ساختمان کلیسای هریپسیمه مقدس ارامنهٔ قزوین بنایی آجری است که طرحی مبتنی بر محورهای چلیپایی دارد و فضای اصلی آن مستطیلی است که چهار ستون رفیع در داخل آن برآوردهاند و با قوس های نیزه دار به هم پیوستهاند.
ردنا (ادیان نیوز)/ ایران دارای جایگاه جغرافیایی و طبیعیِ ویژه و دهش های خدایی بسیاری است که در درازنای تاریخ بهره گیری چندان شایسته ای از آنها نشده است. گوناگونی قومی یکی از این دهش هاست و اقوام مختلف در جای جای این سرزمین اهورایی پراکنده اند. ملت ایران با کنار هم قرار گرفتن قوم ها و مذهب های گوناگون معنی یافته و نمی توان بدون آنان کشوری به هم پیوسته و یکدل داشت. پرداختن به قوم ها و نیز آیین های گوناگون ایران در محیطی علمی در راستای استوار ساختن یگانگی ملی است.[۱]
قوم ارمنی یکی از بزرگ ترین گروه های قومی در ایران است که از دوران باستان تا امروز با پیشینهٔ این سرزمین بستگی داشته و رویدادهای بسیاری را پشت سر گذاشته و خاستگاه اصلی آن کشور ارمنستان است.
ارمنی ها در ایران، امریکا، استرالیا، کشورهای اروپایی، و… زندگی می کنند و در ایران، در استان های اصفهان، تهران، آذربایجان شرقی و غربی، خوزستان، فارس، مرکزی، مازندران، گیلان، خراسان، و… پراکنده اند.
آیین مسیح و روستاهای ارمنی نشین
آیین حضرت مسیح پیامبر (ع) از روزگاران کهن به ویژه از دوران اشکانی (۲۵۰ق م ــ ۲۲۷م) تا کنون در ایران پیروانی داشته و کلیسا نیز بیش از بیست سده است که در این سرزمین شناخته شده.
آیین مسیحی در دروان ایلخانی (۱۲۵۶ــ ۱۳۴۹ م)، به ویژه، در روزگار حکومت هولاکو، که همسری مسیحی به نام دوقوزخاتون داشت، در ایران گسترش یافت و جایگاهی ویژه به دست آورد.[۲] از این رو، در سدهٔ سیزدهم میلادی، شمار روستاهای ارمنی نشین آذربایجان افزایش یافت و موجومبار[۳] مرکز آبادی های ارمنی نشین شمال تبریز شد. شاخهٔ گریگوری آیین مسیح را، که بیش از ۱۷۰۰ سال است در ارمنستان گرامی داشته و مورد احترام مردم آن سرزمین است، مهاجران رشید و سخت کوش ارمنی در دوران صفوی به ایران آوردند و سامان دادند. بنابراین، کلیسا به مانند نماد این شاخه از آیین مسیح، در گذر سده ها، در این سرزمین، پایدار مانده و همواره مورد احترام مردم ایران بوده است.[۴]
در طی نبردهای ایران و عثمانی در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی، که آذربایجان مورد تاخت و تاز ترکان قرار می گرفت، بیشتر روستاهای ارمنی نشین و پیرامون تبریز از جمله موجومبار مورد چپاول قرار گرفته و زیان بسیاری دیده است.
