حجتالاسلام رحمتی در یادداشتی به تبیین این مسئله پرداخت که چرا در برخی شبکههای اجتماعی یا شبکههای ماهوارهای از بین نظرات متنوع روحانیون درباره کرونا، دیدگاههایی که معقول و منطقیتر است اصلاً مطرح نمیشود یا ناقص منتشر میشود، اما دیدگاههایی که برای مخاطب «نامعقولتر»، «غیرقابل دفاعتر» و حتی «تمسخرآمیزتر» است پررنگتر مطرح میشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام حسینعلی رحمتی، پژوهشگر اخلاق علم و فناوری، در یادداشتی که برای خبرگزاری ایکنا ارسال کرده به بررسی این مسئله پرداخته است که چرا شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی تلاش دارند اظهارنظرهای غیرمنطقی برخی از چهرههای دینی و حوزوی درباره کرونا را برجسته کنند و در مقابل، سخنان منطقی و معقول مراجع تقلید مبنی بر ضرورت رعایت بهداشت و توصیههای پزشکی را نادیده میگیرند. متن این یادداشت از نظر میگذرد؛
جستار حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که به رغم دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی که از سوی روحانیون، به عنوان مبلغان دین، درباره کرونا (و موضوعاتی شبیه آن) بیان میشود، چرا برخی گروهها و کانالهای موجود در فضای مجازی یا شبکههای ماهوارهای فارسی زبان عمدتا سخنان کسانی را برجستهسازی رسانهای میکنند که از پشتوانه منطقی و عقلی ضعیفتر، و ظرفیت تحقیر و تمسخر بالاتری برخوردار است.
این در حالی است که اخلاق رسانهای اقتضا میکند درباره یک موضوع، انواع دیدگاه کامل و درست بیان، و سپس نقد شود. نگارنده با بهرهگیری از «مغالطه پهلوان پنبه» (Straw-man Fallacy) تلاش میکند یکی از دلایل یا انگیزههای چنین رفتاری را بیان کند. لازم به ذکر است که طرح بحث حاضر اولاً به معنای دفاع از همه دیدگاههایی نیست که به اسم دین مطرح میشود، ثانیاً به معنای مخالفت با نقد دیدگاه مبلغان دینی نیست، بلکه تأکید بر این مطلب است که این کار باید با مراعات «اخلاق نقد» باشد؛ یعنی بیان دیدگاهها بدون تحریف، همراه با تبیین دقیق مدعا، و نقد علمی ادله ارائه شده از سوی دینداران.
مطالعات دینی کرونامحور
وقایع کرونایی این ایام در کنار مصایب و مشکلاتی که برای جامعه ما ایجاد کرد و امیدوارم هرچه زودتر پایان یابد، در عرصه دین و دینداری مباحثی را موجب شد که به احتمال بسیار زیاد حتی پس از دفع این ویروس نیز ادامه خواهد یافت و از این منظر شکلگیری شاخهای از دینپژوهی که من عنوان «مطالعات دینی کرونا-محور» (Coronalogic Religious Studies) را برای آن پیشنهاد میکنم بعید نیست.
البته کرونا در این جا میتواند استعارهای از حوادث طبیعی یا غیرطبیعی فراگیر باشد، نه صرفاً یک ویروس خاص که در چند ماه اخیر منتشر شده است.
یکی از موضوعاتی که در این عرصه باید بررسی شود نوع نگرش رسانههای غیر رسمی و به طور خاص شبکههای اجتماعی و ماهوارههای فارسی زبان، به ویروس کرونا و پیوند دادن آن به باورها، رفتارها، و مکانهای دینی، همچنین مبلغان و مدافعان دین، به ویژه طلاب و روحانیون است. در این راستا، در مکتوب حاضر سعی خواهد شد، از منظری آسیبشناسانه این موضوع بررسی شود.
آنچه گفته میشود گرچه یک بررسی مورد پژوهانه (Case Study) درباره کرونا است، ولی درباره موضوعات دیگر هم قابل صدق است. در این مقاله یکی از دلایل این که برخی رسانهها فقط اظهار نظر بعضی از روحانیون یا بخشهای تقطیع شده برخی دیگر را درباره کرونا منتشر می کنند بیان خواهد شد.
انتشار ویروس کرونا در کشور ما (در زمستان ۱۳۹۸) دست کم به دو دلیل با مباحث دینی و مذهبی پیوند خورد. یکی از این جهت که، به هر دلیل، مبدأ شیوع یا تشخیص آن شهر قم بود که هم شهری مذهبی است، هم مرکز اصلیترین نهاد مبلغ و مدافع دین در کشور ما، یعنی حوزههای علمیه.
