هرکس از اسلام اطلاع داشته باشد، می داند که اسلام هیچ گاه در مورد اقلیتهای مذهبی و پیروان سایر مذاهب نظر سوء نداشته است، و همیشه با آنان با احترام رفتار کرده است. تبلیغاتی که خلاف این مطلب را برساند، از اجانب و دشمنان اسلام است.
ردنا (ادیان نیوز): هیچ دینی و هیچ حکومتی در دنیا، مانند دین اسلام ضامن آزادی اقلیتها و حافظ شرف و حقوق ملی آنها نیست. کدام دین و کدام قانون است که مانند اسلام برای اقلیتها ارزش و احترام قائل شده باشد؟ آری، تنها اسلام است که عدالت اجتماعی کامل را در کشور اسلامی، نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمام ساکنان سرزمین خود، با وجود اختلاف مذهب و نژاد و زبان و رنگ، تأمین میکند و این یکی از مزایای بزرگ عالم انسانیت است که غیر از اسلام، هیچ مذهب و قانونی نمی تواند به این آرمان تحقق بخشد. اقلیتهای مذهبی با انعقاد پیمان «ذمه» و اکتساب تابعیت می توانند در کشور اسلامی آزادانه زندگی کنند و از حقوق اجتماعی و امنیت داخلی و خارجی همانند افراد مسلمان بهره مند گردند. اول؛ ذمّه است. شرایطی که به وسیلۀ آنها «ذمّه» و پیمان حمایت منعقد میگردد و با منتفی شدن یکی از آنها، پیمان حمایت نیز منتفی میشود، سه چیز است:
۱ـ «اهل ذمّه» نباید کاری برخلاف پیمان منعقده انجام دهند؛ مثلاً اقدام به جنگ با مسلمانان و یاری کردن به مشرکان و دشمنان اسلام و توطئه بر ضد اسلام و مصالح مسلمانان؛ ۲ـ «اهل ذمّه» باید متعهد و ملتزم باشند که احکام جزایی اسلام دربارۀ آنها اجرا شود؛ ۳ـ قبول کنند که هر سال مبلغی به عنوان «جزیه» (مالیات) به حکومت اسلامی بپردازند. (شناخت ادیان، ص۱۸۹-۲۳۶)
۲ـ جزیه، مالیات عادلانه است. جزیه یک نوع کمک مالی است از طرف «اهل ذمّه» به دولت اسلامی که در برابر مسئولیتی که به منظور تأمین امنیت بر عهده می گیرد پرداخت می گردد. «جزیه» مالیات دولتی است که از مسلمانان تحت عناوین مختلف: زکات، خمس، صدقات و غیره دریافت می شود و لذا افراد ناتوان، دیوانگان، کودکان و زنان از پرداخت جزیه معاف هستند، زیرا «جزیه» گویا مالیات بر درآمد است. امام صادق (ع) می فرماید: «جرت السّنه ان الا تؤخذ الجزیه من المعتوه و لا من المغلوب علی عقله». «سنت بر این جاری است که جزیه از افراد علیل و ناقص العقل دریافت نشود.» مسئولیت مسلمانان در برابر حکومت اسلامی به مراتب سخت تر و بیشتر از «اهل ذمه» است، زیرا مسلمانان موظف هستند به عنوان خمس و زکات، خراج و صدقات، مبلغی را به حکومت بپردازند و در موقع لازم به خدمت سربازی حاضر شوند؛ در صورتی که اهل ذمه با پرداخت مبلغی ناچیز از تمام مزایای حکومت اسلامی استفاده می کنند و با مسلمانان در یک ردیف قرار می گیرند و مسئولیت حکومت از نظر تأمین امنیت و ایجاد وسائل رفاه و آسایش عمومی نسبت به همه یکسان است. (همان)