بر پایهٔ اسناد و گواهی نامه های یافت شده در خلیفه گری ارامنهٔ تبریز شمار باشندگان روستای موجومبار در نیمهٔ سدهٔ نوزدهم میلادی سیصد خانوار بوده و از روستاهای آباد و شکوفای منطقه به شمار می رفته است. شمار آبادی های ارمنی نشین شمال تبریز تا اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی به ده روستا رسیده بود که برخی از آنها مانند آلچامورک و سوهلی در طی نبردهای مشروطیت، در میان سال های ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۵ م، از ساکنان ارمنی خالی شد و مردم آنها به شهرهای ارومیه، تبریز و تهران کوچیدند. با این حال، روستای موجومبار تا۱۹۴۶م جایگاه خود را به منزلهٔ یک کانون جمعیتی با ارزش ارمنی نشین نگه داشت اما در این سال شماری از باشندگان آن رهسپار ارمنستان شدند و شماری دیگر به تبریز رفتند. در این هنگام، گروهی از روستاییانِ مسلمانِ آبادی هایِ نزدیک برای بهره گیری از توانایی هـای این روسـتاها به آنـجا روی آوردنـد و در آنـهـا سـاکـن شـدنـد امـا طـی حـدود ۸۵ سـال اخـیر، کوچک ترین آسیبی به ساختمان کلیسای هریپسیمه[۵] وارد نساخته اند و در نگهداری و پاکیزیگی آن کوشیده اند.[۶] ساختمان کلیسا هنوز قابل بهره گیری است و کسانی که برای زیارت و نیایش به آنجا می روند می توانند آسوده باشند که ساختمان از استواری بایسته برخوردار است.[۷]
جایگاه جغرافیایی
کلیسای بزرگ و زیبای هریپسیمه در حدود ۳۵ کیلومتری شمال تبریز و حدود ۳۹ کیلومتری مرند، در درهٔ سرسبز ساری چای، در آبادی موجومبار، که تابع رودقات[۸] شهرستان مرند است، قرار دارد.[۹] در گذرگاه راه تبریز به مرند، در حدود سی کیلومتری تبریز، راه آسفالته ای وجود دارد که به طرف شمال کشیده شده و راهی خاکی از آن جدا می شود که پس از گذشتن از میان دشت و تپه ماهورها به روستای کهنسال و تاریخی موجومبار می پیوندد. گرچه روستای موجومبار تا اندازه ای ویران و فراموش شده، کلیسای دیدنی هریپسیمه به این آبادی ارزش و اعتباری ویژه بخشیده است. خانه های روستا بر فراز تپه، برروی هم و به گونهٔ پلکانی و از مصالحی چون خشت، گِل و سنگ لاشه ساخته شده اند. ساختمان کلیسا نسبت به جای خانه ها در پایین ترین سطح ساخته شده و از نظر اندازه، در سنجش با آنها، ساختمانی بزرگ و باشکوه به نظر می رسد.[۱۰]
نام و پیشینه
کلیسای هریپسیمه از گذشته های دور تاکنون به سنت هریپسیمهٔ مقدس، سورپ هریپسیمه، موژومبار و موجومبار نامور بوده است.
نام این کلیسا شاید از نام هریپسیمه، دختر آشوت باگرادونی، پادشاه ارمنستان گرفته شده است که در ۸۷۵ م به درخواست زاکاریا زاگستی، جاثلیق ارمنی ها، امیران ارمنی او را به پادشاهی ارمنستان برگزیدند.[۱۱]
دربارهٔ تاریخ ساختمان کلیسا نظریه های گوناگونی ابراز شده است و پژوهشگران تاریخ ساختمان آن را سدهٔ نهم تا سیزدهم میلادی دانسته اند. نصرت الله مشکوتی، نویسندهٔ کتاب فهرست بناهای تاریخی و مکان های باستانی ایران، تاریخ بنای ساختمان اصلی کلیسا را سدهٔ نهم میلادی دانسته است[۱۲] اما پژوهشگران دیگر تاریخ ساختمان آن را دوران ایلخانی؛ یعنی، سدهٔ سیزدهم ـ چهاردهم میلادی می دانند.[۱۳]
در کتاب دیوان تاریخچهٔ ارامنه در آذربایجان نوشتهٔ نورایر مامیان، دربارهٔ پیشینهٔ ساختمان این کلیسا آمده است: وجود سنگ های رگ نخست ساختمان کلیسا نشانگر آن است که ساختمان نخستین کلیسا در حدود هشتصد سال پیش ساخته شده است و بعدها، که رو به ویرانی گذارده، نوسازی شده و سنگ های ساختمان نخستین برای زیر ساختمان کلیسا به کار رفته است. بر روی سنگ های زیر ساختمان، نقش های ناخوانایی وجود داشته و بر پایهٔ سنگ نوشته ای[۱۴] ساختمان سورپ هریپسیمه در سال۱۶۹۱م[۱۵] به گونهٔ اساسی و دومین بار در سال۱۸۴۰ م، که در اثر زلزله یکی از دیوارهای آن فرو ریخته بود، تعمیر و بازسازی شده است.[۱۶]
استاد فرهیخته ورجاوند یادآور شده اند که با توجه به غار کنده شده در تپهٔ کنار دیوار شمالی کلیسا، که همانندی بسیار به نیایشگاه های کهن دارد و همچنین با توجه به اینکه کلیسای سورپ هریپسیمه در آغاز زیارتگاه بوده و بعد به صورت کلیسا درآمده می توان گفت پیشینهٔ این محل، که جایگاهی مقدس و پیش از برآمدن آیین حضرت مسیح (ع) مورد ستایش بوده، کهن تر از تاریخ های یاد شده است. نقشهٔ کنونی کلیسا در سنجش با پرستـشگاه های کـهن همـانندی بسـیاری به نیایـشگـاه هـای مهـری(میـترائـوم)[۱۷] چـون مهـرابـهٔ دویچ التنبورگ در اتریش، مهرابهٔ دورا اوروپوس و مهرابهٔ لندن دارد و از یک ناو یا نِف مرکزی و دو ناو پهلویی تشکیل شده است. محراب کلیسا، که حدود یک متر از سطح اصلی درون ساختمان بلندتر است و به گونهٔ نیم دایره با سقف کاو غار مانند ساخته شده، همانندی بسیار این ساختمان را با یک پرستشگاه مهری بیشتر می سازد.