دلیل دیگر، اظهارنظر روحانیون مشهور و غیرمشهور و مسئول و غیرمسئول، درباره بهرهگیری از طب جدید برای درمان این ویروس، همچنین نوع تصمیمگیری مسئولان نهادهای مذهبی درباره برگزاری مراسم دینی به صورت جمعی جهت پیشگیری از شیوع آن است.
طبیعتاً اقدام افراد معدودی که تصاویر رفتارهای غیرمتعارف خود، از قبیل لیسیدن ضریح، را در فضای مجازی منتشر کردند نیز به گفتوگو درباره موضوعاتی چون نسبت دین با علم و عقلانیت، یا رابطه دین و خرافه دامن زد. این گونه مباحث گرچه همواره در طول تاریخ (نه تنها درباره اسلام بلکه در مورد همه ادیان) مطرح بوده، ولی امروزه به مدد بازیگران ارتباطی عصر جدید، یعنی شبکههای اجتماعی و ماهوارهای، با سرعت و وسعت بیشتری در سطح جامعه منتشر شده است.
برای آسیبشناسی نگاهِ رسانههای فوق به گفتار و رفتار مبلغان دین و نهایتاً به خود دین، باید دو ساحت را از یکدیگر متمایز کرد: یکی «واقعیتِ موجود» و دیگر «واقعیتِ برساخته رسانهها».
بیتوجهی به این تفکیک موجب میشود که مخاطبِ غافل از نقشِ «حقیتساز» (Truth-Maker) رسانه، تصویر ناقص یا دست کاری شدهای از واقعیت را به جای تصویر واقعی بپذیرد و تحت تاثیر «قیومیّت و هژمونی رسانه» اولاً شالوده معرفتشناسانه باورهای دینی خود را مورد تردید یا تغییر قرار دهد، ثانیاً بر اساس این تصویر جدید، نوع رفتار خود با دیندارانی که همسایه، همشهری، همدین، یا هموطن او هستند را بازتعریف کند؛ رفتاری که بر اساس سامانههای ارزشی پیشین او ممکن است حتی غیراخلاقی به شمار آید.
به عنوان مثال بنگرید به میزان خشونتهای کلامی و توهین و تمسخرهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی درباره مردم قم یا درباره طلاب و روحانیون؛ خشونتهایی که در مواردی در فضای حقیقی نیز بازتولید شد.
تصویر واقعی و تصویر برساخته
تصویر واقعی ماجرا چیست؟ بر اساس آنچه با جستوجویی ساده در فضای مجازی هم قابل دستیابی است، درباره نسبت کروناویروس با رفتارهای انسانها، راههای پیشگیری یا معالجه آن و شفابخشی توسط ائمه(ع) یا مکانهای مقدس مذهبی، از سوی حوزویان، از مراجع تقلید گرفته تا اساتید حوزه، و از روحانیون مسئول گرفته تا طلاب عادی، دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی مطرح شد.
بخش عمدهای از آنها، به ویژه مراجع تقلید، بر لزوم اطاعت از نظرات متخصصان بهداشت و مسئولان کشوری، مراعات مسائل بهداشتی و در عین حال استعانت از خداوند تأکید و تصریح کردند و در مقابل، عدهای معدود از روحانیون نه تنها با مراعات نظر پزشکان و دیگر مسئولان مخالفت کردند، بلکه کاهش مراودات عادی زندگی یا تعطیلی موقت مراسم مذهبی را توهین به اعتقادات دینی قلمداد کرده و مردم را به مخالفت با آن فرا خواندند.
اما تصویر برساخته رسانهها کدام است؟ در حالی که «اخلاق حرفهای» (Professional Ethics) و «اخلاق رسانه» (Media Ethics) اقتضا میکند که در انتقال خبر، واقعیت و صداقت مراعات شود، مشاهده میشود که در برخی شبکههای اجتماعی یا شبکههای ماهوارهای از قبیل «من و تو» یا «صدای آمریکا»، از بین نظرات متنوع روحانیون، دیدگاه گروه اول، که معقول و منطقیتر است، یا اصلا مطرح نمیشود یا به صورت ناقص منتشر میشود، اما دیدگاههای گروه دوم که برای مخاطب «نامعقولتر»، «غیرقابل دفاعتر» و حتی «تمسخرآمیزتر» است به صورت پررنگ تر مطرح میشود.