۳- اعتراف به حقوق اقلیتها. قرآن مجید با صراحت سیاست کلی اسلام را درباره مراعات حقوق ملل و سایر مذاهب بیگانه چنین بیان می کند: «لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم انالله یحب المقسطین». (ممتحنه / ۸) «خداوند شما را دربارۀ کسانی که با شما در مذهب مقاتله نمی کنند و شما را از وطنتان اخراج نمی کنند باز نمی دارد که با آنان به عدالت و نیکی رفتار نمایید.» یعنی اقلیتها یا مخالفان اسلام اگر با شما جنگ مذهبی اعلام نکردند و به شما فشار نیاوردند و شما را از وطنتان خارج نکردند، باید با آنها به عدالت و نیکی رفتار کنید. بدین ترتیب، اسلام اجازه می دهد اقلیتهای مذهبی و مخالفان اسلام در جامعۀ اسلامی باشند و از حقوق انسانی برخوردار گردند، اما مشروط بر اینکه مزاحم اسلام و مسلمانان نبوده و بر ضد آنها کاری صورت ندهند.(همان)
۴- خوشرفتاری مسلمانان با اقلیتهای مذهبی. اسلام به مسلمانان اصرار و تأکید می کند که پیمان خود را در مورد حمایت از اهل ذمّه محترم بشمارند و با آنان مدارا و خوشرفتاری کنند، چنانکه در قرآن مجید آمده است: «با اهل کتاب جز به طریق نیکو مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کرده اند. به آنها بگویید به کتاب خویش و کتاب شما ایمان داریم؛ خدای ما و خدای شما یکی است و ما مطیع او هستیم.» پیامبر گرامی دربارۀ اهل کتاب؛ مسلمانان را به رفق و مدارا توصیه کرده است. در این باره از پیامبر گرامی (ص) حدیثی نقل شده که فرمود: «ألا من ظلم معاهدا ، أو انتفصه، أو کلفه فوق طاقته، او اخذ منه شیئا بغیر طلب نفس، فأنا حجیجه یوم القیامه». (فتوح البلدان؛ ص ۱۶۷) «هر کس بر هم پیمان مسلمانان ستم کند یا به او بیش از طاقت تکلیف نماید، در روز قیامت من شخصاً طرف حساب او هستم.» و در جای دیگر می فرماید: «من آذی ذمیا فانا خصمه و من کنت خصمه خصمته یوم القیامه». (روح الدین الاسلامی، ص ۲۷۴) «هر کس به اهل ذمّه اذیت کند من دشمن او هستم و در روز قیامت از او انتقام خواهم گرفت.» (جعفر سبحانی؛ حکومت در اسلام؛ ص ۲۳۱ـ۲۳۷)
در ادامه به باز خوانی منظومه دیدگاه امام خمینی در باره رعایت حقوق ادیان با اشاره به موضوعاتی مانند: نظام اسلامی حافظ حقوق ادیان، احترام به پیروان ادیان، حقوق ادیان در مسائل سیاسی و اجتماعی، آزادی ادیان در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی، تلاش برای رفاه و آسایش اقلیتهای مذهبی، توجه اسلام به اقلیتهای مذهبی، احترام اسلام به اقلیتهای مذهبی، احترام اقلیتها در ایران پرداخته شده که از نظر می گذرد.
