بر اساس دو آگهی منتشرشده، «جمعی از منتظران» از مردم خواستهاند تا «برای پایاندادن به روزگار تاریک غیبت» به مدت چهلروز، از شب نیمهشعبان تا شب ۲۴ ماه رمضان، هر روز یک زیارت عاشورا بخوانند و ۴۰ بار بگویند: «اللهم عجل لولیک الفرج»!
ردنا (ادیاننیوز)/ بر اساس دو آگهی منتشرشده، «جمعی از منتظران» از مردم خواستهاند تا «برای پایاندادن به روزگار تاریک غیبت» به مدت چهلروز، از شب نیمهشعبان تا شب ۲۴ ماه رمضان، هر روز یک زیارت عاشورا بخوانند و ۴۰ بار بگویند: «اللهم عجل لولیک الفرج»!
به لطف بزرگورانی، چند متن و فایل صوتی، موافق و مخالف با آن دریافت کردم که در این نوشته به آنها نیز توجه دارم. با این پیشینه، چند خطی در این باره مینویسم:
اصل دعا برای تعجیل در فرَج امام مهدی (ع) در هر زمان و مکانی از بهترین کارهاست (ر.ک: کمالالدین، ۲/۳۸۴). از آداب دعا، دعاکردن دستهجمعی است (ر.ک: کافی، ۲/۴۸۷). بر این پایه، دعوت از مردم برای درخواستِ دستهجمعی از خدا برای تعجیل در فرَج آن امام، کاری بسیار شایسته و مستند به منابع معتبر است.
گفتنی است در این شکل، هر کس با هر زبان و مرام و حالی که دارد از خدا میخواهد دوران غیبت را به سر آورد و امام مهدی (ع) را ظاهر کند.
اما طرح «چله عظیم قرن» دارای پرسشهای بنیادین و اشکالات مبنایی است که به آنها اشاره میکنم:
۱. آیا این «بسته» نیایشی – فعلاً کاری به اجزاء آن ندارم – مستند معتبر روایی دارد؟ اگر ندارد؛ این نبود، به آگاهی مردم برسد. یعنی به مردم گفته شود که این بسته، «حاصل همفکری برخی گروههای مهدوی است» و آن را از روایات نگرفتهاند.
۲. چرا این ترکیب و چرا این تعداد؟ اگر گفته میشد «هر دعا و ذکری؛ به هر مقدار» این پرسش مطرح نبود؛ اما حالا که تعیین کردهاند این سؤال، جا دارد. این پرسشی است که همه سازندگان و مروجان بستههای خود ساخته عبادی و نیایشی باید به آن پاسخ دهند.
۳. زیارت عاشورا، روایت معتبری است؛ اما آثاری که برای آن در روایت دیده میشود بیش از ثواب نیست (ر.ک: کاملالزیارات، ۱۷۶) و در هیچ روایتی اثر گرهگشایی برای «خصوص آن» دیده نمیشود. اگر اثری در این باب هست برای انجام آن دستوری است که در دعای علقمه آمده است (مصباح المتهجد، ۲/۷۸۱).
تجربههای شخصی، موضوعی بیرون از این نوشتهاند.
و اما درباره سیره علما در مداومت بر خواندن زیارت عاشورا میگویم:
اولاً: فعل علما برای دیگران حجت نیست و تنها نظر علمی آنها به عنوان مرجع علمی برای مقلدان آنان حجت است.
ثانیاً: سیره علما در این باره یکسان نیست؛ برخی بر آن مداومت داشتهاند و برخی مانند مرحوم مؤسس حوزه علمیه قم – به گفته خودش – در طول عمر، تنها «یکبار» آن را خوانده است (خاطرههای آموزنده، آیتالله ریشهری، ص ۳۲۵).
۴. اصل این چلهگیری محل پرسش است. آیا ما در آموزههای دینی چیزی به نام چلهگیری داریم؟ دقیقاً به این معنا که «شخص، چهل روز به نیت رسیدن به نتیجهای خاص بر انجام کاری ویژه، مداومت ورزد».
گفتنی است: راز «عدد چهل» در میقات موسی (ع) که در قرآن آمده است (اعراف:۱۴۲) روشن نیست؛ تا بتوان از عدد آن الگوبرداری کرد. در روایات نیز چنین برداشتی از آیه و توصیهای مستند به آن نمیبینیم.