علت این کار چیست؟ دلایل متعددی را میتوان مطرح کرد که به نظر نگارنده، «یکی» از آنها ترس از تردید مخاطب این رسانهها نسبت به تصویر نادرستی است که آنان پیشتر و در طول زمان از دین و دینداران ارائه کردهاند.
رسانهای که (به دلایل مختلف که در جای خود باید بررسی شود) به طور مستقیم و غیرمستقیم در طی چند سال از یک سو دین را برای مخاطبان خود به عنوان امری مربوط به زمانهای گذشته و عامل عقب ماندگی جوامع، و از سوی دیگر، دینداران (و به طور خاص مبلغان دین) را انسانهای غیرمنطقی، بی سواد، خرافاتی و دینستیز معرفی کرده است، حالا اگر بخواهد سخنان روحانیونی را منتشر کند که معقول و منطقی سخن میگویند، یا باید از مدعای پیشین خود دست بکشد یا باید به نقد علمی این دیدگاهها بپردازد.
مغالطه «پهلوان پنبه»
از آنجا که توان یا انگیزه هیچ یک از این دو را ندارد، بهترین کار را این میداند که با برجسته سازی سخنان آن دسته از روحانیون که سخنانشان واقعاً یا ظاهراً فاقد پشتوانه علمی و انسجام منطقی است، هم خود را از نقد جدی رها کند، هم نگرش دین گریزانه یا دینستیزانه خود را تداوم بخشد، هم مانع از تردید مخاطبان در آن «تصویر ساختگی» شود که قبلاً از دین و دینداران ارائه کرده بود.
این رفتار رسانهای بسیار شبیه به چیزی است که منطقیون مغالطه «پهلوان پنبه» یا «آدمک پوشالی» (Straw-man Fallacy) مینامند. در این مغالطه شخص چون توان یا انگیزه نقد علمی مدعا و استدلال اصلی مخاطب را ندارد، سعی میکند با نادیده گرفتن بخش اصلی واقعیت و ارائه تصویری سخیف و سطحی از نظرات شخص، از آنها پهلوان پنبهای بسازد تا بتواند به آسانی به آن حمله کرده و خود را پیروز میدان نشان دهد.
بر همین اساس است که شما در برخی کانالها و گروههای موجود در شبکههای اجتماعی یا شبکههای ماهوارهای فارسی زبان هیچگاه سخنرانی روحانیون متخصص و با سواد و زمان شناس را، که تعدادشان کم هم نیست، مشاهده نمیکنید و به جای آن تا دلتان بخواهد سخنان کسانی را میبینید که نوعاً عمق علمی، و سواد و تخصص لازم برای بیان مسائل دینی را ندارند، یا اهل غلو هستند و درباره بزرگان دینی مطالبی را بیان میکنند که دست کم برای بخش عمدهای از نسل جوان معقول به نظر نمیرسد.
با این شیطنت غیراخلاقی رسانهای و با تعمیم نظرات یک گروه از روحانیون به همه آنها، هم میتوان تصویری علمستیز، نامعقول، سست، خرافی و تمسخرآمیز از دین ارائه کرد، هم این مسئله را به اندازهای بدیهی جلوه داد که دیگر نیازی به ارائه دلیل قوی نباشد. طبیعی است که چنین دینی به راحتی از سوی مخاطب، به ویژه نسل جوان، طرد میشود؛ آن هم مخاطبی که برای کشف حقیقت گاه حتی زحمت یک جست و جوی ساده در اینترنت را به خود نمیدهد.
و اما چه باید کرد
در برابر این واقعیتسازی و فریب رسانهای چه باید کرد؟ این موضوعی است که جداگانه و به طور مفصل باید بررسی شود، ولی در این جا به طور مختصر باید گفت مبلغان دینی برای ایفای هرچه بهتر مسئولیت خود در عصر حاضر لازم است، اولاً دفاع معقول و منطقی از دین را وجهه همت خود سازند، ثانیاً با تحولات فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه امروز ایران که متاثر از عوامل گوناگون، به ویژه گسترش شبکههای اجتماعی و شبکههای ماهوارهای است، بیش از پیش آشنا شوند.
البته مخاطبان رسانهها نیز اخلاقاً موظفاند ضمن توجه به تنوع دیدگاههای دینی، با تقویت سواد رسانهای، به کارگیری عقل انتقادی، و مراجعه به منابع متعدد، خود را از افتادن در دام مغالطههای رسانهها نجات دهند.