رعایت حقوق ادیان
تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی، خود را موظف می داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند. صحیفۀ امام، ج ۴، ص ۴۴۱
حفظ حقوق ادیان درنظام اسلامی
اسلامی بودن، بیش از ایرانی بودن بین افراد ملت ایران روابط مستحکم برقرار کرده است. اقلیتهای مذهبی نه تنها آزادند، بلکه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع کند. و دیگر اینکه هر ایرانی حق دارد که مانند همۀ افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشد. مسلمان یا مسیحی و یا یهودی و یا مذهب دیگر فرقی ندارد. همان، ص ۵۰۸
در قانون حقوق همه ملاحظه شده
در قانون هم همۀ اقشار حقوقشان ملاحظه شده است و اقلیتهای مذهبی، نسوان، دیگر اقشار ـ همه ـ حقوقشان ملاحظه شده است و هیچ فرقی مابین گروه و گروهی در اسلام نیست؛ فقط به تقوا و به اِتقاء عن الله تعالی فرق است. صحیفۀ امام، ج ۶، ص ۴۶۲
همۀ اقشار آزادند
همۀ اقشار ملت با ملت شریک هستند در حقوق؛ و حقوق همه به آنها داده خواهد شد. اقلیتهای مذهبی در اسلام احترام دارند، حقوق دارند؛ حقوق آنها داده خواهد شد. در عمل به مذهب ـ به مذهب خودشان، در رأی دادن برای وکلای خودشان آزادند. همۀ اقشار آزاد هستند. و این معنا که بین شماها پخش می کنند که روحانیون میخواهند حق شما را نگذارند به شما برسد، بدانید که این خیانتی است که اینها می کنند به ملت ما. روحانیون در رأس آنها هستند که حقوق را، حقوق شماها را محترم می شمارند. روحانیون تابع قرآن و اسلام هستند. قرآن و اسلام احترام برای شما قائل هست و شما را مثل برادر می پذیرد. با ما همراهی کنید. با ملت خودتان همراهی کنید. همان، ص ۴۳۴
رعایت حقوق ادیان در مسائل سیاسی و اجتماعی
در حکومت اسلامی محلی برای اقلیتهای مذهبی وجود دارد. و آنها الآن هم وکیل دارند و در مجلس واردند. ما در حکومت اسلامی هم برای آنها این حق را قائلیم. صحیفۀ امام، ج ۵، ص ۱۴۱
آزادی ادیان در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی
ما بارها گفته ایم که رفتارمان با اقلیتهای مذهبی بسیار خوب خواهد بود. اسلام آنها را محترم شمرده است. ما به آنان تمام حقوقشان را می دهیم. آنان حق دارند در مجلس وکیل داشته باشند و آزادند به فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی بپردازند و آزادانه امور مذهبی خود را انجام دهند. آنان ایرانی هستند و مثل سایر ایرانیان در زیر چتر حکومت اسلامی زندگی با امنیت کامل خواهند داشت. همان، ص ۲۹۲
حق رأی اقلیتهای مذهبی
اشخاص باید امین و مذهبی باشند و یا وجهه های ملی که مذهبی هستند، اما غیر مسلمین، اقلیتهای مذهبی، آنها علی حده خودشان آرا دارند و همانطور طبق آرای خود تعیین خواهند کرد.
توصیه برای انتخاب وکلای صالح
و به اقلیتهای مذهبی رسمی وصیت می کنم که از دورههای رژیم پهلوی عبرت بگیرند و وکلای خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهوری اسلامی و غیروابسته به قدرتهای جهانخوار و بدون گرایش به مکتبهای الحادی و انحرافی و التقاطی انتخاب نمایند. صحیفۀ امام، ج ۲۱، ص ۴۲۱
تلاش برای رفاه و آسایش اقلیتهای مذهبی
مجلس جمهوری اسلامی همان سان که در خدمت مسلمین است و برای رفاه آنان فعالیت می نماید، برای رفاه و آسایش اقلیتهای مذهبی ـ که در اسلام احترام خاصی دارند و از قشرهای محترم کشور هستند ـ اقدام و فعالیت می نماید، و اساساً آنان با مسلمانان در صف واحد و برای کشور خدمت می کنند و در صف واحد از تمام ارزشها و مآثر آن برخوردار می باشند. صحیفۀ امام، ج ۱۲، ص ۳۶۴
