به « عصر جدید» در این واقعیت خوابیده است که اگر این نظریه به اثبات برسد می تواند تاثیر گسترده و ژرفی بر نگاه انسان به جهان و حوادث و وقایع طبیعی آن به همراه داشته باشد. بر اساس این نظریه برخی از پیش فرض های مسلم علم باید از بین برود و جای خود را به بدیل های کل نگرانه بدهد.
کمک محتملی که این نظریه میتواند به علم ( یعنی مسایل زیست شناختی، فرایند های یادگیری و غیره) بکند شلدراک را بر انگیخته است تا نظریه اش را کتاب به کتاب و در درس خطابه هایش در سراسر دنیا توضیح دهد.او امید آن دارد که نظریه اش – بر عکس نظریه داروین در یک قرن پیش- به انقلابی در دیدگاه ما در باره جهان و در باره خودمان و اموری که در طبیعت رخ می دهد منتهی شود و دری را برای تحقق یک جهان بینی کاملا جدید بگشاید.
آیا به لحاظ زیست شناختی و مبتنی بر نظریه پژواک مورفیک بلایی مانند ویروس کرونا میتواند عامل تاثیر گذار بر الگوی رفتاری در موجودات طبیعی و انسانی باشد؟
پ.ن. برداشتی از کتاب «دین عصر جدید و فرهنگ غرب؛ طریقت درون در آیینه تفکر سکولار اثر ووتر هنگراف ترجمه باقر طالبی دارابی . این اثر در دست ترجمه است و هنوز به چاپ نرسیده است.
باقر طالبی دارابی
چهارم فروردین ۱۳۹۹
تحلیل زیبایی است
تشکر میکنم از نویسنده محترم