مراحل زندگانی امام حسین( علیه السلام) پیش از واقعه عاشورا همواره مورد پرسش بسیاری از اهل دقت بوده است.
ردنا (ادیاننیوز)/ بسیاری پرسیده اند که امام حسین پیش از عاشورا کجا بوده و چه می کرده است؟ چرا در سخنرانی ها کمتر از این دوران قبل از عاشورا سخنی گفته می شود؟ آنچنانکه انگار ما پیش از عاشورا امام را در تاریخ گم کرده ایم. در حالی که اینگونه نیست. حسین بن علی(ع) حضوری فعال در عرصه های اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی دارد. گزارش خبرآنلاین مروری ست خلاصه وار از پنج مرحله زندگی امام حسین پیش از عاشورا.
از هنگام تولد ۷ سال از عمر او با پیغمبر(ص) گذشت. بعد از رحلت پیامبر، ۳۰ سال در دوران امام علی سپری شد. پس از شهادت پدر، ۱۰ سال برادرشان امام حسن را همراهی می کردند. تا اینکه سال ۵۰ هجری به امامت رسیدند و تا زمان شهادتشان ۱۱ سال نیز امامت کردند.
دورانی که پدرش امام علی(ع) را یاری می کرد
پس از رحلت پیامبر تا حکومت امام علی(ع) مستندات تاریخی نشان می دهد که امام حسین (ع) همیشه در کنار پدر بود. امام حسین (ع) در واقعه حکمیت جنگ نهروان و دیگر جریان های پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بی وفایی ها و سست عنصری های مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک می دید و با مرارت و تلخ کامی آن مصایب را تحمل می کرد.
از راویان تاریخ اینگونه بر می آید که همه او را به عظمت و بزرگی می شناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه برای او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل می کردند.
دورانی که صلح امام حسن(ع) را همراهی می کرد
پس از شهادت امام علی، نیز در کنار برادرش، امام حسن، رهبر و پیشوای وقت بود و هنگام حرکت نیروهای امام مجتبی به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه نظامی و پیشروی به سوی سپاه شام حضور داشت.
هنگامی که معاویه، به امام حسن پیشنهاد صلح کرد، امام حسن او و عبداللّه بن جعفر را فراخواند و درباره این پیشنهاد با آن دو به گفت وگو پرداخت و بالاخره پس از متارکه جنگ و انعقاد پیمان صلح، همراه برادرش به شهر مدینه بازگشت و همان جا اقامت گزید.
امام حسین در زمان معاویه و آن شرایط خفقان بار که کسی جرئت اعتراض نداشت، در برابر مظالم معاویه به نقد و مخالفت برخاست. نامه های متعددی بین او و معاویه رد و بدل شد که نشانه موضع گیری سخت و منتقدانه امام حسین در برابر حکومت معاویه است.
معاویه به دنبال فعالیت های دامنه دار خود به منظور تثبیت ولی عهدی یزید، به مدینه سفر کرد تا از مردم به ویژه شخصیت های بزرگ این شهر که در رأس آنان امام حسین قرار داشت، بیعت بگیرد. ولی امام پاسخ کوبنده ای به او داد که همین پاسخ، سرآغاز مخالفت امام با یزید شد.
دورانی که امام حسین(ع) تمدید صلح با معاویه را قبول کرد
معاویه وقتی با توطئه حکمیت، خلیفه مسلمانان شد، با کمک افراد ستمگری مثل عمرو بن عاص و زیاد بن ابیه رسماً سلطنت خود را به راه انداخت و با زیرکی تمام جلوی اعتراض مردم را گرفت. از طرف دیگر برای اینکه حکومت خود را مشروع و مقبول نشان دهد، در پشت پرده، دستور جعل حدیث و تفسیر قرآن به نفع خودش را میداد.
بعد از امام حسن ، اگر امام حسین قیام مسلحانه میکرد، معاویه اسم شورش بر آن میگذاشت؛ شورشی که برخلاف پیمان صلح امام حسن بود. به همین دلیل حضرت اباعبدالله الحسین صلح را تمدید و آن را قبول کرد.
