بخش مهمی از تعلیم بودا به اویاکاتا یعنی پرسشهای بی پاسخ یا نامعلوم مربوط است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز) تنها دین عمدهای که حوزه وسیعی از جهل و عدم آگاهی را به رسمیت میشناسد آیین بودایی است. من یک بار فرصت یافتم از دالای لاما درباره مسائلی که آیین بودایی نمیتواند به آنها پاسخ گوید سوال کنم. او خندید و گفت «بله»، و به عنوان یک نمونه به مسئله چرایی وجود جهان اشاره نمود.
او به هیچ وجه در اعتراف به نادانی درباره این موضوع شرمنده نبود، زیرا بخش مهمی از تعلیم بودا به اویاکاتا یعنی پرسشهای بی پاسخ یا نامعلوم مربوط است. فهرست ده گزارهای که صدق و کذب آنها را ما نمیدانیم در سوتاهای ۶۳ و ۷۲ ماجهیما نیکایا (و نیز در مواضع دیگر در کتب مقدس پالی) موجود است:
۱- عالم بی آغاز است.
۲- عالم بی آغاز نیست.
۳- عالم (از لحاظ مکانی) لایتناهی است.
۴- عالم (از لحاظ مکانی) لایتناهی نیست.
۵- روح (جیوا) با جسم یکی است.
۶- روح با جسم یکی نیست.
۷- تاتهاگاتا (یعنی بودا، یا وجودی کاملا روشن ضمیر) بعد از مرگ وجود دارد.
۸- تاتهاگاتا بعد از مرگ وجود ندارد.
۹- تاتهاگاتا هم پس از مرگ وجود دارد و هم وجود ندارد.
۱۰- تاتهاگاتا نه پس از مرگ وجود دارد و نه وجود ندارد.
پرسشهایی که این گزارهها به آنها پاسخ می دهند امروزه هنوز موضوعاتی مهم و حیاتی هستند: آیا انفجار بزرگ یک نقطه آغاز مطلق بود، یا جزئی از رشتهای نامتناهی از قبضها و بسطها؟ آیا نظریه همسانی ذهن-مغز درست است یا نه؟ هنگامی که فرآیند آفرینش سرانجام به کمال میرسد سرنوشت نهایی نوع انسان چه خواهد بود؟ بودا گفت که ما نباید نگران این پرسش.ها باشیم مبادا توجه ما را از یک موضوع بزرگ، که همانا جستجو برای آزادی درونی است منحرف سازند.
او تمثیل مردی را بازگو کرد که تیری مسموم به بدن او فرو رفته بود اما اصرار میکرد، قبل از اینکه بپذیرد برای معالجه نزد پزشک رود، بداند چه کسی تیر را پرتاب کرده. آیا از کمان فنری پرتاب شد یا کمان تفنگی، فنر کمان و بدنه تیر از چه ساخته شده، پرهای کمان از چه نوع پرندهای بود… قبل از اینکه او بتواند پاسخ همه این پرسشها را بفهمد احتمالا خواهد مرد. و به همین سان، کسی که وقت و نیروی خود را صرف یافتن پاسخ به پرسش.های بزرگ مابعدالطبیعی میکند ممکن است واقعا گوهر ارزش عظیم، یعنی آزادی، روشن بینی و نیروانا را از دست بدهد. زیرا جستجو برای دست یافتن به چنین معرفتی «با غایت مورد نظر ارتباطی ندارد، برای نیل به وصال برهما ضروری نیست، و به اعراض از دنیا منجر نمیشود، همچنین به قطع امیال، توقف خواهشها، فرو نشاندن شهوات، معرفت والا، و بیداری نمیانجامد و نیز به نیروانا راه نمیبرد.»
پی نوشت: کتاب بعد پنجم ( کاوشی در قلمرو روحانی)، نوشته جان هیک، ترجمه بهزاد سالکی، صص ۳۷۷ و ۳۷۸