امتیازی بین قشرها نیست
برنامۀ دولت اسلامی آن است که همۀ بشر به سعادت برسند؛ و همه در کنار هم به طور سلامت و رفاه زندگی کنند. اسلام با همۀ کشورهایی که در جهان هستند می خواهد که دوست باشد؛ دولت اسلامی با همۀ ملتها و با همۀ دولتها می خواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد؛ در صورتی که آنها متقابلاً احترام دولت اسلامی را مراعات کنند. برنامۀ جمهوری اسلامی این است که یک دولتی به وجود بیاید که با همۀ قشرها به عدالت رفتار کند؛ و امتیاز بین قشرها ندهد، مگر به امتیازات انسانی که خود آنها دارند. صحیفۀ امام، ج ۹، ص ۷۲
توجه اسلام به اقلیتهای مذهبی
احکام اسلام برای همه خوب است. احکام اسلام برای حتی اقلیتهای مذهبی به قدری رفاه ایجاد خواهد کرد که اینها خوابش را نمی بینند. ظلم حتی به یک نفر آدمی که منحرف است، اسلام جایز نمیداند. اصلاً ظلم پایه کن شده است در اسلام. صحیفۀ امام، ج ۱۱، ص ۲۸۲
احترام اسلام به اقلیتهای مذهبی
اقلیتهای مذهبی همیشه در اسلام محترم بوده اند؛ و توافق بین ادیان بزرگ یکتاپرست برای پیشرفت بشریت لازم است. صحیفۀ امام، ج ۶، ص ۱۷۷
تبلیغات اجانب و دشمنان اسلام
هرکس از اسلام اطلاع داشته باشد، می داند که اسلام هیچ گاه در مورد اقلیتهای مذهبی و پیروان سایر مذاهب نظر سوء نداشته است، و همیشه با آنان با احترام رفتار کرده است. تبلیغاتی که خلاف این مطلب را برساند، از اجانب و دشمنان اسلام است. صحیفۀ امام، ج ۵، ص ۱۸۶
احترام اقلیتها در ایران
اقلیتهای مذهبی، از قبیل زرتشتی، از قبیل یهودی، از قبیل نصارا، که در ایران گروههای فراوانی هستند، اینها را هم اسلام برایشان احترام قائل است؛ می خواهد که اینها هم به حقوق خودشان برسند. صحیفۀ امام، ج ۷، ص ۱۵۰
جایگاه اقلیتهای مذهبی در جمهوری اسلامی
جامعۀ یهود، و سایر جوامعی که در ایران هستند و اهل این ملت هستند، اسلام با آنها همان رفتار را می کند که با سایر اقشار ملت می کند. اسلام بر آنها ابداً اجحاف جایز نمی داند. ابداً اینطور نیست که آنها را بخواهد در مضیقه ای بگذارد. برخلاف اصل تربیت اسلام است؛ برخلاف وحی است؛ برخلاف آن چیزی است که خدای تبارک و تعالی می خواهد همۀ بشر به رفاه باشند؛ به سعادت باشند. اسلام تابع احکام الهی است و همان طوری که خدای تبارک و تعالی برای اقشار ملتها احترام قائل است، اسلام هم احترام قائل است، مطمئن باشید. این را من در پاریس، قبل از اینکه این [نصرت] پیدا بشود و این نهضت غلبه بکند، در پاریس هم تنبه دادم به آن کسی که از طرف جامعۀ یهود آمده بود پیش من، به اسم اینکه نماینده بود از آنها، که اسلام بنایش بر این نیست که یک قشری را در مضیقه بگذارد. اسلام برای همه است، و می خواهد همه در سعادت باشند. می خواهد که همه در رفاه باشند. و این مسائل که طرح می شود که یهودیها را مسلمین چه می کنند، شما دیدید غلبه پیدا کردند و به یهودی کاری نداشتند؛ به زرتشتیها کاری نداشتند؛ به سایر اقشار هم کاری نداشتند. شما به عین دیدید … آن وقتی که ما غلبه کردیم، هیچ کسی تعرضی به یهودی کرد؟ تعرضی به نصرانی کرد؟ تعرضی به زرتشتی کرد؟ تعرضی در کار نبود. بعد هم که حکومت اسلامی انشاءالله به آنطوری که خدای تبارک و تعالی میخواهند برقرار بشود و پیاده بشود، خواهید دید که اسلام از همۀ مسلکهای دیگر راجع به مراعات همۀ اقشارملت بهتر است و از همه بهتر عمل خواهد کرد. من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که همۀ مردم و همۀ بشر در رفاه باشند؛ همه به سعادت برسند؛ همه به هدایت برسند. خداوند همه را هدایت کند به راه راست؛ خداوند به همه سعادت عنایت کند، و شما مطمئن باشید که در جمهوری اسلامی ظلم نیست. ما نه ظلم می کنیم، نه مظلوم میشویم. این چیزی است که اسلام به ما نشان داده: ظلم نکنید، مظلوم هم نشوید. تا می توانیم مظلوم نمی شویم؛ و هیچ وقت هم ظلم نخواهیم کرد. صحیفۀ امام، ج ۷، ص ۲۹۰، ۲۹۱
تبلیغات منفی
تبلیغاتی هست مِنْجمله راجع به اقلیتهای مذهبی که اینها تبلیغ کرده اند به اینکه اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود، یهودیها را چه خواهند کرد، نصارا را چه خواهند کرد، زرتشتیها را چه خواهند کرد، اینها را خواهند قتل عام کرد، چه! این حرف بسیار غلط است. و حکومت اسلامی اگر چنانچه ان شاءاللّه برپا بشود، ما این یهودیها هم که از ایران رفتند و بازیشان دادند و رفتند به اسرائیل، و الآن گرفتارند در آنجا، با دست این یهودیها و اسرائیلیهایی که از امریکا آمده اند یا از دولتهای دیگر رفته اند آنجا، این دسته های یهودی که اینها آنجا بردند و اینها هم به خیالاتی رفتند آنجا، الآن آنطوری که می گویند بسیار در سختی هستند، ما اگر ان شاءاللّه یک دولت عادلی تأسیس شد، آنها را دعوت می کنیم؛ یهودیهایی که مملکتشان ایران بوده است دعوت می کنیم که به وطن خودشان برگردند و با آنها کمال خوشرفتاری را دولت اسلامی می کند. اسلام نیامده است که بشر را تحت مضیقه قرار بدهد. اسلام یک قوانینی است که تمام اقشار بشر را برای آن احترامات قائل است. البته یک استثناهایی هست که آنهایی که شلوغکارند، آنهایی که خرابکارند، برای آنها هیچ کس یک ـ عرض می کنم که ـ تساهلی قائل نیست؛ و اما مثل یهود که اهل ذمه هستند، و تمام اهل کتاب ـ نصارا، زرتشتیها ـ همۀ اینها در مملکت اسلامی با ـ عرض می کنم که ـ رفاه و با احترام، آنجا توقف میکنند. و اینکه گفته شده است که اگر یک حکومت اسلامی تأسیس بشود، چه خواهد شد و چه خواهد شد، اینها تبلیغاتی است که برای نگهداری شاه و برای به هم زدن این نهضت این تبلیغات می شود و این تبلیغاتْ غلط است. صحیفۀ امام، ج ۵، ص ۲۶۱
دعوت از یهودیان مهاجر
ما در صورت تشکیل جمهوری اسلامی از یهودیان ایرانی که به فلسطین هجرت کرده و در شرایط تبعیض ِ بسیار ناگواری تحت استثمار یهودیان اروپایی و امریکایی به سر میبرند دعوت خواهیم کرد که به وطن خود برگردند و آزادانه و محترمانه به زندگی خود ادامه دهند، و از تعدیاتی که در زمان حکومتهای جور بر آنان شده مصون خواهند بود.صحیفۀ امام، ج ۵، ص ۷۴
یهودی نبودن صهیونیستها
ما حساب جامعۀ یهود را از حساب «صهیونیزم» و صهیونیستها جدا می دانیم.