مردم هم که در اثر بیبصیرتی حوصله جنگ و قیام نداشتند، عملکرد معاویه ملعون را تائید میکردند. اگرچه امام حسین نتوانست با معاویه بجنگد اما بااینحال در برابر بدعتها و ظلم و ستم او سکوت نمیکرد و تا آنجا که ممکن بود مخالفت خود را از هر طریقی نشان میداد.
دورانی که منتقد جدی حکومت معاویه بود
شروع امامت امام حسین همزمان بود با اوج قدرت گرفتن معاویه؛ اما باوجود تعهد به صلح، معاویه را راحت نمیگذاشت. یک سال کاروانی با بیتالمال از مدینه به دمشق میرفت. امام حسین اموال آن را به حکم اسلام ضبط و میان نیازمندان تقسیم فرمود. سپس در نامهای به معاویه نوشت: «کاروانی از یمن، از اینجا میگذشت که حامل اموال، پارچهها و عطریاتی برای تو بود تا آنها را به خزانه دمشق بفرستی و به خویشاوندانت که تابهحال شکمها و جیبهای خود را از بیتالمال مسلمانان پرکردهاند، ببخشی. من به اموال برای رسیدگی به نیازمندان نیاز داشتم و آنها را ضبط کردم. والسلام.» معاویه از این کار امام بهشدت عصبانی شد و نامهای تند به امام نوشت. این کار امام حسین مخالفت آشکاری با معاویه بود و جز آن حضرت هیچکس در آن روزها جرئت این کار را نداشت.
دورانی که به کار فرهنگی مشغول شد
یک سال قبل از مرگ معاویه، دستگاه حکومت او شیعیان را تحت فشار شدیدی قرار داده بود. امام حسین همین سال به حج رفتند. عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر هم همراه امام بودند. امام از صحابه و تابعین و بنیهاشم خواست که در چادر ایشان در منی جمع شوند. روایت شده است که هفتصد نفر از تابعین و دویست نفر از صحابه خدمت امام حسین علیهالسلام رفتند. آن حضرت شروع به سخنرانی کرده و فرمود: «دیدید که این مرد زورگو و ستمگر با ما و شیعیان ما چه کرد؟ من در اینجا مطالبی را با شما در میان میگذارم. اگر درست بود، تصدیق کرده و از دروغ بود، تکذیب کنید. سخنان مرا بشنوید و گفتار مرا بنویسید؛ وقتیکه به شهرها و قبایل خود برگشتید با افراد مورد اعتماد و اطمینان در میان بگذارید و آنها را به رهبری ما دعوت کنید. زیرا میترسم این موضوع (رهبری امت توسط اهلبیت علیهمالسلام) به دست فراموشی سپرده شود و حق نابود و مغلوب گردد.»
بعد در شرایطی که ذکر فضیلتهای حضرت امیرالمؤمنین امام علی ممنوع بود، امام حسین از رشادتها، تقوا و خداترسی پدر گفت و فرمود: «شما را به خدا سوگند! آیا میدانید که علی بن ابیطالب برادر پیغمبر صلیالله علیه و آله بود و در زمانی که نبی مکرم اسلام مسلمانان را با هم برادر کرد، میان خود و پدر پیمان برادری بست و فرمود که در دنیا و آخرت تو برادر منی و من برادر تو هستم.» مردم پاسخ دادند: بار خدایا که چنین است. امام حسین علیهالسلام دوباره فرمود: «آیا میدانید که رسول خدا صلیالله علیه و آله در آخرین خطبه خود فرمود که من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت میگذارم، یکی کتاب خدا و دیگری اهلبیتم. به آنها متمسک شوید تا گمراه نشوید؟» مردم سخنان امام را تصدیق کردند.
سپس امام حسین علیهالسلام شروع کرد به شمردن بدعتها و جنایتهای معاویه. هدف آن حضرت این بود که زمینه را برای قیام آماده کند.
منابع: کتاب امام حسین(ع) محمدجواد صاحبی / کتاب حسین در آینه تاریخ، تقی زاده انصاری/ کتاب امام اصلاحگر، سعید معزی/کتاب تاریخ زندگی امام حسین(ع)، صفایی حائری