بیشتر نیایشگاه های کهن سرزمین ارمنستان پیش از برآمدن آیین مسیح نیز دارای نقشهٔ مستطیل شکل بوده و در بعضی از نواحی، برخی ازهمان پرستشگاه ها با دگرگونی های اندک به کلیسا تبدیل شده اند. از این گونه ساختمان ها کلیسای اِرِروک[۱۸] را می توان نام برد که در چهار کیلومتری آنی قرار دارد. این کلیسا در سده های اول و دوم میلادی به منزلهٔ ستایشگاهی غیرمسیحی کاربرد داشته و در سدهٔ چهارم میلادی، به کلیسا تبدیل شده است. نقشهٔ کلیسای اِرِروک نشانگر بهترین نمونهٔ بازیلیک های ارمنی با سه ناو یا نِف است. [۱۹]
در میان کلیساهای ارمنی، که همانند میترائوم هستند و همانندی بسیاری با نقشهٔ کلیسای هریپسیمهٔ موجومبار دارند، می توان کلیسای نامور اِقوارد[۲۰] را، که از سدهٔ ششم میلادی بر جای مانده، نام برد. این ساختمان در دامنهٔ کوه های آرا در ارمنستان قرار دارد و ساختمانی است با یک ناو بزرگ میانی و دو ناو کم پهنای پهلویی که با دو ردیف ستون چـهـارتـایـی از هـم جـدا شـده اند. مـحـراب آن نیــز هـمـــاننـد مـحـراب کـلیـسای مـوجـومـبار دایره ای شــکل است.
ساختمان کلیسای هریپسیمه از لحاظ پوشش شیروانی شکل آن تنها ساختمان مذهبی مسیحی ایران به شمار می رود. دربارهٔ چگونگی پوشش آن همانندی بسیاری بین سقف این کلیسا با سقف ساختمان یکی از پرستشگاه های مهری وجود دارد که در۱۹۵۴ م در لندنِ انگلستان در نزدیکی والبروک پیدا شده است.
از دیدگاه شیوهٔ معماری و به کارگیری سنگ لاشه و ملات در ساختمان کلیسا ساختمان سورپ هریپسیمه را می توان با ساختمان کوچک کلیسای کاراپت مقدس[۲۱] وابسته به سدهٔ نهم میلادی به بعد در جزیرهٔ دریاچهٔ سوان[۲۲] قابل سنجش دانست. کلیسای هریپسیمه در میان ساختمان های مذهبی و کلیساهای تاریخی موجود در سرزمین امروزی ایران تنها با ساختمان کلیسای سورپ سرکیس خوی هـمانند است زیرا هر دو کلیسا دارای نقشهٔ مستطیل شکل با یک ناو پهن میانی و دو ناو کوچک تر پهلویی هستند.[۲۳]
ساختمان
این کلیسا به شیوهٔ بازیلیک ساخته شده و از نظر پلان و فضای درونی همانند کلیسای سرکیس مقدس خوی است. اندازه های بیرونی آن۸/۲۲ x 13 متر و بلندی اش حدود ۲۵/ ۸ متر است که به گونهٔ مستطیل و با پوشش شیروانی دو سو و بدون گنبد ساخته شده.[۲۴]
مصالح به کار رفته در ساختمان سنگ لاشه، ملات و آهک است، جز از دور درهای ورودی و نورگیرها و بالای پیرامون نمای بیرونی که با سنگ تراشیده کار شده. ورودی های ساختمان در گوشهٔ جنوبی و باختری کلیسا قرار دارند که سنگ کاری ساده و بدون تزیین دور آن شکل قاب مانندی به آن بخشیده است.[۲۵] ورودی کلیسا مستطیل شکل است و نسبت به دیوار بیرونی ساختمان پس تر قرار گرفته اما نماسازی آن، که بر دیوار بیرونی نیزهست، دو ستون یا پایه است که بر فراز آن دوره ای به گونهٔ یک کمانِ دور تمامِ نعل اسبی قرار گرفته. دیوار شمالی کلیسا در سنجش با دیوار نمای جنوبی آن دارای بلندی اندکی است زیرا بر فراز یک بلندی ساخته شده.