آنها جزء اهل مذهب اصلاً نیستند. تعالیم حضرت موسی ـ سلام الله علیه ـ که تعلیمات الهی بوده است، و در قرآن بیشتر از همۀ انبیا ذکر حضرت موسی شده است، و تاریخ حضرت موسی در قرآن گفته شده است، یک تعلیمات ارزنده ای است. و ترتیبی که حضرت موسی رفتار کرده است با فرعون، یک شبان بوده است با یک عالَم قدرت و اراده، و این بر ضد قدرت بزرگ فرعون قیام کرد، و فرعون را از بین برد. [تکیه بر] قدرت الهی و توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین که اولش فرعون بود، قیام بر ضد مستکبرین، طریقۀ حضرت موسی ـ سلام الله علیه ـ بوده و درست این معنی برخلاف آن [طرحی] است که این طایفۀ صهیونیستها دارند. اینها اتصال به مستکبرین پیدا کردند. جاسوس آنها هستند؛ نوکر آنها هستند؛ و بر ضد مستضعفین عمل می کنند. عکس تعلیمات حضرت موسی که از همین مردم عادی ـ مثل سایر انبیا ـ از همین مردم عادی بازار و کوچه و اینها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونی قیام کرد. از مستضعفین حمله شد به مستکبرین که آنها را از استکبارشان پایین بکشد؛ بر خلاف طریقۀ این صهیونیستها، که اینها با مستکبرین مربوط هستند و بر ضد مستضعفین عمل می کنند! صحیفۀ امام، ج ۷، ص ۲۸۹
انزجار یهودیان از صهیونیستها
این مقدار از یهودیهایی که بازی خوردند و از اقشار عالم جمع شدند آنجا، شاید آنها الآن پشیمان باشند از اینکه ـ آنکه یهودی است؛ و نمی خواهد غیر تعالیم عالیۀ موسی را داشته باشد پشیمان باشند از اینکه ـ رفته اند آنجا، برای اینکه کسی که برود و ببیند اینها چه برنامه دارند و چه جور بیخود آدمکشی می کنند و چه جور اتصال به امریکا و دیگر [قدرتها] دارند، این نمی تواند تحمل کند که یک طایفه ای به اسم اینکه ما از جامعۀ یهود هستیم بر ضد تعالیم حضرت موسی عمل بکنند. ما می دانیم که حساب جامعۀ یهود غیر حساب جامعۀ آنهاست. و ما با آنها مخالف هستیم. و مخالفتمان برای این است که آنها با همۀ ادیان مخالف هستند. آنها یهودی نیستند. آنها یک مردم سیاسی هستند که به اسم یهودی یک کارهایی را می کنند. و یهودیها هم از آنها متنفر هستند؛ و همۀ انسانها از آنها باید متنفر باشند. صحیفۀ امام، ج ۷، ص ۲۹۰
ادعای صهیونیست
صهیونیست در عالم که مدعی یهودی بودن است و یهودیان او را قبول ندارند، با مردم چه میکند و معذلک، ادعا می کند که من تابع حضرت موسی هستم! صحیفۀ امام، ج ۱۷، ص ۹۹
تبلیغات علیه ادیان
کوشش کردند با تبلیغات مختلف کارشناسهای مختلف، که مطلق ادیان را از چشم مردم بیندازند. بخصوص اسلام را از چشم مردم بیندازند. تبلیغات کردند که اسلام اصلش افیون جامعه است؛ ادیان برای این آمده است که مردم را خواب بکند تا اشخاص مقتدر و سلاطین بیایند و مردم را بچاپند، این قشرهای دینی مردم را خواب کنند. صحیفۀ امام، ج ۷، ص ۳۸۸
هدف از تضعیف مذهب
کارشناسهای آنها[استعمارگران] که از سابق الایام مطالعه کردند این ممالک شرق را و زمینهای اینجا را، وجب به وجب رفتند و گردش کردند و چیزهای مادی که در آن بوده است کشف کردند. روحیات ما و طوایف ما را و آن چیزهایی که ما به آنها مُتمسّکیم، اینها را مطالعه کردند. بر اثر مطالعهای که اینها کردند یافتند که اگر مذهب در بین این مردم باشد و همه تحت یک لوا باشند، نمیتوانند بر اینها غلبه کنند و این خزاین را ببرند؛ و کوشش کردند اینها برای اینکه تضعیف کنند مذاهب را، و اصل مذهب را بگویند که اینها چیزهایی بودند که قدرتمندها درست کردند؛ اینها افیون جامعه است! اصل دیانتْ افیون جامعه است! و این برای این بود که می خواستند که مذهب را در نظر مردم و در نظر روشنفکرها نازل کنند، و از دست بدهند اینها اعتصام به مذهب را.صحیفۀ امام ، ج ۶، ص ۸۸، ۸۹
پاسخ به شبهات
