جبهه اصلی که منافقین از آن با تمام نیرو در آن میتازند، جبهه جنگ نرم است. همان که سرکرده نفاق از آن با نام «دو اسلام سراپا متضاد» نام برده است.
خصلت تهاجم نرم منافقین
ابزار اصلی تهاجم ایدئولوژیک سازمان منافقین به باورهای دینی جوانان و منحرف کردن آنها از اصول انقلاب، استفاده از مذهب اسلام است. مرحوم حنیف نژاد در سال ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین را بر اساس ایدئولوژی اسلام پایهگذاری کرد. متأسفانه ساواک شاه حنیفنژاد و سایر بنیانگذاران این سازمان نوپا را در خرداد ۱۳۵۱ تیرباران کرد. از آن پس بازماندگان سازمان، از آرمانهایی مرحوم حنیفنژاد فاصله گرفتند و در همان زندان رو در روی روحانیت و حتی شخص امام (که در آن زمان در اوج مبارزات خود با رژیم ستمشاهی بود) موضع گرفتند. نصایح پدرانه امام (ره) و سایر مراجع نیز نتوانست بر قدرتطلبی بازماندگان سازمان تأثیر بگذارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این سازمان سراپا مسیرش را از انقلاب و امام جدا کرد و هر روز که میگذشت، بهرغم مدارای حضرت امام و مجموعه نظام اسلامی، بر تقابل و خشونت خود علیه نظام میافزود. تا جایی که مسعود رجوی به صراحت گفت: «وای به حال روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم» (دانشگاه تهران-۱۰ بهمن ۱۳۵۸).
و این تصمیم شوم منافقین از روز ۳۰خرداد۱۳۶۰ به اجرا در آمد و سنگفرش خیابانها از خون پاسداران انقلاب و نیروهای بسیج سرخگون شد.
مسعود رجوی به موازات این اقدامات خبیثانه، از همان سال ۵۸ تهاجم اصلی خود به نظام را هم موزیانه برنامهریزی میکرد. یعنی تهاجم نرم و حمله به باورها. از همان سالهای ۵۸ و ۵۹ رجوی با سوءاستفاده از رأفت و خویشتنداری امام، در دانشگاه صنعتی شریف کلاسهایی برگزار میکرد با عنوان «تبیین جهان». سرکرده منافقین در این کلاسها، مارکسیسم را با دین مبین اسلام مخلوط کرده و از «دیالکتیک توحیدی» و قواعد تکامل صحبت میکرد. او برخوردهای مراجع تقلید (که میلیونها تن از مردم مریدان آنها هستند) را روشهای «راسیونالیستی» (عقلگرایی محض) نامیده و با گستاخی به آنها انگ افکار ارتجاعی میزند.
سرکرده منافقین از همان سال ۵۸ و در همان کلاسهای موسوم به تبیین جهان، نیت شوم خود را آشکار کرد و گفت: «اگر ما جهش و انقلاب را بهعنوان یک اصل عام و فراگیر در دنیای عینی، چه در صحنه طبیعت و چه در صحنه اجتماع قبول داریم، دیگر اگر بگوییم که میتوان ارتجاع را بهطور مسالمتآمیز از پا درآورد، تجدیدنظرطلب هستیم. برای این که اختلاف و تضاد ما با ارتجاع، یک تضاد متعارض است و در تحلیل نهایی، با گفتگو، صحبت و… حل نمیشود. اگر بگوییم بهطور مسالمتآمیز میتوان انقلاب کرد، یا معنی انقلاب را نفهمیدهایم یا خیلی ساده تجدید نظر هستیم…» (رجوی-کتاب تبیین جهان-جلد هشتم)
همین افکار التقاطی البته تأثیر خودش را بر روی بسیاری عناصر سادهلوح گذاشت و آنها را جذب این گروهک کرد.
خطر ادامه دارد
امروز ۴دهه از این رویارویی سخت میان دشمن اصلی انقلاب با نظام جمهوری اسلامی میگذرد. امروز منافقین با بهکارگیری فناوریهای روز، مانند فضای مجازی و ماهواره، در تلاش هستند با تبلیغ دیدگاههای التقاطی خود (که در ظاهر برای عناصر سادهلوح گیرا هم هست) جوانان را به کام خود بکشند. بیجهت نیست که خبرگزاری میزان، که زیر نظر آیتالله رئیسی قرار دارد، طی معرفی کتاب «تسخیرشدگان» هشدار میدهد: «هشداری برای هوشیاری نوجوان و جوان امروز-سازمان منافقین در دهه ۶۰ تلاش کرد با شیوههای گوناگون به شستشوی مغزی افراد بپردازد و از این طریق به جمعآوری ارتشی برای خود دست بزند و با روشهای خاص خود جوانان و نوجوانان، خصوصاً دانشجویان را جذب کرده و آنان را در مسیر اهداف خود قرار دهد. این سازمان احساسات و آرمانهایی جوانان را وسیله رسیدن به اهداف خود قرار داده و با شگردهای خاص، بر تفکرات آنان تأثیر میگذاشت و خطمشی خود را در ذهن آنان رسوخ میداد» (خبرگزاری میزان-۸ اردیبهشت۹۸). سپس آیتالله رئیسی با درایت همیشگی خود، پدرانه به جوانان هشدار میدهند: «امروز نیز در حقیقت داستان سازمان منافقین همچنان ادامه دارد، بررسیهای ما نشان داد که سازمان منافقین همچنان در پی جذب نیرو است!» (همان منبع)
این حرف هم به دور از واقعیت نیست. همین امروز، با سوء استفاده از ماه مبارک رمضان، هر شب پیامها و حرفهای مسعود رجوی از سیمای نفاق پخش میشود. یک بمباران سنگین علیه فکر و ذهن جوان امروز ایرانی. همه حرفهای رجوی هم هدفی ندارد جز مسحور کردن جوانان و تبدیل آنها به تیمهای تخریب که به آن کانون شورشی میگویند. سپس فرماندهی منافقین این جوانان منحرف شده را برای عملیات علیه مراکز دولتی گسیل میدارد.
نتیجه
وقتی رهبری پیاپی نسبت به خطر جنگ نرم، بهعنوان تهدید اصلی هشدار میدهند، از یک واقعیت برآمده است. واقعیتی شوم توسط یک سازمان اهریمنی. برای همین همه جوانان بهطور عام و جوانان بسیج و پاسدار بهطور خاص باید در برابر این دشمن پلید زره بر تن کرده و سپر ایمان به انقلاب و اسلام را در دست داشته باشند.
باید نسبت به خطر ماهواره و فضای مجازی هوشیار باشیم. اینها ابزار دشمن برای لشکرکشی علیه باورهای ماست. آنقدر هم مهم است که رهبری به روشنی گفتهاند: «اگر من رهبر نبودم رئیس فضای مجازی کشور میشدم» (سردار علیرضا مظاهری-فرمانده انتظامی خراسان شمالی-اردیبهشت۹۸)
بله، ما اگر هوشیار باشیم، میتوانیم در این پهنه جنگ نرم نیز پشت دشمن را بهخاک بمالیم. روزی همتیها و باکریها بار انقلاب را بر شانه گذاشتند و خود رفتند، امروز نظام و انقلاب را به ما سپردند تا مانند آنها، جانانه از آن دفاع کنیم.