درون کلیسا مستطیل شکلی است به درازای ۱۹/۸۰ و پهنای ۱۰/۵۸ متر که به کمک چهار ستون میانی و جرزهای پیوسته به دیوارها به یک ناو یا نِف پهن در میانه و دو ناو[۲۶] پهلویی تقسیم شده و در نتیجه در سوی درازا، در دو سو، سه کمان نعل اسبی پدید آمده است.
محراب کلیسا در خاور آن قرار گرفته و به گونهٔ نیم دایره است. جای محراب چهار پله بالاتر از کف کلیسا قرار دارد و دیوار گرداگرد و سقف آن به گونهٔ هنرمندانه ای با طرح نیم دایرهٔ محراب یکسان شده است.
در دو سوی محراب و هم سطح با کف اصلی، دو اتاق کوچک قرار دارد که نعل درگاه و نگهدارنده های آن و کف درگاه همه از سنگ تراش است. ستون های چهارگانهٔ سنگی درون ساختمان دارای طرحی دوازده گوشه است. این ستون ها بدون سرستون و تنها در جایی که پایهٔ کمان آغاز می شود در خاور و باختر دارای لبه ای برآمده اند. تمامی ستون ها و جرزهای روی دیوارها و دورهٔ کمان ها به کمک سنگ های تراش مستطیل شکل خاکستری گرایسته به سیاه پوشیده شده. درصورتی که دیوارهای اصلی و سقف ساختمان با سنگ لاشه ساخته شده است.[۲۷]
شش نورگیر در درون ساختمان جاسازی شده اند که در بالای دیوارهای باختری و خاوری و دیوار جنوبی و یکی نیز در میانهٔ سقف کلیسا به فضای درونی ساختمان نور ملایمی می بخشند. پیرامون نورگیرها با سنگ های تراش آراسته شده و جز آن هیچ گونه آرایشی در درون کلیسا و نمای بیرونی آن دیده نمی شود.[۲۸] با این حال، فضای درونی از یک حالت ویژه و الهام بخش و آرام برخوردار است.
در میان جرزهای سنگی پیوسته و دیوار شمالی کلیسا، گودالی چهارگوش قرار دارد که در گذشته به گونهٔ دری تا پایین گشوده بوده اما بعدها نیمی از آن را بسته اند. درون این دریچه به محوطه ای به درازای هشت متر و پهنای ۲۵/۴متر راه دارد. این محوطه، که همانند غار یا سردابه ای است، در درون تپه کَنده شده و دیوارهای سنگی و شنی آن به گونهٔ طبیعی و بدون پوشش نگه داشته شده است. سقف سردابه به گونهٔ هلالی کَنده شده و دربارهٔ کاربرد آن می توان گفت به شکل کلیِ بیشتر مهرابه ها همانندی دارد.[۲۹]
کلیسای سنت هریپسیمه در دامنهٔ تپه ای، در سراشیبی و پشت دهنده بر آن به گونه ای استادانه ساخته شده و با طبیعت پیرامون خود آمیخته است و روی هم رفته ساختمانی بسیار گیرا و دل نشین است که آن را در دامنه ساخته اند و از هر سو خانه های روستاییان آن را در بر گرفته و مجموعه ای زیبا از طبیعت را پدید آورده است.
کلیسای ویرانهٔ دیگری بر فراز تپه های چیره بر کلیسای هریپسیمه وجود دارد که از سده های هفدهم و هجدهم میلادی برجاست و به نام آنِرِوویت[۳۰] به معنی نامرئیِ مقدس نامور است.[۳۱] در بیرون این ساختمان، شماری سنگ گور با نقش صلیب وجود دارد که نشانگر ارزش و اهمیت این مکان مقدس در روزگار آبادنی آن است.[۳۲]
منابع:
آراکلیان، واروژان. ((تاریخچه و روند شکل گیری بناهای مذهبی ارمنیان در ایران))، در کنگرهٔ تاریخ معماری و شهرسازی ایران (۱۳۷۴)، مجموعه مقالات ارائه شده. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور[۱۳۷۵]، ج۳.
افشار (سیستانی)، ایرج. ((نگاهی به قوم ترک)). آیندهٔ نو. آذر۱۳۸۵.