چهل روز، رعایت تقوا و اخلاص هم که در روایاتی آمده (کافی، ۲/۱۶) چون برای خودسازی است ارتباطی با موضوع ما ندارد. هر چند در همین روایات نیز این پرسش مطرح است که مراد از «اربعین» عدد معین است یا عدد کثرت؟
۵. در اطلاعیه آمده است «همصدا و یکدل میشویم برای پایاندادن به روزگار تاریک غیبت»؛ پرسش بسیار مهم، نقش مردم در پایاندادن به دوران غیبت است. چرایی غایبشدن امام مهدی (ع) سرّی است از اسرار الهی (علل الشرائع، ۱/۲۴۶) که بر ما پوشیده است. در رخدادی این چنینی که دخالت مردم در آغاز، تداوم و پایانش روشن نیست و همه آن محصور در حکمت ناشناخته الهی است آیا مردم میتوانند نقش پایاندهندهای داشته باشند؟
دعا و واگذاری نتیجه به علم و حکمت الهی، کاری مطلوب است؛ اما تعبیر آمده در اطلاعیه، چیزی فراتر از دعا، نقشآفرینی مردم در پایاندادن به روزگار غیبت را میرساند.
در آگهی دیگر که دو عهد (برنامه) دارد در عهد نخستش آمده است: «دعای شریف عظم البلاء، سلام به محضر اباعبدالله (ع) و این دعا: خدایا بحق عمه سادات فرج مولایمان را برسان.»
بند سوم به یکی از داستانهای دیدار با امام مهدی (ع) اشاره دارد. درباره اعتبار این محتوا، نخست لازم است از اصل اعتبار اینگونه اخبار سخن گفت.
روایات مهدویِ مستند به دیدار
برخی از سخنان که به امام مهدی (ع) نسبت داده میشود و در شمارِ روایات مهدوی در میآیند سندشان تنها خود همان گوینده است که مدعی است در تشرفی که برایش حاصل شده این سخن را از آن حضرت شنیده است و شاهد دیگری ندارد. برای نمونه:
آیتاللّه میرزااحمد سیبویه (د. ۱۳۸۴ ش) از شیخ حسین سامرایی که از اهل منبر عراق بود، نقل میکند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم روز جمعهای طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من کسی در آنجا نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام صاحب الامر (ع) شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: «به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم دهند به حق عمهام حضرت زینب (س) که فرج مرا نزدیک گرداند.» (ر.ک: شیفتگان حضرت مهدی (عج)، ۱/۲۵۱)
درباره عدم اعتبار این استنادها به امام مهدی (عج) میگویم:
گوینده اگر دروغ نگفته باشد؛ چون معصوم نیست احتمال دارد اشتباه کرده باشد یا اساساً چون در حس و حال مناجات بوده، احتمال دارد صدایی را در توهم و خیال خود شنیده و گمان کرده از سوی حضرت است (اینها احتمالاتی است که در کلام مقام معظم رهبری نیز دیده میشود [۱]). احتمال دیگر که آیتالله جوادی آملی آن را مطرح میکنند اشتباه فرد در شناخت است. به این معنا که او گمان میکند این شخص رسیده از غیب، امام مهدی (ع) است در حالی که اینگونه نیست و او فرستادهای از سوی او یا بندهای از بندگان خوب خداست که برای کمک یا ملاقات با او مأموریت یافته است (ر.ک: امام مهدی عج موجود موعود، ص ۱۹۵).
این حجم از احتمالات، مانع از پیداشدن اطمینان به صدور این سخنان، از امام مهدی (ع) میشود.
بر این پایه، سخنان نقل شده از دیدارهای رخداده در دوران غیبت را نمیتوان به عنوان روایت امام مهدی (ع) با اطمینان، به آن حضرت نسبت داد و حدیث آن امام دانست.
ارجاع:
[۱] «حالا کسی ادعا کند که من خدمت حضرت میرسم یا صدای ایشان را میشنوم؛ ابداً اینجور نیست. غالب آنچه که در این زمینه گفته میشود، ادعاهایی است که یا دروغ است، یا طرف دروغ هم نمیگوید، تصور میکند، تخیل میکند. ما کسانی را دیدیم. آدمهای دروغگویی نبودند، اما خیال میکردند، تخیل میکردند؛ تخیلات خودشان را به عنوان واقعیت برای این و آن نقل میکردند. نبایستی تسلیم اینها شد.»