اصل دین را، اینها [گفتند] دین را آن که… آورده برای افیون است!!. اینها ـ قدرتمندها ـ دینها را ایجاد کرده اند! و این دینی را که اینها ایجاد کردند، قدرتمندها بودند برای اینکه مردم را خواب بکنند و آنها قدرت خودشان را اعمال بکنند که نبادا توده ها بر ضد قدرتمندها [بسیج] بشوند. اینها با وعدۀ بهشت و با وعدۀ اینطور چیزها مردم را آرام می کنند! لالایی می گویند برای مردم! مردم را بیهوش می کنند!! و قدرتمندها مردم را می چاپند. در صورتی که اگر هر منصفی به تاریخ انبیا مراجعه کند، می بیند که انبیا بودند که توده ها را بیدار می کردند بر ضد دولتها. خوب، این موسی ـ علیه السلام ـ است که تودۀ مردم را، یک آدم شبان با یک عصا راه افتاد تودۀ مردم را بیدار کرد بر ضد فرعون. نه فرعون موسی را درست کرد برای خواباندن آنها؛ موسی مردم را تجهیز کرد برای اینکه جلوی قدرتمندها را بگیرند. این تاریخ اسلام ما که دم دستمان است و همه تان می دانید، می دانید که اینطور نبود که قدرتمندهای قریش حضرت رسول را درست کرده باشند و دین اسلام را درست کرده باشند برای اینکه توده را خواب کنند! این حضرت رسول بود که تودهها را بیدار کرد، گداها را بیدار کرد، صعلوکها را بیدار کرد، فقرا را بیدار کرد و بر ضد این چیزها قیام کرد، بر ضد قدرتمندها. جنگهای پیغمبر همه با قدرتمندها بود. این طرف عبارت از یک عده بی ساز و برگ، یک عده ـ عرض بکنم که ـ تودۀ مردم، فقرا و ضعفا و مستضعفین؛ آن طرف مستکبرین و ـ عرض بکنم ـ دارای کذا و کذا. این تبلیغات آنها به قدری بوده است که شاید در بین خود ماها و شاید در بین جوانهای ما این معنا را به باور رساندند، به ثبت رساندند، که خیر، اصل دین برای یک همچو چیزی است. در صورتی که عکس مطلب بوده. در خارج همه می دانند که عکس بوده است. همیشه نزاع… پیغمبرها از توده ها شروع شده بر ضد مستکبران، بر ضد قدرتمندها. صحیفۀ امام، ج ۷، ص ۴۴، ۴۵
استقلال مذهب شیعه
یکی از خصوصیات مذهب شیعه، همین است که در هیچ عصری از اعصار، تابع دولت نبوده است؛ و در برابر دولتها ایستاده است. بزرگان خود را به کشتن داده است. چنین مذهبی است که می تواند معرف اسلام باشد و اسلام را ارائه دهد، و در برابر سایر تزهای کمونیستها عرض اندام کند و نشان بدهد که دین افیون جامعه نیست و علما تابع دولتها نیستند. صحیفۀ امام، ج ۵، ص ۲۷۱
مشرب انبیا، بیداری مردم
شما اگر حالت و تاریخ انبیا را ملاحظه کنید و تاریخ اسلام را و صدر اسلام را؛ که به ما نزدیک است، ملاحظه کنید، می بینید که بعکس آن چیزی که اینها تبلیغ کرده اند که دیانت افیون است یعنی دیانت آمده است که مردم را خواب کند و مثل یک افیونی که به چُرت فرو می رود! و مردم را اینطور کند تا اینکه آن سرمایه دارها مردم را بچاپند، بعکس آن، وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید می بینید که انبیا آمده اند مردم را بیدار کنند، این مردم افیونی را هوشیار کنند، این مردمی که به خواب رفته بودند اینها را هوشیار کنند. موسی ـ علیه السلام ـ که تفصیل تاریخش در قرآن هم هست و در دیگر کتب آسمانی هم هست، ملاحظه میکنید که یک آدمی بوده است ـ یک شبانی بوده است، شبان حضرت شعیب بود ـ مدتها با یک عصا مردم را، همین مردم توده را بر ضد فرعون، که در زمان او بزرگترین قدرت بود، بسیج کرد، نه اینکه مردم را خواب کرد تا فرعون بچاپد آنها را! مردم را بیدار کرد که فرعون نچاپد آنها را. عکس آن چیزی که گفتند، و جوانهای ما باور کردند. صحیفۀ امام، ج ۸، ص ۲۹۱ – ۲۹۲