پازارگاد، بهائالدین. کرونولوژی تاریخ ایران. تهران: اشراقی،۱۳۴۵.
پاسدرماجیان، هراند. تاریخ ارمنستان. ترجمهٔ محمد قاضی. تهران: نشر تاریخ،۱۳۶۶.
مخلصی، محمدعلی. فهرست بناهای تاریخی آذربایجان شرقی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور،۱۳۷۱.
مشکوتی، نصرت الله. فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران. تهران: سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران،۱۳۴۹.
مقدم، محمد. جستار دربارهٔ مهر و ناهید. تهران: مرکز ایرانی مطالعهٔ فرهنگ ها،۱۳۵۷، دفتر نخست.
ملکمیان، لینا. کلیساهای ارامنهٔ ایران. تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی،۱۳۸۰.
ورجاوند، پرویز. ((کلیسای سورپ هریپسیمه موژومبار)). باستان شناسی و هنر ایران. ش۴. پاییز و زمستان۱۳۴۸.
پی نوشت ها:
۱- ایرج افشار (سیستانی)، ((نگاهی به قوم ترک))، آیندهٔ نو (آذر۱۳۸۵):۸.
۲- بهاءالدین پازارگاد، کرونولوژی تاریخ ایران (تهران: اشراقی،۱۳۴۵)، ص۱۲۲.
۳- Mujumbar
۴- لینا ملکمیان، کلیساهای ارامنهٔ ایران (تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی،۱۳۸۰)، ص ۷ و۱۱۳.
۵- St. Herepsimeh
۶- پرویز ورجاوند، ((کلیسای سورپ هریپسیمه موژومبار))، باستان شناسی و هنر ایران، ش ۴ (پاییز و زمستان۱۳۴۸):۸.
۷- ملکمیان، همان، ص۴۶.
۸- Rudeqat
۹- واروژان آراکلیان، ((تاریخچه و روند شکل گیری بناهای مذهبی ارمنیان در ایران))، درکنگرهٔ تاریخ معماری و شهرسازی ایران (۱۳۷۴)، مجموعه مقالات ارائه شده (تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور،[۱۳۷۵])، ج۳، ص۴۳۸.
۱۰- ورجاوند، همان، ص۴.
۱۱- هراند پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان، ترجمهٔ محمد قاضی (تهران: تاریخ،۱۳۶۶) ص۸۲.
۱۲- نصرت الله مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران (تهران: سازمان ملی حفاظت آژار باستانی ایران،۱۳۴۹) ص۱۴.
۱۳- آراکلیان، همان جا.
۱۴- چنین سنگ نوشته ای در کلیسای سورپ هریپسیمه وجود ندارد.
۱۵- ورجاوند، همان، ص۸.
۱۶- آراکلیان، همان جا.
۱۷- در میان ایزدانی که ایرانیان باستان به ستایش آنان می پرداختند یکی از برجسته ترین آنها ایزد مهر بود. در سروده های وید هندوان و در نوشته های برجای مانده از ایرانیان باستان، که در سوریه و آسیا فرمانروایی داشتند، نیز به نام این ایزد برمی خوریم. مهر ایزد پیمان راستی، پاکی، روشنی، جنگ و یار جنگاوران است. پریستاران (پیشوایان دینی) و پرستندگان ایزد مهر در آیین ویژه ای که در تاریکی غارها برگزار می شد، گاوی را قربانی می کردند و به همین رو، رهبران دینی مهر را کرپن می نامیدند که واژهٔ قربان از آن آمده است (محمد مقدم، جستار دربارهٔ مهر و ناهید[تهران: مرکز ایرانی مطالعهٔ فرهنگ ها،۱۳۵۷]، دفتر نخست، ص۱ و۲).
۱۸- Ereruk
۱۹- ورجاوند، همان جا.
۲۰- Eqvard
۲۱- St. Karapet
۲۲- Sevan
۲۳- ورجاوند، همان، ص۹ و۱۰.
۲۴- آراکلیان، همان جا.
۲۵- محمدعلی مخلصی، فهرست بناهای تاریخی آذربایجان شرقی (تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور،۱۳۷۱)، ص۲۰۴.
۲۶- Collateral
۲۷- ورجاوند، همان، ص۶.
۲۸- مخلصی، همان، ص۲۰۵.
۲۹- ورجاوند، همان، ص۷.
۳۰- Anerevooyt
۳۱- آراکلیان، همان جا.
۳۲- ورجاوند، همان، ص۱۰.