«به چیزها جور دیگر نگریستن» یکی از فواید سفر در نگاه ادیان است. در واقع سفر از منظر ادیان علاوه بر جنبه گسترش دین از طریق تبلیغ آن در سرزمینهای دیگر در بردارنده یک کارکرد درونی هم هست و آن تغییر نگاه مسافر به هستی است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حمیده امیریزدانی؛ دکترای مطالعات تطبیقی ادیان و کارشناس مدیریت جهانگردی، در پنجاه و دومین شماره از سلسله یادداشتهایش با نام «یادداشت چمدانی» نوشت:
«به چیزها جور دیگر نگریستن» یکی از فواید سفر در نگاه ادیان است. در واقع سفر از منظر ادیان علاوه بر جنبه گسترش دین از طریق تبلیغ آن در سرزمینهای دیگر در بردارنده یک کارکرد درونی هم هست و آن تغییر نگاه مسافر به هستی است. سفر در تعاریف کلاسیک در معنای رفتن از جایی به جای دیگر در مدت زمانی بیش از بیست و چهار ساعت و کمتر از یکسال به مکانی دور از خانه بود. اما به دنبال اهمیت یافتن کارکرد معناگرایانه آن در اواخر دهه نود میلادی در تعاریف جدید پدیده «سفر و گردشگری» دیگر دو عنصر زمان و مکان در تعریف چندان وجهی ندارد و هر گونه حرکت و جابه جایی که منجر به تحول فرد شود، سفر به شمار میرود. با این نگاه پدیدارشناسانه به سفر که به هر جابهجایی مکانی همراه با تحول باطنی در فرد باشد، حتی یک گشت کوتاه در خیابان را هم میتوان سفر به شمار آورد.
در ادبیات جهان نویسندگان زیادی به موضوع سفر با این تعریف نو التفات نشان داده و در رمانهای خود به سیرباطنی فرد در جریان جابه جایی اهمیت دادهاند. «سفر در اتاق تحریر» پل استر و «سفر به دور اتاقم» اگزویه دومستر دو رمانی است که در آنها عنصر سفر معنایی وارونه به خود گرفته؛ یعنی به جای رفتن به جایی دور و بیرون از خانه، شخصیتهای اصلی در اتاقِ محبوس شده خود به سفر میروند و «من» تازهای از خود را کشف میکنند.
«سفر در اتاق تحریر» ماجرای یک روز از زندگی «بلنک» است. کتاب با تصویر غمگینى آغاز میشود: پیرمردی که لباسخواب و دمپایی چرمی پوشیده و در حالی که بر لبه تختش نشسته است، دستانش را روی زانوانش گذاشته و به کف اتاق خیره شده. او محبوس در خانه شده و باید تقاص گذشته خود را به این شکل پس دهد. افرادی که به ملاقات این فرد میآیند مدعیاند او در گذشتههای دور نزدیکانشان را به ماموریتهای پرخطر فرستاده است. بر خلاف این رمان که ماجرای یک روز از داستان حبس است، «سفر به دور اتاقم» نتیجهی یک حبس اجباری چهل و دو روزه در خانه است. اگزویه در این مدت به پیرامون خود با تأمل و دقت بیشتری مینگرد و چیزها را جور دیگر میبیند؛ به میز و چهارپایه خانه، به تختخوابش و به دیگر وسایل خانه که تا دیروز بارها و بارها دیده، ولی تا به امروز هرگز عمیقاً بدانها نظر نکرده و در هستی آنها تأمل نورزیده بود.
در هر دو رمان پیشگفته به ویژه در رمان دوم مراد از سفر همان سیر باطنی و شناخت بیشتر «خود» است که همان نکته مدّ نظر ادیان است. در این خوانش پستمدرن از «سفر»میتوان در خانه نشست، در حبس بود، اما به پدیدههای اطراف جور دیگر نگریست و در جریان این تماشا و ورانداز کردن به پیرامون خویش، نورافکنهای تازهای بر وجود «خود» دید یا کشف کرد.